کد خبر: ۸۷۸۴۰۳۲
|
۰۷ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۹
بسیج با انقلاب اسلامی معنا پیدا می کند و همزاد انقلاب و مبارزات انقلابی است. آنگونه که بسیج در تعین خویش وابسته به انقلاب اسلامی است، انقلاب نیز تولد اش را در از خودگذشتگی و اقدام جسورانه بسیجیان می بیند. 

 می توان گفت بسیج و انقلاب اسلامی دو روی یک سکه اند، هرجا بسیج باشد بی شک آنجا انقلابی رخ خواهد داد  و هر جایی انقلابی رخ داده ، حتما بسیجی بانی این تغییر بوده است. پس چرا نباید نتیجه گرفت  که وجه ممیز و بارز و بی بدیل بسیج به عنوان یک تفکر، داشتن روح انقلابی است.

می دانیم که انقلاب، همان دگرگونی و تحول است، اما مگر هر دگرگونی و تحول می تواند انقلاب باشد ؟ هر تحولی و تغییری با حرکت ممکن است و هر حرکتی با نفی و اثباتی همراه است. 

حرکت وقتی ممکن می شود اولا وضع موجود مطلوب نباشد(نفی) و درثانی مقصدی برای رسیدن باشد (اثبات) . اگر کسی از وضع موجود راضی باشد می تواند حرکت کند؟ حرکت وقتی ممکن است که وضع موجود وضع مطلوبی نیست.

هرسلبی دارای ایجابی است ، آرمانهای یک انقلاب وجه ایجابی آن است و سلبها وضعیت نامطلوبی که باید از آن گذر کرد را تعریف می کند. انقلاب از یکسو نفی می کند و از طرف دیگر تصدیق می کند ، با این نفی و تصدیق است که حرکت انقلابی شروع می شود و انقلاب تا رسیدن به حالت مطلوب همچنان ادامه دارد.

اما این حرکت به کدام سمت است ؟ اصولا حرکت بدون جهت حرکت نیست ، فقط یک تلاش بیهوده است . هر حرکتی که مقصدی نداشته باشد یک تحرک می تواند باشد ولی یک حرکت نیست ، زیرا برای حرکت احتیاج به مقصد ضروری است.

انقلاب وقتی اسلامی شد، مقصد حرکت مشخص می شود. آنچه باید نفی شود و آنچه باید اثبات شود معین می شود ، غرض توحید است و نفی الوهیت طاغوت ، غرض لقاء الله است و پرهیز از غیر او . غرض اقامه عدل است و اقامه قسط. غرض آزادی انسان از تعلقات ناسوتی است و میسر شدن پرواز به سمت لاهوت. 

ولی نکته آن است که این معنای از حرکت بوی نفی دنیا و گزینش سلوک رهبانی نیست. ساختن آخرت با ساختن دنیا میسر است ، هرچه تلاشی که در مسیر ساختن دنیا انجام می گیرد چیزی نیست جز ساختن آخرت. دنیا مزرعه آخرت است و باید خوب مزرعه ای ساخت . دنیا را باید چنان ساخت که گویی تا ابد درمنزل هبوط آدمی هستی و آنچنان باید بدون تعلق به این دنیا بود که گویی فردا از این جهان رخت برخواهی بست.

پس هر فرد انقلابی فلسفه ی وجوداش به ساختن است. می خواهد آخرت اش را بسازد ولی این کار را با ساختن تمدن این دنیایی اسلامی اش تمنا می کند . او نمی خواهد فقط خود برهد بلکه می خواهد مسیر رهایی را فراهم کند ، و یادمان باشد که ایجاد مسیر از سنخ ساختن است از جنس اثبات . 

زندگی شئون مختلف و پیچیده ای دارد که برای رستگاری باید مسیرهایش ساخته شود . بسیجی انقلابی برای رسیدن به آرمانهایش در فکر ساختن است  و هر ساختنی با پیشرفت به سوی این قله های مطلوب قابل فهم است . 

هر فرد وقتی انقلابی ست که برای نیل به آرمانهای انقلاب اش در تب و تاب رسیدن و حرکت باشد ، هر آنچه دارد و ندارد را در طبق اخلاص بگذارد، و هیچ شکی ندارد که عمل غیر مخلصانه ای مورد قبول نیست ، این حرکت تا آنجا ادامه دارد که به آنجایی که باید برسد برسد ، آنجایی را که باید تغییر دهد ، تغییر دهد و بتواند آنچه را می خواهد و می داند بسازد . لاجرم این حرکت و تحول  انقلابی، حرکتی همیشگی و دائمی و هدفمند است . بسیجی انقلابی است یقینا دگر گونه است  پس دگرگون کننده هم هست و این دگرگونی در اعمال و رفتار او متجلی است . این میل به پیشرفت نیروی درونی را ایجاد می کند که بسیجی را همیشه در حال حرکت و پیشرفت تصویر می کند.

حسین نجفی
ارسال نظرات