خبرهای داغ:
دلنوشته ای خطاب به شهید محمدحسین سراجی
دلنوشته ای برای شهید مدافع حرم، شهید محمدحسین سراجی که در اواسط بهمن 94 در سوریه به شهادت رسید.
کد خبر: ۸۷۸۵۵۲۶
|
۱۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۴

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از قم، یکی از دوستان شهید سراجی دلنوشته ای را بدین سیاق در حال و هوای این شهید عزیز به رشته تحریر در آورده است:

"دارم به این فکر میکنم که لحظه آخر که شک ندارم آقا آمده بالینت ازش چی خواستی؟؟؟ پدارم به این فکر میکنم که لحظه دلداریت با ارباب و بی بی حضرت زهرا (س) چگونه گذشت؟؟؟

دارم به این فکر میکنم که شب هایی که در جوار مولایمان امام زمان (عج)، به همراه دوستان شهیدت جمع می شوید، باز هم سرت پایین و سکوت همیشگی ت هست؟؟؟

دارم به این فکر میکنم که چقدر بد شده ام که به خوابم نمی آیی و همه کارهایم برای رضای خدا نباشه، و شما را هم ناراحت کنم!!

حسین جان ، بخدا دلمان برایت خیلی تنگ شده، یه سری به دوستان جامانده ات بزن، می دانم که نبودنت بهترین دلیل و شاهد بودنت هست!"

یک خاطره از یک دوست قدیمی

بعد از مدتی دانشگاه تهران قبول شدم؛ ارتباطات دوستی من و حسین محدود می شد به دو هفته یکبار، حسین اومده بود به منزل جدید و من هم هنوز بهش سر نزده بودم و منزل ما هم تازه از شهرستان مده بود منطقه آل یاسین.

حسین با من تماس گرفت و خیلی اصرار کردم که بیا در خدمت باشیم اما اصرار بیش از حد او باعث شد من برم خدمتش ....

منو آورد پای پنجره و گفت بیرون رو نگاه کن، حرم بی بی حضرت معصومه (س) از پنجره شون قشنگ معلوم بود گفتم حسین! خوش به حالت هر روز گنبد حرم بی بی رو می بینی، بهم گفت: هر روز اول صبح بهش سلام میدم!

فکر کنم تازه از کربلا اومده بود و دلش هوایی شده بود و دوست داشت دوباره برگرده، گفتم حسین جون یک بار بسه، فکر کنم یه جورایی سیمش وصل شده بود و از نهج البلاغه و نحوه خواندن زیارت عاشورا یه چیزایی بهم گفت، گفتم حسین صورتت چرا اینجوری شده؟ گفت مال آب و هوای نجف و کربلا بوده، آقا بهمون یه یادگاری داده که با خودم داشته باشم!

هدیه نثار ارواح طیبه شهدا صلوات!


ارسال نظرات
پر بیننده ها