تحلیلی بر روابط خارجی ایران و امریکا در دوران ترامپ

تداوم دشمنی های غرب و بایسته های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (بخش اول)
کد خبر: ۸۷۸۶۱۰۷
|
۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۸
به گزارش سرویس بین الملل بسیج خبرگزاری بسیج
 الف : تحلیلی از منظر جامعه شناسی تاریخی  
 تداوم وضعیت گذشته یا تغییر روند روابط 
ماهیت وجودی و خصیصه ذاتی و مستتر در هر انسانی مسئله ای نهادینه شده و تا حدودی متصلب قلمداد می گردد که تلاش جهت تغییر دادن چنین موضعی فرایندی زمان بر و حتی با پیش فرض عدم موفقیت جهت جامعه عمل پوشاندن به این هدف همراه است. به همین اعتبار است که می توان بیان داشت، هویت کشورها در طول سالیان متمادی، بر اثر تکامل و انباشته شدن بسیاری از رفتارها و مقوله های اندیشه ای، شکل سامان یافته و سازمانی به خود گرفته است. اکنون در دنیای جهانی شدن ارتباطات و اطلاعات ما با کشوری به نام ایالات متحده آمریکا روبرو هستیم که به جهت هویت استکباری و خوی ضدانسانی این کشور،  چهره ای منفور و نحس در افکار عمومی دنیا و وجدان های بیدار مردم مورد ظلم قرار گرفته دارد. منطق دشمنی افکار عمومی و بسیاری از کشورهای استکبار ستیز دنیا با سردمداران خونخوار این کشور که به حق برهم زننده صلح و آشفته کننده امنیت بین الملل هستند بی دلیل نمی باشد و دلیل آن نیز در خونریزی ها ضد بشری این کشور در گوشه و کنار دنیا از بمب اتم در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن، ویتنام، افغانستان، عراق، یمن، سوریه، فلسطین و پاکستان، ترور مردم بیگناه ایران از دوران پهلوی تاکنون، تا مداخلات غیرقانونی و نقض حاکمیت ملی خدشه ناپذیر کشورهای دیگر، جملگی برگرفته از هویت جنگ افروز این کشور می باشند. از این رو باید اهتمام داشت که هویت آمریکا با موارد نامبرده آمیختگی و درهم تنیدگی درخور تأملی دارد و اساساً افراد در درون این سیستم آزادی عمل چندانی ندارند. لازم به ذکر است که تاریخ روابط کشورها و الگوهای منفی و مثبت حاکم بر  مراودات میان آنها تأثیر غیر قابل انکاری بر آینده روابط و بینش سیاستمداران و مردم نسبت به یکدیگر دارد. به همین اعتبار روابط ایران  و آمریکا پیشینه دیرینه ای دارد و بدون نظری اجمالی بر روند های تأثیرگذار در گذشته، نمی توان به صورت مطلوب بر آوردی از وضعیت آینده داشت. چرا که بسیاری از مسائل تأثیرگذار در آینده ریشه در گذشته داشته اند.  
برای مدت های مدیدی ایران جولانگاه سیاست های استعماری انگلیسی ها از جنوب و شرق و روس ها از صفحات شمالی کشور به شمار می رفت که ماحصل آن انعقاد  قراردادهای تحمیلی ننگین پاریس، گلداسمیت، آخال، گلستان ، ترکمنچای و... بود. به دو دلیل از کلیدواژه تحمیل استفاده می گردد، نخست به دلیل ضعف و وادادگی حاکمان وقت ایران و از سوی دیگر استفاده از ارعاب و تهدید و تطمیع کشورهای استعمار گر جهت ترغیب سیاستمداران پوشالی ایران به منظور همراهی با مطامع آنها، وضعیتی را موجب شد که چنین تداعی می شد که گریز و گزیری از تن دادن به تحمیل و تحمل خسران های ناشی از آن نیست. پس از سپری شدن دوران موسوم به استبداد و اختناق چکمه های رضاخانی، مستکبران خونخوار پسر وی یعنی محمد رضا را بر سریر قدرت قرار دادند. این وضعیت ادامه داشت که به یکباره کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد1332 ضمن خلع دولت مصدق، موجب باز شدن دروازه های ایران به روی شیطانی ریشه دار و خبیث به نام آمریکا  گردید که از آن زمان تاکنون از هیچ ظلم و نقشه شوم و پلیدی علیه ایران اسلامی فروگذار نکرده است. همانطور که اسناد لانه جاسوسی مبرهن می سازد، آمریکایی ها به صورت زیربنایی به همراه عناصر موساد، ساواک به عنوان سازمان رعب و وحشت را سامان دهی می کردند و در پشت پرده بسیاری از حذف های فیزیکی عناصر انقلابی مخالف رژیم دیکتاتوری شاه قرار داشتند، از سوی دیگر اوج سیاست های آنها در دوران شاه را می توان در لایحه ننگین کاپیتولاسیون دید که طی آن اگر"آمریکایی ها" هر گونه خیانت و اعمال مجرمانه ای علیه ایرانی ها روا بدارد دادگاه های ایران حق محاکمه آنها را ندارد.  از سوی دیگر در این دوران ایران بازوی نظامی دکترین دو قطبی نیکسون را در کنار عربستان سعودی به عنوان بازوی  مالی و اقتصادی عهده دار شده بود. درخور توجه است که انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 منجر به اعلان خروج ایران از زیر سیطره این شیطان جهانی و متحدان آن گردید و این مهم به گوش تمام جهانیان رسید. از اول انقلاب تا کنون در قالب حمله نظامی طبس جهت آزاد سازی جاسوسان خود در تهران، تحریک رژیم بعثی صدام جهت تجاوز به ایران، شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایران، ترور دانشمندان هسته ای بیگناه ایران،ترور مهره های اصلی نظام، ایران هراسی و سنگ اندازی در مسیر پرونده صلح آمیز هسته ای، و هزاران مورد دیگر، نشان از این دارد که در طول این سالیان طولانی که شاهد رفت و آمد رؤسای جمهوری متعددی در آمریکا بوده ایم، منتها رفتار  و منش آمریکایی ها که برگرفته از هویت آنها بوده، تغییری به خود ندیده است. به تعبیری فارغ از اینکه چه رئیس جمهوری وارد کاخ سفید گردد، دشمنی آمریکا با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مهره های انقلابی و جوانان پر شور و شوق دارای روحیه انقلابی و انقلابی گری ادامه پیدا کرده است و برنامه های خبیثانه رؤسای جمهوری این کشور در راستای سند امنیت ملی آمریکا که به صورت مغرضانه ایران اسلامی و شعارهای انسان دوستانه انقلاب اسلامی ایران و ظلم ستیزی ایران اسلامی را به مثابه تهدیدی بر ضد امنیت ملی خود و جهان آنارشیک قلمداد می کند. البته باید اهتمام داشت که افکار عمومی دنیا با سیاست های عوام فریبانه و دروغ های بزرگ امریکا در خصوص  ایران آگاه هستند و به خوبی می دانند که ایران اسلامی هیچگاه به کشوری تعرض نکرده و لشکرکشی از جانب این کشور قابل ملاحظه نیست و این آمریکا است که به صورت ادواری به فراخور منافع تعریف شده کشورهای دیگر را مورد تعرض قرار داده و  حدود 224 سال از عمر سه قرنه خود را در جنگ، توحش و جدال به سر برده است. این موارد به خوبی مؤید این است که دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا، تافته ای جدا بافته از ساختار هویتی آمریکا، انگاره ها و سازه های اجتماعی انباشته شده سیاسی این کشور نبوده و به صورت ذاتی بر پیکره این پیرمرد همان مسائل مغرضانه ای در خصوص ایران مستولی است که در بطن ذهن و متن سیاست های باراک اوباما و بیل کلینتون و بوش پدر و پسر و روسای جمهوری قبلی این کشور نهفته است.  از این  رو در کنه ذهن ترامپ، ایران اسلامی همان کشوری است که از سال 1357موجب به چالش کشیدن نقشه های شوم آمریکا در منطقه استراتژیک غرب آسیا گردیده است و رهبران ایران آنهایی هستند که حرکت  و اهداف آرمانی آنها الهام بخش مسلمانان دنیا، جهت تلاش به منظور خروج از زیر سلطه ننگین استکبار جهانی شده است و از  سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت برتر منطقه ای استراتژیک غرب آسیا را برنمیتابد و به هر طریق ممکن باید چه از طریق ایجاد ناامنی در مناطق مستعد این کشور در مناطق مرزی شرق و غرب و همچنین کوشش در ایجاد تشویش در صحنه سیاسی و عملی متحدان ایران همانند عراق و سوریه  و یمن پیگیری می نماید. با این وصف امیدی زیادی به تغییر رفتار محسوس از جانب کاخ سفید راجع به ایران در دوران دونالد ترامپ چندان نزدیک به صواب نبوده و بررسی ها حاکی از این است که تنور دشمنی این کشور با ایران اسلامی داغ تر از ادوار گذشته خواهد شد. از این رو آمریکا در دوران ترامپ مجموعه خط مشی های مغرضانه و اخلال گرایانه ای در حوزه های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی  ـ اجتماعی را در پیش خواهد گرفت که محتمل ترین سناریو نیز ساز و کارتحریم ها و همراه ساختن شرکای خود جهت ایجاد هجمه ای همه جانبه بر علیه ایران اسلامی می باشد. تهدید های نظامی بر علیه ایران شکل منسجم تری به خود خواهد گرفت که متقابلاً پیشرفت صنایع دفاعی ایران را در پی خواهد داشت. این وصف مختصری از روابط ایران در گذشته و ارائه چشم اندازی اجمالی از روابط ایران و آمریکا  در دوران ترامپ بود . با این وجود پرداختن به مسائل دیگری در قالب پیشران های احتمالی و اصلی  تأثیرگذار بر روابط  این دو کشور در دوران ترامپ لازم به نظر می رسد  که در بخش های بعدی به آن پرداخته می شود...
منبع:پژوهشگاه مطالعات جهان
ارسال نظرات