دیپلماسی فرهنگی و عمومی یکی از انواع دیپلماسی هایی است که در طی سال های گذشته بسیار رواج پیدا کرده است و در واقع در طی سالیان گذشته انواعی از دیپلماسی ها وارد ادبیات دیپلماسی شده است که می توان از دیپلماسی دفاعی ، دیپماسی عمومی و فرهنگی و انواع دیگری از این دیپلماسی نام برد.
کد خبر: ۸۷۹۳۰۸۳
|
۲۶ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۱

به گزارش سرویس بین الملل بسیج خبرگزاری بسیج بحثی که قرار بر این است که امروز در خصوص آن صحبت کنیم دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در  دو منطقه آسیای مرکزی و قفقاز می باشد، برای اینکه بحث ما یک چهارچوبی داشته باشد در آغاز تعریفی از دیپلماسی فرهنگی  و عمومی در سطح کلان ارائه می کنیم و بعد وارد بحث دیپلماسی کلان جمهوری اسلامی ایران در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز می شویم. همانطور که استحضار دارید دیپلماسی فرهنگی و اساساً دیپلماسی عمومی فرایندهایی هستند که طی آن ارتباط عامه مردم یک کشور  با عامه مردم کشورهای دیگر  برقرار می شود و طی این فرایند شناخت و شناساندن فرهنگ دیگری در سرلوحه برنامه های کشورها قرار می گیرد. ضمن اینکه در این پروسه ، نهادها، هنجارها،  اهداف و آرمان های یک ملت مورد شناسایی و بررسی قرار می گیرند. به هر حال دیپلماسی فرهنگی و عمومی یکی از انواع دیپلماسی هایی است که در طی سال های گذشته بسیار رواج پیدا کرده است  و در واقع در طی سالیان گذشته انواعی از دیپلماسی ها وارد ادبیات دیپلماسی شده است که می توان از دیپلماسی دفاعی ، دیپماسی عمومی و فرهنگی و انواع دیگری از این دیپلماسی نام برد.  دیپلماسی فرهنگی یا به عبارت کلی تر دیپلماسی عمومی دارای ویژگی هایی است که در ادامه به مهم ترین آنها پرداخته می شود:

 

اولین ویژگی اینکه دیپلماسی فرهنگی دیپلماسی پروسه محور است و نه دیپلماسی پروژه محور؛ برخلاف دیپلماسی رسمی که معمولاً حول یک محور شکل می گیرد و حول همان موضوع هم در واقع ادامه پیدا می کند و ممکن است به نتیجه برسید یا نرسد، دیپلماسی عمومی در طی یک روند بلند مدت طی طریق می کند.

ویژگی دوم دیپلماسی عمومی این است که  این نوع دیپلماسی بیشتر مردمی است و نه دیپلماسی رسمی؛ در واقع برخلاف دیپلماسی رسمی  و کلاسیک که عموماً از طریق نهادهای رسمی و افراد و اشخاص  صاحب منصب  و مهم پیاده می شود و این افراد عموماً  افرادی هستند که پست های سیاسی مشخصی دارند  و اهداف نیز توسط همین شخصیت ها پیگیری و دنبال می شود، در دیپلماسی مردمی ما با یک پروسه غیر رسمی و مردمی مواجه هستیم که  اگر چه ممکن است توسط نهادهای رسمی  پیگیری بشود اما قاعدتاً هدف اصلی و زیربنایی همان مردم جوامع هدف است.

ویژگی سوم  این نوع دیپلماسی این است که نوعی دیپلماسی آشکار به شمار می آید و برخلاف دیپلماسی  کلاسیک و رسمی که عموماً بین مقامات رسمی و پشت درهای بسته صورت می گیرد؛

ویژگی چهارم این است که این نوع دیپلماسی عمدتاً مبتنی بر محورهای فرهنگی است، از سوی دیگر دیپلماسی کلاسیک عمدتاً مبتنی بر محورهای سیاسی و امنیتی است؛

ویژگی پنجم استفاده از شبکه های ارتباطی به صورت مستقیم و غیرمستقیم است که این امر در دیپلماسی کلاسیک خیلی رعایت نمی شود؛

ششمین ویژگی دیپلماسی فرهگی تدوین و توسعه ارزش ها و ویژگی های ارزشی است که خوب ما چنین اولویت هایی را در دیپلماسی کلاسیک نمی بینیم.

درواقع اگر در پایان بخواهیم در یک جمله هدف دیپلماسی فرهنگی را بگوییم باید بیان کنیم که این نوع دیپلماسی کاربرد قدرت نرم در راستای اقناع افکار عمومی کشور هدف هست که در نهایت می تواند به جذب مردم آنجا منجر شود.

 

جمهوری اسلامی ایران ظرفیت های نسبتا خوبی در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز دارد اساساً دیپلماسی فرهنگی و عمومی مد نظر خود را توسط نهاهایی که در اختیار دارد و درگیر مسائل فرهنگی هستند می تواند دنبال کند. در ادامه به مهم ترین این ظرفیت پرداخته می شود:

 از جمله این ظرفیت ها می توانیم به تمدن ایرانی و اسلامی اشاره کنیم. به هرحال جمهوری اسلامی ایران یک تمدن و فرهنگ غنی دارد که در طول سالیان و قرون متمادی رشد کرده و به بالندگی رسیده است و این مشخصه مهمی به نظر می رسد که باید به آن توجه داشت.

دومین ظرفیتی که ایران از آن بهره مند است دین مبین اسلام است که ابعاد مختلفی دارد.

سومین ظرفیت که ایران دارد خود گفتماد انقلاب اسلامی است که ایران را از یک کشور وابسته به یک کشور مستقل در نظام بین الملل  تبدیل کرده است  و  در واقع الگویی برای نهضت های رهایی بخش به ویژه جریان های اسلامی در سراسر دنیا گردیده است.

چهارمین ظرفیتی که جمهوری اسلامی ایران از آن بهره مند است اشتراکات تاریخی و فرهنگی و در واقع  تمدنی است که با همسایگان خود در مجاورت مرزهایش دارد. شاید این اشتراکات تاریخی و فرهنگی را هیچ یک از کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با هیچ یک از همسایگان  نداشته باشد.

در نهایت پنجمین  ویژگی که ایران دارد و  می تواند از آن  در حوزه دیپلماسی فرهنگی استفاده کند، بالندگی و و پویایی فرهنگی است که ایرانی ها در طول قرون متمادی شاهد آن بوده اند و  همواره آن را زنده نگه داشته اند و تا به امروز این فرهنگ را ادامه داده اند.

این ویژگی ها که به آن اشاره کرده ام ممکن است در هر کدام از کشورهای مجاور منطقه آسیای مرکزی و قفقاز وجود داشته باشد، منتها جمع شدن همه ویژگی های نامبرده در نزد ایران، به این کشور ویژگی و مشخصه های منحصر به فردی می دهد که سایر کشورهای منطقه  از آن برخوردار نیستند که در ادامه به تحلیل آن می پردازیم. اگر بخواهیم  مشخصاً به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز اشاره کنیم باید بگوییم که این مناطق از جمله مناطقی هستند که از تاریخ طولانی برخودار هستند و  فراز و نشیب های طولانی را طی کرده اند که مهم ترین رویداد این منطقه همان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می باشد و در واقع استقلال این جمهوری ها حادثه مهمی به شمار می رود که یکبار دیگر، ظرفیت مهمی برای  ارتباط مستقیم ایران با مردم این منطقه را به وجود آورد. به هر حال در دوران روسیه تزاری و در دوره حکومت کمونیستها ارتباط مردمی  ایران با این کشورها به صورت کامل قطع شده بود  و ارتباط مردمی تقریباً به صفر رسیده بود. اما فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی  این فرصت را به وجود آورد که ایران با مردم این منطقه که دارای ارتباطات تاریخی، فرهنگی نژادی و قومی و زبانی و مذهبی با مردم ایران هستند، ارتباط برقرارکنند. هر کدام از  این کشورهایی که در این دو منطقه  قرار دارند با جمهوری اسلامی ایران دارای قرابت هایی هستند به عنوان مثال جمهوری آذربایجان دومین کشور شیعی بعد از ایران به شمار می رود؛ همین کشور آذربایجان دارای اشتراکات فرهنگی، قومی، نژادی ، مذهبی  و زبانی با ایران است؛ حتی کشورهایی همانند ارمنستان و گرجستان که به لحاظ مذهبی مغایر با ایران هستند، از لحاظ تاریخی  و فرهنگی   گرایش های تمدنی زیادی به ایران دارند.اگر کسی به این کشورها سفر کرده باشد فرهنگ و تمدن ایرانی در روح این کشورها حاکم است.

در منطقه آسیای مرکزی وضعیت به شکل قابل توجه تری به نفع ایران است و ویژگی های فرهنگی و خصایص فرهنگی ایران در این منطقه حتی بیشر از منطقه قفقاز به چشم می خورد. به عنوان مثال ما در تاجیکستان در قزاقستان و در ترکمنستان دارای اشتراکات مذهبی، قومی، نژادی و  زبانی هستیم در کشورهایی همانند قزاقستان و قرقیزستان  که سیاست های قومیتی در این کشورها جنبه و اولویت بیشتری دارد و سیاست دولت مبنی بر اولویت بخشیدن به قوم قزاق، قرقیز و ازبک است،  اما با این حال این کشورها با ایران دارای اشتراکات و ویژگی های فرهنگی زیادی هستند  ویژگی های هر کدام از این کشورها نشان می دهد که توان تأثیرگذاری ایران در منطقه بیش از توان تأثیرپذیری هست. به هر حال در این حوزه ایران بیش از آنکه کشور نفوذ پذیر باشد کشوری با ظرفیت های اثر گذاری  است  به خصوص که به هر حال ایران از لحاظ فرهنگی جایگاه اقتصادی و .. وضعیت مناسب تری نسبت به تمامی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز قرار دارد...

 

ارسال نظرات