اسماعیل آذر، گفت: در روزگاران قدیم اصفهان در خانههای همسایهها مجلس آموزش قرآن وجود داشت و بچههای کوچک از همان سن قرآن یاد میگرفتند.
به گارش خبرگزاری بسیج، اسماعیل آذر، نویسنده و شاعر معاصر با اشاره به ارتباط تنگاتنگ ادبیات ایران با کلامالله مجید در مورد نحوه جمعآوری مجموعه «قرآن در ادبیات پارسی» و سبک زندگی قرآنی و الهی مردم روزگار گذشته به بخشی از خاطرات کودکی خود پرداخت.
آذر با اشاره به نحوه کار در جمعآوری کتاب «قرآن در ادبیات پارسی» بیان کرد: ترجمههای بسیار زیادی وجود دارد و میشود که بیتبیت اشعار را با استفاده از آنها بررسی کرد و مقابل آن ابیات، آیه قرآن را قرار داد. یعنی مفهوم بیت را درآورد و مفهوم قرآن را نیز ترجمه کرد و این دو را کنار هم گذاشت و شباهت آن را دید و این کار بزرگی است. اگر این کار بهشکل کامل و انجام بگیرد هزینه زیادی برمیدارد، البته انجام این کار از دست خود ما هم ساخته است اما همین کتاب «قرآن در ادبیات پارسی» هم نزدیک پنج سال طول کشید آن هم در حالی که شبانه روز کار میکردیم. اگر کمکهای آقای احمد فلاحتیان نبود نمیتوانستیم این کار را انجام بدهیم. نگارش این کتاب کار عظیمی بود که من تنها نمیتوانستم این کار را انجام دهم و یک کار گروهی را میطلبید.
وی ادامه داد: در این پروژه گروهی برای من نقشه و طرح کار را میفرستادند تا بدانیم چهکارباید انجام دهیم. 32 نفر چندین سال کار کردند و حقوق گرفتند، آنها گاهی از ساعت هشت صبح به دفتر ما میآمدند و تا ساعت 12 شب تلاش میکردند. هزینههای آمد و رفت، غذا و... در این چندین سال حقیقتاً سنگین بود و واقعا از حُسن نظر احمد فلاحتیان تشکر میکنم که در راه رضایت خدا این هزینهها را پرداخت کردند. وی به من سفارش کرد که هر کاری در رابطه با قرآن داریم میتوانیم به او مراجعه کنیم و کمک بگیریم.
برنامه تلوزیونی «مشاعره قرآنی» بهزودی در شبکههای سیما
آذر از آمادهسازی برنامه تلوزیونی «مشاعره قرآنی» خبر داد و در این رابطه افزود: من این مژده را بدهم که ما دو سال است درحال تدارک دیدن یک مشاعره قرآنی هستیم. در این راستا یک اتاق اندیشه داریم که متشکل از اندیشمندان، هنرمندان و کارگردانان است و تلاش میکنیم تا این برنامه را در یک قالب هنری تنظیم کنیم که شعرخوانی و مشاعره در آن بهشکلی صورت گیرد که آیات کوتاه قرآنی که هر روز با آن سر و کار داریم در سینه مردم از این طریق جا بگیرد و با اتکا به خداوند امیدواریم این اتفاق رخ دهد و ما به باقیات و صالحات برسیم، هدف ما این است که این برنامه بهقدری شیرین باشد که مردم هم لذت ببرند و هم آیات قرآن در جان آنها جای بگیرد.
وی در رابطه با نحوه روند برگزاری این مشاعره گفت: این مشاعره به این صورت است که برای مثال وقتی من میگویم: «فلما جاء و کلمت رب قالو....» پاسخ میشود: موسی اینجا به امید عبثی میآید... یک تکیه کوتاه از شعر را خارج میکنیم که مثل امثال قرآنی است و آن را با آیات الهی تطبیق میدهیم. به این ترتیب مفسر حرفش را میزند و تکرار میشود و آیات به اینشکل در ذهن همه مینشیند.
اثر قرآن و ادبیات در صحنه بینالملل
آذر در پاسخ به این که آیا ترجمه ادبیات و بیتهایی که برگرفته از قرآن است در صحنه بینالملل اثرگذار است؟ بیان کرد: این کار واقعاً اثر مثبتی خواهد داشت و ایکاش همه بر این باور باشند، یعنی اگر بتوان در ساحت ادبیات، هنر قرآن را عرضه کنند میتواند تاثیرگذار باشد. اینکه میگویم میتواند و واژه حتماً را بهکار نمیبرم برای این است که شاید ما نتوانیم، شاید ذهن من گنجایش این کار نداشته باشد ولی تا جایی که به ذهن من متبادر میشود ما میتوانیم حداقل یک بخشی کوچکی از این بار را برداریم؛ یعنی میتوانیم در صحنه بنشینیم و در صحنه به انگلیسی شعر را بگویم راجع به مفهوم قرآن صحبت کنیم و این تلطیف در نگاه بیننده غیر ایرانی ما تصویر خوشی دارد.
وی اضافه کرد: اگر ما با همان نگاه لطیف و ادبی، شعر را به فارسی بگوییم و محصول آن را به زبان انگلیسی برگردانیم، خود این کار میتواند مفهوم را در ذهن مخاطب ایجاد کند و بعد خواهد فهمید که قرآن هم زیباییهای دارد که هیچ زیبایی به پای آن نمیرسد. من گاهی برای دانشجویانم که در کلاس از نهجالبلاغه میگویم واقعاً گاهی با ریتم میخوانم یعنی موسیقی نهجالبلاغه را بیان میکنم و میبینند که این کلام ریتم دارد و سبب زیبایی نهجالبلاغه شده است.
نویسنده کتاب «تاریخ هزار ساله شعر پارسی درباره امام رضا(ع)» با بیان یک خاطره از تأثیرگذاری مطالب دینی با زبان هنری گفت: همه این وزنها و موسیقیها، زیباست. اگر این کتب الهی با زبان زیبا به مردم گفته شود، مردم نیز دوست خواهند داشت این کتابها را بخوانند. من بهیاد دارم در شبکه جام جم، شبها برنامهای داشتیم که از نهجالبلاغه صحبت میشد. برنامه زنده بود و شعر و داستان زبان فارسی گفته میشد. شبی یک آقایی از هلند تماس گرفت و به من گفت آن کتاب شعری که میخوانی چیست و اگر میشود برای من نیز بفرستید، غافل از اینکه من خطبهها، معنا و مفهوم نهجالبلاغه را به شعر میخواندم. آن مرد تا آن زمان چیزی از نهجالبلاغه نمیدانست اما چون مطالب را به شکل زیبا، هنری و شعری بیان کرده بودم به آن علاقهمند شده بود. این نشان میدهد اگر مطالب با زبان هنری، زیبا و لطیف بیان شده باشد میتواند برای خودی و بیگانه تاثیرگذار باشد.
رشد در فضای قرآنی؛ دلیل ساخت برنامههای ارزشی
آذر در مورد دلیل ساخت برنامههایی با محوریت قرآن، به روزگار گذشته و کودکی خود اشاره کرد و گفت: برنامههایی که دارم واقعاً در ژرفساخت آن هیچ ادعای نیست چون ما بالاخره ازکودکی در این فضای معنوی و قرآنی بزرگ شدیم. در روزگاران قدیم اصفهان در هر محله کلاس آموزش قرآن بود و وقتی شش یا هفت سالمان میشد به آن کلاسها میرفتیم. آن روزگار کلاسهای قرآن در خانههای همسایهها بود و یک نفر سبب خیر میشد، بچهها را جمع میکرد، نقل و نبات میداد، فضا را برای آنها شیرین میکرد و بچههای کوچک از همان سن پای مجالس قرآن مینشستند و قرآن یاد میگرفتند. ما هم در همان محلهها بودیم، اصلاً تفکر و نگرشی غیر از نظام دینی در خانهها نبود. نظام دینی سایه داشت یعنی ما هفتهای دو روز در خانه روضهخوانی داشتیم.
وی در ادامه اضافه کرد: روضهخوان به خانه ما میآمد و حتی اگر کسی هم پای این روضه نبود و او روضهاش را میخواند و میرفت. این اعتقاد وجود داشت که وقتی در این خانه روضه خوانده میشود با خود برکت میآورد یا مثلاً ما در همسایگی دیوار به دیوار شخصیت خیلی بزرگی به نام حاج میرزا علی شیرازی که او را فقها خوب میشناسند، صبحها ما را میفرستادند نزد این عالم روحانی تا از او پند بگیریم و زندگی ما پر برکت شود. تفکر این بود وقتی میخواست کسی عروسی بگیرد همه منتظر بودند کسی بیاید در گوش عروس و داماد دعا بخواند.
روزگاری که قرآن محور اصلی زندگی بود
استاد ادبیات دانشگاه آزاد با اشاره به شعر خود در مورد روزگار گذشته ادامه داد: یک وقت شعری نوستالژیک گفته بودم، بخشی از آن این است: «مادر بزرگ صفا داشت/ حرفههای بیریا داشت، وصلتها با دعا بود/ همه کارها با خدا بود، چه روزگاری داشتیم/ برو و بیایی داشتیم». در آن روزگار واقعاً محور زندگی بر اساس دین بود و تفکر بیشتر بود، به هم بیشتر اعتماد داشتیم و مردم میترسیدند خیانت در امانت کند، میترسیدند دروغ بگویند. این را از کودکی در گوش کرده بودند که دروغگو دشمن خدا است و هیچ کسی نمیخواست دشمن خدا باشد. کسی آبروی کسی را نمیبرد چون در دعا یک قلم دعا این بود که خدایا آبروی ما را نریز. بر این اساس میفهمیدند که آبرو بسیار مهم است کسی دنبال آبروریزی کسی نمیرفت. این طور نبود که کسی از من و شما گلایه کند و دو تا کنار آن بگذارند در سایتها بنویسند و لذت ببرند.
سبک زندگی دیروز و سبک زندگی امروز!
آذر با مقاسیه سبک زندگی قرآنی گذشتگان و سبک زندگی مصرفگرایی امروز تصریح کرد: امروزه یک سیاستی در جهان حاکم است که نهتنها جهان سوم بلکه همه عالم را ناخوانده و ناخودآگاه به سوی مصرفگرایی میبرد. یعنی شما متوجه نیستید ولی یک وقت به فکر میافتید و متوجه میشوید که همه زندگی شما مصرف شده است. این چرخه را برای شما کوتاه میگویم این تفکر سبب میشود که شما چیزیهای که به دردتان میخورد یا نمیخورد دوست داشته باشید؛ یعنی خوشحال باشید تلویزیون شش بعدی دارید، رختشویی دارید، یک دستگاهی آمده خانه شما را خودش تمیز میکند، دوست دارید اینها را داشته باشید.
وی افزود: برای اینکه به اینها برسید مجبور هستید کار کنید و حقوق شما کفاف زندگی شما را نمیکند چه برسد به این که این خریدها را بکنید؛ برای اینکه به اینها برسید و شما را به طور موقت خوشحالتان کند هشت ساعت کار شما تمام میشود و شروع به اضافه کار کردن میکنیم. پس اولین اتفاقی که میافتد ما زندگی را رها میکنیم و شروع به کار کردن میکنیم، کار بیش از حد، با محصول تلاشهایمان این وسایل را میخریم و وقتی خریدیم پله بعد مصرف است و مصرف میکنیم. حالا این چرخه کار بیش از حد، خرید کردن بیش از نیاز، مصرف کردن بیاندازه. چه نتیجهای برای ما دارد؟ عایدی آن چرخه این است که ما فرصت اندیشیدن نداشته باشیم؛ در قرآن کریم آمده است که «أَفَلَا يَنْظُرُونَ...»، «أَفَلَا تَعْقِلُونَ»، «أَفَلَا تَذَكَّرُونَ». یعنی آیا نگاه نمیکنی؟ آیا فکر نمیکنی؟ آیا عقلتان را به کار نمیگیرد؟. ما دیگر فرصتی برای اندیشیدن نداریم و به قول مولوی؛ آن وقت جان همه روز از لگدکوب، خیار و زیان، سود و از خوف زوال نه صفا میماندش نه لطف فرح، نه به سوی آسمان راه سفر.
آذر در پایان این گفتوگو با تأکید بر اهمیت داشتن سازوکار ایرانی اسلامی در زندگی گفت: به این ترتیب با دست خودمان راههای آسمان را سد میکنیم. انسان امروز بیش از انسان هر روز دیگر به خدا، قرآن و تفکر نیاز دارد ولی مستکبرین تبلیغ میکنند تا با مصرفگرایی این زندگی ما را به نابودی بکشد. دیگر ما در خانههایمان آسمان را نمیتوانیم ببینم؛ یعنی همه برای کسب سود بیشتر، طبقه روی طبقه خانه خود اضافه کرده و به همین دلیل امروز از داخل هواپیما وقتی شمایل تهران را میبینید از زشتترین شهرهاست؛ چرا تمام این پشت بامها هیچ زیبایی ندارد و ما ساز و کارهای بومی، اسلامی و ایرانی نداریم و نیاز است در این مورد اقدام شود.
منبع: خبرگزاری ایکنا
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار