سروده عبدالمجید فرائی درباره 9 دی

"ازخواب گران خیز"

عبدالمجید فرائی شاعر پیشکسوت و آیینی کشورمان در 7 دی سال 1388 این شعر را سروده است که در روز 9 دی این شعر ماندگار شد.
کد خبر: ۸۷۹۷۵۲۸
|
۰۹ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰
به گزارش خبرگزاری بسیج، عبدالمجید فرائی شاعر آیینی کشورمان در 7 دی سال 1388 این شعر را سروده است که در روز 9 دی این شعر ماندگار شد. به مناسبت 9 دی این سروده در اختیار خبرگزاری بسیج قرار گرفته است که در ادامه با هم می خوانیم:
 
" ازخواب گران خیز "
 
ابلیس ندیدی*، به درون تو خزیده؟
شیطان به نهانخانه تو خانه گزیده
 
او بذر ریاکاشته در عمق وجودت
او رخنه نموده به قیام و به قعودت
 
آن رانده ز درگاه خدا، با تونشسته
آن مکر نهان راه خدا، روی توبسته
 
تو پیروی شیطان شده ای، در همه احوال
با خواسته هایش شده ای یکسره فعال
 
شیطان لعین، راه تو صد دام نهاده
آغوش به روی تو ،به صد کید گشاده
 
تسخیر شده فکر تو، درخدمت شیطان
تو نیستی ، او هست ترا، سلسله جنبان
 
با چشم تو او، می نگرد بر همگان مست
اینک دهن اوست که، هتاکترین است
 
تو  مرکب "ابلیس، ندانسته  سواری
از خویش  اراده، به  خدا هیچ نداری
 
او داده فریبت شده ای ، اینهمه نادان
با رهبر و دین جنگ کنی، دشمن قرآن
 
قرآن به سرنیزه زنی، بسکه دو روئی
از باطن شیطان، سخن یاوه بگوئی
 
ابزار شده، بهر تو دین، مرد مزور
هر بافته ای نیست، به این نسل موثر
 
با پارچه ی سبز، مزن ضربه به شیعه
بهر هدف ات، دین مکن ابزار و وسیله
 
پنداشته ای بی سر و پا ،شهر شلوغ است؟
هر آن چه تو گفتی: همه دیدیم دروغ است
 
هر  روز بهانه، به بهانه  بفزائی
گوئی: که تو را نیست دگر، هیچ حیائی
 
قانون الهی است، شکست تو رقم زد
هر نقشه کشیدی، همه را اوست بهم زد
 
اذناب تو، تصویر خمینی "ره" بدریدند
نفرین خدا، تا ابدیت بخریدند
 
تصویر علی پاره شد و هیچ  نگفتی:
ای بی سرو پا، دیدی و صدباره شنفتی
 
اندیشه ی ناپاک، به  تزویر نهفتی
تو نیز چو  منصور، دمر باز بیفتی
 
از توبه گریزان مشو، ای ابله نادان
در راه خطا می روی اینگونه شتابان
 
لجبازی تو، کار تو را، زار  نموده
اصلاح تو را، اینهمه دشوار نموده
 
دنیای تو امروز عیان شد، چه حقیر است
در چنبر ابلیس، وجود تو، اسیر است
 
افسوس تو خود را،چه به بیراهه کشیدی
پیش قدمت مست شد ی، چاه ندیدی
 
از خواب گران خیز، دگر وقت نداری
موج آمده تو، کوچک و  مانند غباری
 
"با آل علی"ع" هرکه درافتاد۲، ورافتاد"
دیدیم، که منصور"۳ "چگونه دمر افتاد
 
دریا متلاطم شده، امت به خروشند
از کرده و از پستی تو، دیده نپوشند
ارسال نظرات
آخرین اخبار