به گزارش خبرگزاري بسیج به نقل از جوان
آنلاین، ظرفيت و توانمنديهاي نيروي مقاومت بسيج واقعيتي است كه بهرغم
تمام گفتهها و شنيدههايي كه تاكنون در خصوص آن وجود داشته هنوز جدي گرفته
نميشود و در اين ميان ظرفيتهايي كه سازمان ورزش بسيج كشور با برپايي
پايگاههاي استعداديابي ايجاد كرده از همه مغفولتر مانده است.
اين
ظرفيت و استعداد در بيتوجهي محرز وزارت ورزش، كميته ملي المپيك و
فدراسيونهاي ورزشي به همكاري با سازمان ورزش بسيج بيشتر ضربه ميخورد،
هرچند كه براي خود بسيج و بدنه فعال آن مثمرثمر است و در اين ميان متوليان
ورزش كشور هستند كه از اين بابت زيانكار خواهند بود.
سالهاست
كه بحث تعامل و همكاري ميان سازمان ورزش بسيج و متوليان ورزش كشور از
وزارت گرفته تا كميته ملي المپيك و فدراسيونها مطرح است، بحثي كه هيچگاه
از سوي طرف مقابل بسيج جدي گرفته نشده و حتي در برخي موارد با نگاه زشت و
زننده از بالا به پايين به طور كلي مسكوت مانده است. در روزهايي كه ورزش
مدارس و آموزشگاهها با چالشها و كمبودهاي خاص خود روبهرو است و مدارس و
آموزشگاههاي خصوصي نيز با هزار و يك معضل و فساد دست به گريبان هستند، خبر
ميرسد كه پايگاه استعداديابي بسيج 276 نفر را به تيمهاي ملي پرمدال
معرفي كرده است و اين تعداد تنها با گذشت پنج سال از فعاليت 17 هزار
استعداد در 120 پايگاه حاصل شده است.
حالا آقايان
وزارتنشين، مسئولان كميته ملي المپيك و رؤساي محترم فدراسيونها فقط و فقط
شعار رسيدگي به پايههاي ورزش و استعداديابي سر دهند و در نهايت هم بدون
توجه به خواستهها و اهداف ورزش و علاقهمندان به آن همه چيز را فراموش
كنند، جا دارد به وزير ورزش گفته شود كه حداقل در شروع كار قدري بيشتر و
بهتر به ورزش بسيج و ظرفيتهاي آن نگاه داشته باشد و برخلاف اسلافش به صرف
امضا تفاهمنامه و گرفتن عكس يادگاري براي نشان دادن اهميت تعامل و همكاري
با بسيج اكتفا نكند، هرچند كه جناب سلطانيفر نيز در همين مدت زمان اندك
ثابت كرده كه اينقدر درگير مسائل و حواشي فوتبال است كه حتي به درد
رشتههايي چون تكواندو و تيراندازي نيز نميرسد چه برسد به اينكه بخواهد
نگاهي دقيق و منصفانه به ورزش بسيج داشته باشد و بتواند با بهرهگيري از
ظرفيت بالاي آن حداقل كارنامه عملكرد خود را بهتر از وزراي قبلي نمايد.
نكته
جالب اينكه تمامي استعدادهايي كه در ورزش بسيج رشد پيدا ميكنند و در
نهايت به تيمهاي ملي رشتههاي گوناگون راه مييابند، كارنامه همين آقايان
را پربار ميكنند، اما هيچكدام از متوليان امروز ورزش كشور بنا به دلايلي
كه هنوز روشن نيست، حاضر نيستند از اين معدن استعداد و ظرفيت رايگان كه در
اختيارشان قرار گرفته درست استفاده كنند و در عوض با نگاه طلبكارمآبانه به
نوعي وانمود ميكنند كه بالا دست ورزش بسيج هستند و همه چيز بايد با آنها
هماهنگ شود. ورزش بسيج و سازمان آن بهطور طبيعي و بهرغم تمامي اين
كجسليقگيها كار خود را انجام ميدهد و امروز به جايگاهي امن و مطمئن براي
پرورش استعدادهاي نونهال، نوجوان و حتي جوان ورزش كشور تبديل شده است،
مأمني كه خانوادهها برخلاف دلشورهها و نگرانيهايي كه بابت حضور
عزيزانشان در مدارس و آموزشگاهها دارند، ميتوانند با خيال راحت
فرزندانشان را به پايگاههاي آن بفرستند و قهرماناني اخلاقمدار تحويل
بگيرند. حالا اين به سليقه و برنامهريزي متوليان ورزش كشور برميگردد كه
چقدر بخواهند از اين معدن تمام نشدني بهرهبرداري كنند، مسئلهاي كه به نظر
نميرسد تا زمان تغيير نگاه و تفكر حاكم بر ورزش كشور و نوع برخورد آنها
با ورزش بسيج تحقق پيدا كند.