دکتر سید ساعد حسینی/در سالهای اخیر گفتگو دربارهی خشکسالی و کمبود آب تقریباً روزمره و
همهجا مطرح است اما محتوی و پیگیریها سطحی، زودگذر، مقطعی و بدون
پشتوانهی عملی و بدون باور قلبی که گویی برای خالی نبودن عریضه و رفع
تکلیف مطرح میگردند و کمتر ارادهای ملی و باورمند در پی راهحل و پیشگیری
از فجایع درازمدت و حتی میان مدت آن است و این نوشتار نیز ناامید از هر
ترتیب اثری به منظور آگاهی عمومی و ادای وظیفه و ثبت شاهدی برای آینده
میباشد و گفتنیها آنقدر گسترده که شرح همهی آنها به هفتادمن کاغذ
محتاج. اما آنچه را که شخصاً در پی ایرانگردی و تحقیق و معاینات از نزدیک
دیدهام کاهش شدید و وحشتانگیز و متوالی و حتی تصاعدی آبهای کشور در
همهجا و در بعضی از استانها رسیدن به مرز فاجعه یا فاجعهای خاموش است که
هیچ چشماندازی برای جبران طبیعی آن مگر با مداخلهی همهجانبه و
بسیارکلان ملی وجود ندارد و اما برای درمان این معضل عظیم در درجهی اول
باید علل و ریشهها را شناخت سپس براساس آنها به راهکارها پرداخت و
مهمترین علل به قرار زیرند:
خشکسالی
نبود مدیریت
مصرف بیرویهی آب در کشاورزی
حفر بیرویهی چاهها
احداث سدهایی که فقط به یک سوی قضیه نگریسته شده است
افزایش جمعیت و مصرف بیرویه و غیرعلمی آب در شهرها
افزایش مصرف آب در صنایع در نقاط کم آب
به طوری که ملاحظه میشود از مجموع علل بالا تنها یک مورد آن خارج از
اختیار و طبیعی است و بقیه خطای انسانی و صرفاً ناشی از بیکفایتی و نبود
مدیریت سرچشمه میگیرد و در این بین سهم آنچه به نام آباد نمودن و توسعهی
ظاهرالصلاح کشاورزی خوانده شده است به حدود سرسامآور ۸۰ تا ۹۰ درصدی
میرسد و لازم میشود که قدری بیشتر شکافته شوند.
الف) خشکسالی از نیمهی دوم دههی هفتاد از شرق به غرب در حال پیشروی بوده و از مرزهای بلوچستان شروع و هماکنون به مرز استان کهگیلویه و بویراحمد رسیده و ضلع شمالی آن از محور مشهد به کرمانشاه امتداد یافته و هر سال شاهد پیشروی آن بودهایم.
ب) نبود مدیریت که با حفر چاه و سد و مصرف بیرویه آب در کشاورزی گره
خوده است همه ناشی از یک سوء برداشت غلط در قالب یکسو نگریسته شده توسعه و
رونق کشاورزی و آبادگری بدون هیچ برنامهی علمی و دیدن روی دوم سکه و ندیدن
تبعات و ضایعات جانبی آن و رها گذاشتن مردمان حریص به هرکس هرچه میخواهد
عمل کند که نتیجه آن هر آنجا که زمین مرتعی و بایری و حتی سطح شیبداری در
کنار چشمهای، نهری، رودخانهای وجود داشته و یا در آن حوالی قابلیت حفر
چاهی بوده هر آنچه آب بوده به مصرف باغها یا جالیز خیار و گوجه و هندوانه و
خربزه و تربچه رسیده به طوری که کاشت بسیار افراطی و دلبخواهی و
بیبرنامهی باغها و انواع سیفیجاتی که به مصرف آب فراوان خاصه در فصل
تابستان و خاصه در نواحی گرمسیری که آبیاری آنها به دو روز یک بار میرسد و
سر به کجا میزند را به ارمغان آورده است.
در صورتی که این محصولات نه تنها ضروری و راهبردی نیستند بلکه تولید آنها
ده برابر نیاز واقعی بوده و چند درصدی بیش از آنها به مصرف نمیرسند و
عمدتاً به هدر میروند منتهی با فروش همان چند درصد آنها درآمد حاصل برای
کشاورز و دلال به مراتب از محصول حیاتی گندم و جو بیشتر است و همین امر
باعث رو آوردن کشاورزان به خربزه و هندوانه و سیفیکاری و هدر رفت فراوان
آب گردیده است و یا در مورد چاهها مردم که اصلاً اطلاعی راجع به ذخایر و
نحوهی بوجود آمدن و از بین رفتن آنها ندارند و اغلب خیال میکنند منابع
چاهها ناپایان یا احتمالاً با بارندگی به زودی قابل ترمیم است لذا با
بیخیالی حاصل قطره قطره جمع شدن هزاران ساله را ظرف چندین سال به تاراج
جهت کشت شلغم و تربچه به پایان میرسانند و در مورد آب سدها نیز همین مسئله
صادق است که وزارت جهاد کشاورزی به جای سیاستگذاری مدون کشت محصولات
راهبردی مثل گندم و جو و نخود و عدس که کمترین مصرف آب را دارند دیده
میشود عمده آب برای سیفیجات و هندوانه و خربزه و امثالهم که بیشترین هدر
رفت آب را در زمان گرم و کمآبی تابستان دارند به مصرف میرسانند به طوری
که اگر بخواهیم علت عمدهی رسیدن به مرز فاجعهی کمآبی را در خلاصهترین
شکل تعریف کنیم همانا کاشت فوقالعاده بیرویه، افراطی و بدون برنامهریزی و
بدون توجه به نیاز واقعی انواع باغها و سیفیکاری و خیار و خربزه و
امثالهم است لذا مجموع کشاورزی بیدر و پیکر و فاقد برنامهریزی و مدیریت
جامع و کاملاً بیبند و بار در کشوری خشک و در حال افزایش جمعیت و توسعهی
صنعتی دیر یا زود منجر به فاجعهای غیرقابل جبران خواهد شد کما اینکه دومین
استان پهناور کشور یعنی سیستان و بلوچستان در حال حاضر در مرز این رویداد
یا درگیر خاموش آن است زیرا جمعیت کثیری از این استان یا بیسر و صدا به
استانهای دیگر کوچ کردهاند و میکنند و یا تعدادی در غربیترین استانها
ناچار به تکدیگری پرداختهاند.
ج) مصرف عمدهی آب در بخش شهری شامل:
حمام
شستشوی ظروف و احیاناً حیاط و سایر شستشوها
آبیاری چمنها و درختان پارکها
کارواشها و شستشوی اتومبیلها در منزل
که در تمام موارد بالا با سوء مصرف و مدیریت غلط روبرو است و اغلب دیده
میشود که راهکارها نیز چقدر سطحی و کمبازده میباشند زیرا عمدهی آب
شهرها با بیمبالاتی در موارد گفته شده به هدر میرود مثلاً اغلب افراد
حمام را به عنوان تفریح از یک تا چند ساعت در حالی که شیر آب تا آخر باز
است به آب بازی میگذرانند و در موقع شستشوی ظروف و حتی مسواک و غیره به
همین نحو بیخیال رفتار میکنند و باید گفت مصیبتبار اینکه بخش عمدهای از
آب شهرها به مصرف آبیاری چمن ها میرسد که مصرف آن بیحساب و روزانه است و
همین طور سایر درختان پارکها و مصرف بیاندازه و غیرضروری آب نیز در
کارواشها و ماشینهای شخصی در منزل و شستشوی حیاط تقریباً برای همه آشکار
است اما اغلب دیده میشود کارشناس محترم آن همه مواردی را که به میزان
سرسامآوری باعث هدر رفت آب میشود نادیده و یا ضروری تلقی کرده و چکه کردن
از شیرهای آب یا اندکی تراوش از لولههای شبکه را عامل هدر رفت آب و تعویض
واشر شیر را چارهی کار میداند در صورتی که این میزان هدر رفت در مقابل
مصرف آب در پارکها ـ کارواشها ـ حمامهاو شستشوی حیاطها به مثابه
قطرهای در مقابل دریا است.
د) افزایش مصرف آب در بخش صنایع خاصه احداث صنایع در نواحی کماب و مرکزی و توسعه صنایع مستلزم مصرف آب بیشتر است.
هـ) راهکارهای مقابله با کمبود و بحران آب
با شناخت علل هدررفت اگر ارادهی ملی در کار باشد با همین میزان آب میتوان به خوبی به رفع مشکل پرداخت شامل:
برنامهریزی جامع و دقیق توأم با پیگیری و پیگرد وزارت جهاد کشاورزی در هرچه محدود کردن باغها و سیفیکاری خصوصاً در نواحی گرمسیری.
توسعهی محصولات سیفی در گلخانهها.
تعیین مزارع و توسعهی کشت گندم، جو، عدس، نخود که کمترین مصرف آب را دارند و میتوان به صورت دیم نیز به عمل آورد.
عدم صدور مجوز چاه جدید و حذف چاههای غیرمجاز و حذف چاههای به آخر رسیده یا در شرف تخلیه شدن
حذف محصولات پرمصرف آب در نقاطی که زمینهی کمآبی وجود دارد محصولاتی مثل برنج، ذرت، یونجه.
تعیین میزان مشخص زمین در مناطق و استانهای مختلف برای کشت هندوانه و خربزه.
ترویج و توسعه باغات دیم و کممصرف آب چون انگور، انجیر، بادام، پسته و تا
حدودی انار. در این مورد کارهای بسیار شگرف و الگویی و عملی در شهرستانهای
نیریز، استهبان، داراب، فسا، کوهمرههای کازرون، دشمنزیاری و سایر نقاط
فارس انجام گردیده که واقعاً شاهکارهای بینظیری هستند که مردم در نقاطی که
به شدت سنگلاخ و شیبدار و حتی کمبارش بوده است. انجیر، انگور و بادام را
به طور وسیع و اقتصادی به صورت کاملاً دیم با بازدهی عالی پرورش دادهاند و
حتی برای مصرف شخصی مقادیری گردو و انار را نیز به همین صورت کشت کردهاند
و چنین شیوهای باید در رأس اولویت وزارت جهاد کشاورزی قرار گیرد.
افزایش قیمت گندم، جو، عدس، نخود و نظارت و کاهش منطقی نرخ سیفیجات.
در مور مصرف آب شهرها آموزش و تبلیغات دائمی مبنی بر اینکه حمام در اسرع
وقت پایان یابد، در فواصل لیف زدن و شامپو زدن شیر آب بسته شود و در سایر
شستشوها نیز در فواصل انجام کار شیر بسته باشد.
در کارواشها نیز آموزش داده شود که پس از خیس کردن خودرو عملیات تنظیف با برس کشیدن کافی با کمترین میزان آب صورت گیرد.
مجزا کردن آب پارکها و کاهش سطح چمنکاریها: هدر رفت آب در بخش پارکها و
چمنکاریها واقعاً برای کشوری چون ایران یک اشتباه کلان و بسیار غیرقابل
توجیه و نابخردانه است. مثلاً سزاوار است آب سرچشمههای کارون را در
اردکان و میبد و نائین صرف چمنکاری نمود و امثالهم، گرچه هیچکس مخالف
سبزینگی و طراوت و چمن نیست ولی باید اولویتها را در نظر گرفت نه
کورکورانه هر مسئول شهرداری در هرجا به دلخواه به توسعهی چمنکاری بپردازد
بلکه در کشوری چون ایران باید در این موارد برنامهریزی دقیق صورت گیرد
باین ترتیب که اولاً آب پارکها از طریق چاههای غیرمشروب یا فاضلاب تصفیه
شده و کاملاً جدا از آب آشامیدنی تأمین گردد. ثانیاً در تمام کشور طبق
دستورالعمل عمومی سطح چمنکاریها کاملاًٌ محدود و متناسب با شرایط تأمین
آب گردد و به جای چمن در برخی نقاط از سنگفرش و موزائیک یا چمن مصنوعی
استفاده شود و درختان پارکها را نیز از نوع درختان مقاوم به خشکی و کمتر
نیازمند به آب انتخاب نمایند.
انتقال صنایع سنگین حتی با هر هزینه به سواحل چندهزار کیلومتری خلیج فارس.
و دست آخر اینکه در شرایطی که در گذشتهی خیلی نزدیک بنا به ضربالمثل
بسیار بدیهی و پذیرفته شده فراوانترین و آسانترین و در دسترسترین ماده و
موضوع را به آب خوردن و باد هوا تشبیه میکردند امروزه همین دو عنصر حیاتی
که زنده بودن به آنها بستگی دارد به شدت در معرض خطر و کمبود قرار دارند
زیرا شمهای از وضعیت آب را دیدیم و معضل آلودگی هوا و ریزگردها و
اعلامهای مکرر هواشناسی و محیط زیست دائر بر حتی تا ۳۵ برابر رسیدن به حد
مجاز آلودگی هوا و مرگ خاموش و کاهش عمر شهروندان اخطار بزرگی است که در
این شرایط، افزایش بیرویهی جمعیت آیندهای بس تیره و تار دارد و حداکثر
جمعیت باید در سطح فعلی ثابت باقی بماند و حتی منافع رشد منفی جمعیت بر
مضرات آن یعنی پیر شدن جمعیت بیشتر به نظر میآید.