خبرهای داغ:
شهید سید مجتبی نواب صفوی مبارزی است که پیکر مطهرش مخفیانه در تهران دفن شد؛ اما پس از مدتی و به همت یارانش، به قم منتقل شد تا در وادی السلام به خاک سپرده شود.
کد خبر: ۸۸۱۰۳۰۸
|
۳۰ دی ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۵
شهید نواب صفوی و انتقال پیکر مطهر از تهران به وادی السلام قم
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، حکایت شخصیتی است که به تعبیر رهبر مجاهد انقلاب، غوغایی از شور و هیجان به وجود آورد؛ تاثیرات او بر روحیه طلاب محسوس بود و شهادتش هم، این تأثیر را بیشتر و بیشتر کرد.

سخن از سید مجتبی تهرانی، مشهور به نواب صفوی است؛ مجاهدی انقلابی که در سال 1303 هجری شمسی در خانی ‏‌آباد تهران به دنیا آمد و در مانند چنین ایامی یعنی در دی ماه سال 1334 و پس از 31 سال زندگی مجاهدانه به شهادت رسید.

سید مجتبی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، یعنی در سن 17 سالگی و با توجه به علاقه وصف ناشدنی‌اش به دروس دینی و معارف اسلامی، به جوار مضجع نورانی حضرت امیرالمؤمنین (ع) کوچ کرد تا در حوزه علمیه نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوی بپردازد.

او در نجف اشرف، به فراگیری دروس پرداخت و روابط تنگاتنگی با برخی علمای دلسوز و بیدار مانند آیت‌الله علامه امینی، صاحب کتاب کم نظیر «الغدیر»، برقرار کرد.

از طرف دیگر در ایران، برخی از نویسندگان وابسته، از آزادی نسبی سوء استفاده می‌کردند و ضمن اهانت به مقدسات اسلام، به ترویج فرهنگ غربی می‌پرداختند.

یکی از این افراد، احمد کسروی بود که علیه اسلام و تشیّع می‌نوشت. کسروی نه تنها در کتاب «شیعی گری» به روحانیت، مقدسات اسلامی، پیشوایان مذهب تشیع و امامان معصوم علیهم السلام حمله می‌کرد، بلکه در کتاب‌های صوفی‌گری، بهائی‌گری، مادی گری و حتی تاریخ مشروطیت، مقدسات دینی و روحانیت را مورد حمله قرار می‌داد.

اینگونه بود که سید مجتبی، فعالیت‌های کسروی و مانند او را، ضدّ اسلام و دین می‌دید و به همین دلیل، کتاب‌های او را نزد علما و فضلای نجف برد و از آن‌ها نظر خواست و آنان هم، حُکم به مهدورالدّم بودن نویسنده آن کتاب‌ها دادند.

به همین دلیل بود که سید مجتبی پس از چهار سال اقامت در نجف و به دستور مرجع عالیقدر، آیت ‏اللّه سید ابوالحسن اصفهانی و برای مبارزه با کجروی‏‌ های احمد کسروی و مانند او، به ایران آمد تا با تشکیل «جمعیت فدائیان اسلام»، به مبارزه با بدخواهان و بداندیشان بپردازد.

نقل است که سید در اواخر سال 1323 وارد تهران شد و بدون درنگ به خانه احمد کسروی رفت و وی را از گفتن و نوشتن سخنان توهین آمیز به اسلام و حضرات معصومین (ع) منع کرد؛ این نصیحت‌ها البته در کسروی مؤثر واقع نشد و سید مجتبی را بر آن داشت تا حُکم الهی را اجرا کند.
نواب در هشتم اردیبهشت ماه 1324، به کسروی حمله کرد؛ ولی توسط پلیس دستگیر و زندانی شد.

او پس از آزادی از زندان، موجودیت «جمعیت فدائیان اسلام» را در یک اعلامیه رسمی اعلام کرد تا اعدام کسروی و افراد مانند او پیگیری شود.

اینچنین بود که جمعیت فدائیان اسلام با استقبال جوانان مجاهد و انقلابی، به تشکّلی فعال و انقلابی تبدیل شد و سرانجام اعدام انقلابی کسروی در اسفند ماه همان سال و توسط سید حسین امامی عملیاتی شد.

پس از آن بود که فدائیان اسلام با تشکیل جلسات قرآن و اسلام شناسی، به حیات خود ادامه داد.

چند سال بعد و تقلب عبدالحسین هژیر در انتخابات مجلس و تبعید آیت‌الله کاشانی توسط او به لبنان، مجدداً جمعیت فدائیان اسلام را بر آن داشت تا این بار، اعدام انقلابی هژیر انجام شود؛ اقدامی که محقق شد و هژیر را هم به کسروی رساند.

اکنون نوبت علی رزم آرا بود که به دلیل مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، در فهرست اعدام فدائیان اسلام قرار گیرد؛ تروری که توسط خلیل طهماسبی با موفقیت انجام شد.

و سرانجام در ابان ماه 1334، ترور حسین علا در دستور کار قرار گرفت که توسط مظفرعلی ذوالقدر انجام شد؛ اما موفقیت آمیز نبود و به دستگیری نواب صفوی و جمعی دیگر از فدائیان اسلام، در آذر ماه همان سال انجامید. آنان در یک دادگاه فرمایشی، محاکمه و برخی به اعدام محکوم شدند.

سحرگاه 27 دی ماه همان سال بود که سید مجتبی نواب صفوی، سید محمد واحدی، خلیل طهماسبی و مظفرعلی ذوالقدر برای اجرای حُکم به جوخه اعدام آورده شدند. در آن هنگام بود که سید برای غسل شهادت، تقاضای آب کرد و گفت:«خلیلم، محمدم، مظفرم، زودتر آماده شوید؛ زودتر غسل شهادت کنید؛ امشب جده‌ام فاطمه زهرا (س) منتظر ماست.»

او پس از غسل شهادت، به نماز ایستاد و پس از نماز، با همه حاضران اتمام حجت کرد:«... شما به دستور شاه ستمگر، ما را شهید می‌کنید؛ ولی طولی نمی‌کشد که همگی از این کردار زشت پشیمان می‌شوید.

آن روز پشیمانی دیگر سودی ندارد.

شما باید سرباز اسلام باشید و در راه دین بجنگید نه این که سلاحتان را برای حفظ حکومت شاه رو به سینه عاشقان اسلام نشانه بگیرید. روزی حقایق آشکار می‌شود و آن وقت از اینکه از شاه حمایت کرده‌اید، پشیمان خواهید شد.

ای افسران و مقامات عالی مرتبه ارتش! شما هم به جای اینکه خود را به حکومت پوسیده و فاسد شاهنشاهی بفروشید به اسلام رو بیاورید تا در دو جهان به عزت برسید. فریب این درجه‌ها و مقامات ظاهری را نخورید و بدانید که قیامت بسیار نزدیک است.»

اینچنین بود که سید مجتبی نواب صفوی به فیض شهادت نائل آمد.    پیکر مطهّر او را ابتدا در روستای مسکرآباد در شرق تهران دفن کردند؛ اما مدتی بعد با اجازه آیت‌الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی، پیکر شهید نواب صفوی به قم منتقل شد تا پس از اقامه نماز میت توسط آیت‌الله مرعشی، در قبرستان وادی السّلام خاکفرج قم به خاک سپرده شود.

و این ایام اگرچه شصت و یکمین سالگرد شهادت او و جمعی از فدائیان اسلام است؛ اما نام و یاد او و خدمات جمعیت فدائیان اسلام، همچنان زنده است و وصیت نامه پُرشور سید مجتبی نواب صفوی خطاب به همه برادران مسلمان در سراسر دنیا، همچنان نور می‌پاشد و روشنگری می‌کند:

«هو العزیز

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام مقدس آخرین وصی و قائم آل محمد، پیشوای غایب جهان؛ وجود منزه امام زمان، مهدی عجّل الله تعالی فرجه ...

برادران مسلمانم در سراسر دنیا!

دوستان ثابت قدم در راه خدا و محمد و آل محمد (ص)!

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

انّ الدّنیا قد ادبرت و انّ الاخره قد اقبلت؛ همانا دنیا از ما رو گردانده و آخرت به ما رو کرده است؛ آنچه از عمر ما گذشت و فانی شد، از دنیا بود و آنچه به سوی ما رو کرده و به سویش شتابان می‌رویم، آخرت است؛ پس بکوشید از ابناء این گذشته‌ی فانی نبوده؛ از ابناء آن آینده حتمی باشید و خود را برای آن سرای جاوید آماده کنید.

آه مِن قلّه الزّاد و بُعد السّفر ...

آه، آه، حاشا و کلّاً خدا نخواهد که من و شما در زمره خاسرین و بدبختان قیامت و اصحاب جحیم شمرده شویم ...

آه ای برادران! شما برای اتمام حجت حق و کسب رضای رحمان و طاعتش و برای نجات و تبرئه خود در پیشگاه عظیم خدای عزیز، حق را بگویید و تبلیغ کنید و این بیچارگان را از بیچارگی فردا خبر دهید و انذار کنید و عدم رضای خودتان را نسبت به معاصی و نافرمانی‌ها و تبهکاری‌ها و طغیان‌های آن‌ها اعلام دارید؛ «اِمّا شاکراً و اِمّا کفوراً» ... .»

شهید والامقام، نواب صفوی، در ادامه این وصیت نامه الهی همچنین می‌نویسد:

«آه از این غیبت طولانی؛ آه، برادران!

 من دیدم و دیده هر عاقلی می‌بیند که محبت خدا از هر محبتی شیرین ‌تر و اطاعت فرمانش از اطاعت شیطان و شهوت و نفس گرامی‌تر و پرهیز از عذاب آینده جاویدی که انبیاء برای بدکاران وعده کرده‌اند از پرهیز معصیت‌های زودگذر دنیا عاقلانه ‌تر و امید به رحمت و نعمت و لذت الهی حتمی و بی‌آلام بهشت از امید به ذلت فانی و خیالی احتمالی دنیا پابرجاتر و استوارتر است ...

آه! به راه او خواستم که دنیا را در برابر حقایق اسلام تسلیم کرده؛ اسلام و مسلمین جهان را از چنگال جهل و شهوت و ظلم نجات داده؛ احکام منور اسلام را اجرا نموده؛ حیات نوینی با نشر اشعّه معارف اسلام بر پیکر مردگان بشر امروز به یاری او ببخشم و حقیقت حیات انسانیت را جلوه‌گر سازم و اگر هزار سال هم بر این منوال پرچم فداکاری راه خدا و محمد و آل محمد (ص) را به یاری ذات اقدسش به دوش ناتوان خویش می‌کشیدم، عاقبت مرگ بوده باید همه این‌ها مقدمه تحصیل رضای خدا می‌بوده باشد تا برای قلب، شفا و نوری و برای آخرت، سرافرازی و سودی داشته باشد و الا هیچ، و خدا از این‌ها همه بی ‌نیاز بوده و است.»

او در پایان وصیتش از خداوند می‌خواهد تا به امام حسین (ع) و جدّ و مادر و پدر و برادر و خاندان ایشان مُلحق شود و به آنان بپیوندد.

عاش سعیدا و مات حمیدا.
مجید حکمت
ارسال نظرات