به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، همه
ما کم و بیش با سیاست های استعمار طلبانه
و خود برتر بینانه بریتانیا آشنایی داریم و در این میان اگر بخواهیم هم وزنی برای
کلمه "سیاست بریتانیا" بیابیم شاید اولین و بزرگ ترین مهره ای که می
بینیم، وینستون چرچیبل، نخست وزیر معروف انگلستان باشد. اینک نام او برای ما بیشتر از سایرین آشنایی دارد دقیقا
به خاطر فعالیت های تیزبینانه او در زمینه سیاست در بهبوهه جنگ جهانی دوم است که
باعث شد جنگی که می رفت تا به بزرگ تریم شکست تاریخ بریتانیا تبدیل شود به یک باره
تبدیل به یک سربلندی هوشمندانه شد با بهره برداری از پل پیروزی به نام ایران! امروز 4 بهمن ماه سالروز مرگ وینستون
چرچیل است و قصد داریم در این نوشتار به مهمترین اقامات وی که بر روزگار ایران نیز
تاثیر زیادی گذاشته است را مورد بررسی قرار دهیم. اشغال ایران
توسط انگلیس و شوروی در سپتامبر 1941 (شهریور 1320) و اتفاق افتادن كودتای 28
مرداد 1332 (19 اوت 1953) در دورهی دوم نخستوزیری وینستون چرچیل به همراهی
آمریكا، از وی چهرهای منفور در تاریخ ایران ساخته است. چرچیل، رهبر
حزب محافظهكار انگلیس بود و در واقع این مشرب را از خانوادهی خود به ارث برده
بود؛ چرا كه پدر وی لرد راندولف چرچیل یك سیاستمدار محافظهكار بود. همانطور كه
جمهوری خواهان در آمریكا در عرصهی سیاست خارجی به جنگ طلبی معروف هستند، حزب
محافظهكار در انگلیس نیز به اتخاذ روشهای پراگماتیستی و جنگ طلبانه برای نیل به
مقاصد خود معروف میباشند.بر همین مبناست كه دكتر كاتوزیان معتقد است كه «اگر دولت
كارگری انگلستان در انتخابات پارلمانی اكتبر 1951 (مهر 1330) بار دیگر موفق شده
بود و در قدرت باقی میماند، شاید مساله نفت هم مسالمتآمیز حل میشد، چرا كه اتلی
(نخستوزیر حكومت كارگری) اصل ملی شدن را با كسب امتیازات و غرامتهایی میپذیرفت؛
ولی محافظهكاران (به رهبری چرچیل) حاضر به توافق نبودند و قصد سرنگونی مصدق را
داشتند. در واقع
برخورد انگلستان با ملی شدن نفت و موانع حكومت مردمی وقت ایران در طول 29 ماه پس از
ملی شدن نفت (از 29 اسفند 1329 تا 28 مرداد 1332) و از جمله بیست و هفت ماه
زمامداری مصدق از موضعی حقوقی ـ سیاسی به عملكردی سیاسی نظامی كشیده شد. مارك گازیوروسكی
معتقد است كه انگلیس در ماههای پس از امضای قانون ملی شدن نفت استراتژی سه مرحلهیی
را برای حل اختلافات خود با ایران پیش گرفت: 1- توسل به یك رشته اقدامات قانونی و
دیپلماتیك 2- سست كردن پایههای پشتیبانی از مصدق از راه تحمیل مجازاتهای سخت
اقتصادی بر ایران و انجام مانورهای نظامی خصمانه در منطقه 3- كوشش برای بركناری
مصدق از قدرت.
این مراحل را
میتوان به نحوی منطبق بر نوع تصمیم گیرندگان عرصه سیاسی انگلستان دانست؛ چرا كه
روی كار آمدن چرچیل و قرار گرفتن آنتونی ایدن در راس وزارت خارجهی انگلستان، روند
سیاست خارجی انگلیس در قبال ایران را خصمانه تر و عملگرایانه تر كرد. چرچیل شخصی
پراگماتیست و با رفتاری ماكیاولیستی بود و نیل به منابع حداكثر خود و انگلیس را به
هر طریقی خصوصا از طریق استفاده از قدرت فیزیكی همراه با نیرنگ مجاز میدانست. 1004/ت30/ب