خبرگزاری بسیج: فاجعه آتش سوزی و فرو ریختن ساختمان تجاری پلاسکو آزمونی بود تا سازمان های مربوط خود را محک بزنند.
کد خبر: ۸۸۱۴۷۲۵
|
۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۷

بسیاری از نهاد ها آزمایش خود را به خوبی پس دادند از جمله نیروهای فداکار سازمان آتش نشانی که در اجرای عملیات امداد از جان مایه گذاشتند؛ وسعت حادثه و حجم آوار به قدری عظیم بود که نگارنده پیش بینی می کرد، آوار برداری بیش از یک ماه طول بکشد اما سرعت عملیات بقدری بالا بود که در مدت 9 روز کار به اتمام رسید؛ نیروی انتظامی هم در تخلیه محل عملیات به خوبی عمل کرد و به موقع امنیت محل وقوع آتش سوزی و نیز واحد های تجاری اطراف محل ریزش ساختمان پلاسکو را بخوبی برقرار کرد.

اما؛ ستاد بحران شهرداری با وجودی که بارها مانور های امداد و نجات را در مدارس و سایر اماکن سطح شهر اجرا کرده است، در این واقعه باعث سردرگمی خبرنگاران به عنوان پل ارتباطی بین مردم و مسئولان در محل وقوع حادثه شد. در حالی که از زمان آغاز حادثه تمام اخبار لحظه به لحظه از طریق شبکه شش سیما به طور مستقیم پخش می شد، گویا عطش مردم برای کسب اطلاعات بیشتر با استقرار یک دوربین مقابل ساختمان فروریخته و گزارش های گاه به گاه خبرنگاران سیمای جمهوری اسلامی در بخش های خبری و لابه لای برنامه ها ارضاء نمی شد و اغلب به دنبال یافتن خبر جدید در فضای مجازی با هم ارتباط می گرفتند که شایعاتی هم در این فضا دست به دست می شد و به دنبال این موضوع، سخنگوی سازمان آتش نشانی بارها اعلام کرد که مردم به اخبار غیر رسمی در فضای مجازی و سایر منابع غیر معتبر توجه نکنند، این در حالی است که حتی اغلب خبرنگاران شبکه های سیما هم که چهره نبودند، اما با میکروفون سازمان و دوربین  و تجهیزات آن، برای ورود به محل عملیات آوار برداری با مشکل مواجه می شدند و با وجودی که از دفتر ستاد بحران کارت ویژه خبرنگاری برای ورود به محل حادثه را دریافت کرده بودند، اما ماموران پلیس اجازه ورود به آنها نمی دادند و ساعت ها باید به ماموران نیروی انتظامی التماس می کردند که بی نتیجه بود و گاهی کار به بگو مگو و جر و بحث کشیده می شد.

البته نباید از برخی اقدامات ستاد بحران چشم پوشی کرد چرا که در مدت کوتاهی از خبرنگاران عکس می گرفتند و همان لحظه کارت تردد خبرنگاری صادر می کردند و تمهیدات روزانه این ستاد برای تعویض کارت های ورود به محل عملیات حرکت خوبی برای کنترل منطقه بود. اما همین کارت ها را که عوامل ستاد بحران تهیه کرده بودند، مورد قبول عوامل اجرایی واقع نمی شد و با وجود داشتن کارت معتبر تردد، باز هم اجازه عبور داده نمی شد و ساعت ها وقت گزارشگران و خبرنگاران را پشت درهای بسته می گرفتند.

اما در هشتمین روز، محل استقرار ستاد بحران تخلیه شده و تعدادی کارت عبور به برخی رسانه ها داده بودند که باز هم برخی خبرنگاران برای دریافت کارت از ضلع شرق به غرب پاسکاری می شدند. دست آخر ساعت حدود 17 همه خبرنگاران را از محل اجرای عملیات آوار برداری اخراج کردند که برای همه جای سئوال بود که چرا بدون توضیح فقط با اجبار اعلام می کنند بروید بیرون...

در حالی که رسانه، فقط صدا وسیما نیست، رسانه های نوشتاری و تصویری هم حق دارند اخبار حادثه را از نزدیک گزارش کنند چون دسترسی به اطلاعات دقیق حق مخاطب است اما تزریق قطره چکانی اطلاعات فقط از طریق یک رسانه ایجاد شائبه را در بین مردم تشدید می کند، چه بسا که این اتفاق افتاد و شایعات زیادی در مورد حاشیه های این حادثه در فضای مجازی منتشر شد که سخنگوی سازمان آتش نشانی هم در پاسخ به این موضوع بارها تاکید کرد که مردم اخبار معتبر در این زمینه را فقط از طریق رسانه ملی دنبال کنند؛ با این وجود، سرعت انتقال خبر از طریق برخی خبرگزاری ها از سیمای جمهوری اسلامی هم بیشتر بود به گونه ای که حدود نیم ساعت قبل از اعلام پیدا شدن یکی دیگر از شهدای آتش نشان این خبر روی خروجی یکی از خبرگزاری ها قرار گرفت.

مردم به دقت جزئیات خیلی از مسائل را دنبال می کنند به گونه ای حتی متوجه در هم ریختن چهره ملکی سخنگوی سازمان آتش نشانی و گود افتادن چشمان او در طول چند روز آوار برداری شده و در فضای مجازی هم به مقایسه تصویر او قبل و بعد از حادثه پلاسکو پرداخته بودند. در ابتدای حادثه مسئولان از وجود 25 آتش نشان در ساختمان خبر می دهند اما بعدا این تعداد 16 نفر اعلام می شود.

در عین حال برخی شهروندان هم از بوته آزمایش سربلند بیرون نیامدند. جدای از افردای که عکس های سلفی می گرفتند، بعد از چند روز از گذشت حادثه و تقاضاهای مکرر و پی درپی مسئولان از طریق رسانه های جمعی، پیرمردی به همراه دو نوه خود در محل عملیات حاضر شده بود و با التماس به ماموران می گفت که از راه دور آمده و از آنها می خواست که اجازه دهند نوه هایش محل آوار برداری را تماش کنند؛ این وضعیت تنها به این مرد ختم نمی شد، چند خانم دیگر هم ابتدا با بیان این مقدمه که: «خسته نباشید؛ خدا بیامرزد؛ غم آخرتان باشد؛ آقا! اجازه می دهید دختر 7-8 ساله من از نزدیک محل آتش سوزی را ببیند؟» شکر خدا که فراموشی نعمتی بزرگ است که خداوند به انسان عطا کرده است؛ اما امیدواریم این نعمت به نقمت تبدیل نشود و از این ماجرا و حواشی آن عبرت بگیریم و باز هم مثل ماجرای های آتش سوزی در هتل هرمز بندرعباس، آتش سوزی در یک ساختمان تجاری دیگر در خیابان جمهوری که منجر به سقوط دو زن از بالای ساختمان شد، پاساژ قائم خرم‌آباد و آتش‌سوزی در «برج سلمان» مشهد و ... به فراموشی سپرده نشود. حکایت همچنان باقیست ... اگر .....

 علی اشرف خانلری

ارسال نظرات