خبرهای داغ:
در جاده سبز انقلاب، همراه با خون سرخ شهدا؛
دهه فجر اوج شکوه ملتی است که مردان و زنان ایران اسلامی از کوچک و بزرگ، پیر و جوان در تبلور آن پا به پای هم آمدند و همراه و همدل با گذر از فراز و نشیب های روزگار در برابر طاغوت ایستادند.
کد خبر: ۸۸۲۲۱۴۰
|
۲۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۲

مردمی که با صلابت خود کوه ها را به رشک واداشته و با لبیک به پیر مرادشان به جهانیان ثابت کردند که با نثار جان خویش پایبند همه ارزش های اسلامی و انقلابی هستند که امام خمینی(ره) آن را به تاسی از فرهنگ عاشورا به امت خویش آموخت که هرگز زیر لوای جور و ستم سرخم نكنند.

خبرگزاری بسیج به بهانه گرامیداشت یاد و خاطره این دلاور مردان و شيرزنان ایرانی، در وسع خود در این ماه برگی از تقویم زندگی شهدا را ورق می زند که در اعتلای انقلاب اسلامی با نثار خون خود، حیات دوباره به تاریخ پر افتخارمان بخشیدند.

شهيد عليرضا عابديني نژاد در 24 فروردين 1341 در باسمنج به دنيا آمد و پس از دوران كودكي پايه اول و دوم ابتدايي را در دبستان مجیر آنجا و از سال سوم تا ششم را به علت مهاجرت خانواده به تبريز در دبستان جوادي و دوره راهنمايي را در مدرسه جاويد كوچه ارك پشت سر گذاشت و با پايان آن پدرش را نيز از دست داد.

وي براي ادامه تحصيل در دوره متوسطه وارد هنرستان شهيد چمران فعلي شد كه همزمان با سال 56 و بحبوحه انقلاب بود چنانكه پس از واقعه 29 بهمن 56 در مسافرتي كه همراه خانواده به شيراز و خانه يكي از نزديكان براي آغاز سال 57 داشت با يكي از اقوام خود كه مبارز بود آشنا و از همان جا وارد فعاليت هاي سياسي شد.

علیرضا در تظاهرات شركت مي كرد و با دوچرخه اي كه داشت زخمي ها را به جاهاي امن منتقل و با شكستن قلك خود، وسايل پانسمان را براي آن ها فراهم مي كرد.

شهيد عابديني با تعطيل شدن مدارس به علت سر و صداي انقلاب به كار در چلوكبابي مشغول شد اما بنابه عللی آنجا را ترك و به كار تزئيناتي در كنار برادرش كه پس از دست دادن پدرش مشغول بود دوباره برگشت ولی هرگز كارش مانع از فعاليت و مبارزات او نشد.

کمبود ارزاق عمومی به خصوص نفت، علیرضا را وادار کرده بود بارها دست خالی به خانه برگردد و به خانواده اش بگوید پیرمردی نمی توانست صف طولانی نفت بایستد سهم خودمان را به او دادم، و در جواب خانواده اش برای گذران شب سرد آن ها را متقاعد می کرد که با پوشیدن چند لباس گرم و پالتو شب را سر می کنیم.

علیرضا همیشه رفتارهایی بزرگتر از سنش داشت و بر همین اساس روز پیش از شهادتش غسل شهادت کرد و برای نماز مغرب به مسجد رفت.

تا اينكه 27 بهمن 57 روزي كه مردم به پادگان ارتش هجوم بردند جلوي پادگان تير خورد و به شهادت رسيد.

پیکر شهید عابدینی نزاد پس از يك هفته ماندن در بيمارستان امام(پهلوي) به علت نبود كارت شناسايي، بدون اطلاع خانواده در مزارستان اماميه به خاك سپرده شد.

رقیه غلامی
ارسال نظرات