خبرهای داغ:
یادبود بزرگان

استاد سعیدی و رد کردن دعوت شاه

استاد سید غلامرضا سعیدی بیرجندی در خاطرات خود با اشاره به ماجرای دعوت شاه می گوید: مرا با شاه چه كار؟ پُست و مقام دنیا كه نمی‌خواهم؛ آخرت هم كه به دست او نیست؛ تازه وقتی هم که به اصطلاح "شرفیاب" شدم، باید به او تعظیم كنم و آن وقت در پیش جدم شرمسار خواهم شد كه "سعیدی"، در برابر "نا سعیدی" به تعظیم پرداختی؟!
کد خبر: ۸۸۲۲۱۹۷
|
۲۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۷
استاد سعیدی و رد کردن دعوت شاه
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، او از اندیشمندانی است که با قلم دلسوزانه خود، در راه گسترش فرهنگ اسلام در دوران ستمشاهی، تلاش‌های بسیاری کرد، شخصیتی که رهبر انقلاب با تعابیری مانند "عنصر صدیق و دلسوز"، "خدمتگزار اسلام" و "از پیشروان نهضت اسلامی" از وی یاد می کنند؛ شخصیتی که وقتی در چهارمین روز از ماه جمادی الاول سال 1409 هجری قمری و در سن 93 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد؛ حضرت آقا – که در آن تاریخ، رئیس جمهور ایران اسلامی بودند – پیامی به این شرح صادر فرمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت نویسنده و مترجم نامدار مرحوم آقای سید غلامرضا سعیدی را به بازماندگان و دوستان و ارادتمندان ایشان و به جامعه علمی و فرهنگی کشور، تسلیت می‌گویم.

این عنصر صدیق و دلسوز و خدمتگزار اسلام، در طول سال‌های با برکت عمر خویش، با فحص و تحقیق و نگارش و ترجمه، آثاری پدید آورد که بی شک در نشر افکار نوین اسلامی، دارای تأثیر بود و به خاطر همین آثار است که حقا باید او را در زمره پیشروان نهضت اسلامی در ایران شمرد.

او همچنین انسانی وارسته و پاکدامن و متواضع و غیور و مبارز بود.

به مسائل جهان اسلامی اهتمام می‌ورزید و در راه تشکیل نظام اسلامی تلاش فرهنگی ارزنده‌ای می‌کرد.

عمر طولانی و پر برکت و پر ماجرای او با پاکی و پاکدامنی سپری شد، پاک زیست و پاک به جوار الهی پر گشود.

رحمت خدا بر او و یاد او گرامی باشد.

سید علی خامنه ای

 
او استاد سید غلامرضا سعیدی بیرجندی است، متولد سال 1314 هجری قمری در روستای "نوزاد" از توابع بیرجند.

او در همان روستا به مکتبخانه رفت و سپس به همراه پدر و مادر مومنش، به بیرجند مهاجرت کرد تا در مدرسه شوکتیه – که بعد از مدرسه دارالفنون تأسیس شده بود – درس بخواند.

سید غلامرضا از 33 سالگی به تهران کوچ کرد و در این شهر ساکن شد.

با توجه به تسلط استاد به زبان‌های عربی، انگلیسی، فرانسوی و اردو، بیشتر تلاش استاد در زندگی، بر ترجمه و تألیف آثار علمی و اسلامی متمرکز بود، آثاری که در کشورهای دیگر مانند افغانستان هم طرفداران زیادی پیدا می‌کرد و در برخی از کشورها مانند الجزایر هم ترجمه می‌شد.

او در خاطرات خود آورده است: «روزی شنیدم که شاه ایران پس از دیدار با ظاهر شاه افغانستان، از او شنیده است که آثار فارسی من در افغانستان خوانندگان زیادی دارد. پس از آن بود که شاه تمایل پیدا کرد تا بنده را ببیند و من هم در ابتدا پذیرفتم؛ اما چند روز بعد که وعده دیدار با شاه را به من اطلاع دادند؛ ناگهان نهیبی به خود زدم و با خود گفتم:

مرا با شاه چه کار؟ پُست و مقام دنیا که نمی‌خواهم؛ آخرت هم که به دست او نیست؛ تازه وقتی هم که به اصطلاح "شرفیاب" شدم، باید به او تعظیم کنم و آن وقت در پیش جدم شرمسار خواهم شد که "سعیدی"، در برابر "نا سعیدی" به تعظیم پرداختی؟!

آنجا بود که این شعر اقبال به یادم آمد:

آدم از بی بصری بندگی آدم کرد

گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد

یعنی از خوی غلامی ز سگان پست‌تر است

من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد

به خود نهیب زدم که گوهر سیادت را نذر قباد و جم نمی کنم و به همین دلیل، اطلاع دادم که به آن دیدار نخواهم رفت."

استاد در سال‌های بعد با مبارزات انقلابی مردم ایران هم همراه شد و به مسجد هدایت و حسینیه ارشاد می‌رفت و با آیات سید محمود طالقانی و علامه مرتضی مطهری رفت و آمد داشت.

از استاد بیش از 50 اثر تالیفی و ترجمه‌ای به یادگار مانده که برخی آثار تالیفی به این شرح است:

فریاد فلسطین و حریق مسجد الاقصی

با روشنفکر مسلمان

کمونیسم و اخلاق

اسلام به زبان ساده (برای کودکان و نوجوانان)

مفخر شرق، سید جمال الدین اسد آبادی

یکی دیگر از آثار تالیفی استاد، کتاب ارزشمند "خطر جهود برای اسلام و ایران" است که سبب احضار وی به ساواک شد.

استاد خود در این باره می‌گوید: "وقتی آن را نوشتم و چاپ شد، توسط ساواک مورد تعقیب قرار گرفتم. اسدالله علم - که در مدرسه شوکتیه بیرجند، چند صباحی شاگرد من بود - به سراغم آمد و از من خواست که دیگر درباره جهود (یهود) حرفی نزنم!

به او گفتم: من انتظار داشتم که در کشورم آزادانه بتوانم از خطراتی که ما را تهدید می‌کند، سخن بگویم.

اسدالله علم شرمسار شد و گفت: مشکلات ما را که می‌دانید!"

ترجمه‌های بسیاری هم از استاد سعیدی به یادگار مانده است که از آن جمله می‌توان به اسلام و طب جدید/ معجزات علمی قرآن (تالیف دکتر عبدالعزیز اسماعیل پاشا)، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن (تالیف جان دیون پورت)، جنگ و صلح در قانون اسلام (تالیف دکتر مجید خدوری)، رسول اکرم در میدان جنگ (تالیف پروفسور محمد حمیدالله)، مبادی اسلام و فلسفه احکام (تالیف علامه سید ابوالاعلی مودودی)، عمار یاسر، پیشاهنگ اسلام و پرچمدار علی (ع) (تالیف صدرالدین شرف الدین)، فرد و اجتماع (تالیف سید قطب)، منشور جهانی اسلام (تالیف دکتر محمد رفیع الدین)، ماجرای سقیفه، نخستین توطئه در اسلام (تالیف علامه محمدرضا مظفر)، اسلام و غرب (تالیف پروفسور احمد خورشید)، نقش اسلام در برابر غرب (تالیف مارگرت مارکوس)، 24 ساعت آخر زندگی جمال عبدالناصر (تالیف محمد حسنین هیکل) و تربیت از دیدگاه قرآن (تالیف دکتر محمدفاضل جمالی) اشاره کرد.

از استاد سعیدی همچنین ترجمه آثاری از علاقه اقبال لاهوری و مجلداتی از نشریه "فروغ علم" هم به جای مانده است.

چنین بود که او به عنوان یک چهره ماندگار فرهنگی، در یادها ماند.

وی در قبرستان ابوحسین قم و در نزدیکی آستان مقدس فاطمه معصومه(س) آرمیده است و بر سنگ مزارش، قطعه شعری از دکتر سید جعفر شهیدی، داماد استاد سعیدی، نگاشته شده که چنین است:

اوستاد ما سعیدی، عالمی فرزانه بود

سالیانی درس دین در مکتب اسلام خواند

خامه‌اش جز در ره ارشاد بر کاغذ نرفت

توسن فکرت مگر در راه حق هرگز نراند

تا به قرب صد، به پاکی بُرد عمری را

نور دانش بر هزاران طالب معنی فشاند

چون ز کج بازی دوران بد بسی افسرده دل

قامتش را چون گرانی محنت گیتی خماند

ز آسمانش دعوتی آمد که مشتاق توییم

پیک حق، دعوت به آذر مه به گوش او رساند

از خراب آباد دنیا لا جرم یک باره دل

بر گرفت و رخت را تا "جَنّه المأوی" کشاند

جای او خالی چو دیدم می نبودی باورم

کاو ناگه اینچنین خود را ز جمع ما رهاند

جستجو می‌کردمش ناگه سروش غیب گفت

چند می‌جویی ز من او را، دریغا او نماند
ارسال نظرات