دکترحشمت الله قنبری :

دشمن هم مرجع تقلید می‌سازد هم مداح

حضرت صدیقه طاهره کبری (س) از سه جهت چه در ملکوت چه در عالم ناسوت و چه در معاد در بین همه اولیا و مقربان پروردگار عالم یک استثنا است.
کد خبر: ۸۸۲۳۹۳۷
|
۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۷
به گزارش سرویس بسیج مداحان کشور خبرگزاری بسیج،با دکتر حشمت اله قنبری پژوهش گر و اسلام شناس گفت و گویی ترتیب داده ایم. در گفتگو با این کارشناس اسلام در ارتباط با زندگی و سیره حضرت فاطمه(س) زهرا(س) صحبت کردیم و مصاحبه با مباحث عقیدتی و سیاسی ادامه یافت و به پایان رسید که البته با زندگی و سیره حضرت زهرا(س) و ائمه علیهما السلام مرتبط است.

در ارتباط با ویژگی های حضرت زهرا(س) و جایگاه او در اسلام بفرمایید؟

حضرت صدیقه طاهره کبری(س) از سه جهت چه در ملکوت چه در عالم ناسوت و چه در معاد در بین همه اولیا و مقربان پروردگار عالم یک استثناست.او با همه متفاوت است. حتی با خود پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع). دره اولیاست که از خزانه مالک الملوکی خداوند مستقیما به دست قدرت او در عالم بالا به صلب پیغمبر منتقل شد. جلوه ناسوتی او نیز با مقدمات شگفت انگیزی انجام گرفت. پیغمبر اکرم 40 روز، روزها در صیام و شبها در قیام عبادت بود و در افطار چهلم، روح الامین به او خبر داد که افطار از عالم غیب خواهد آمد و وقتی افطار رسید وضو ساخت و افطار کرد . نور صدیقه طاهره در او تجلی گردید. معاد حضرت زهرا(س) هم استثناست. بر اساس روایات و اخبار، روز قیامت همه اهل محشر که فراخوان شده اند، وقتی علیا مخدره به صحنه قیامت وارد می شود همه چیز رسمیت می یابد. منادی ندا می دهد که « يا اهل الجمع نکسوا رؤوسکم من غضوا ابصارکم، حتي تمر فاطمة بنت محمد علي الصراط، فتمر مع سبعين الف جارية من الحور العين کمر البرق  یعنی اي اهل قيامت همه سرها را پايين بياوريد و چشم‏ها را فرو ببنديد که فاطمه(س) دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) بر صراط مي‏گذرد، پس فاطمه(س) با هفتاد هزار جاريه از حورالعين مثل برق مي‏گذرد » در حالی که همه مبهوت هستند که چرا این دستور رسیده میگویند این دختر پیغمبر فاطمه(س) طاهره است که وارد محشر می شود و اولین کسی که وارد بهشت می شود، اوست.

 با وجود اینکه پیامبر(ص) در غدیر سفارش هاشان را درخصوص ولایت حضرت علی(ع) کردند و با وجود مقام حضرت فاطمه زهرا(س) ، چرا بعد از رحلت، شکل قضیه تغییر کرد؟

 غدیر روز ابلاغ ولایت علی ابن ابیطالب(ع) نبود. غدیر جامعیتی افزون تر از این مطلب دارد، البته یکی از شئونات مهم غدیر خم ولایت امیرالمومنین(ع) است. در دوران حیات پیامبر(ص)، ایشان بارها بر اساس معتبرترین مدارک و مآخذ عامه و امامیه در مقاطع مختلف به وصایت علی ابن ابیطالب تصریح کردند. و بعد از ماجرای غدیر وقتی پیامبر(ص) به مدینه مراجعت کردند و اتفاقهای پی در پی افتاد که به رحلت آن حضرت انجامید، مسلمان ها در اصلح بودن علی بن ابیطالب تردید نداشتند و شائبه ای نبود که کسی به موازات علی ابن ابیطالب برای رهبری جامعه اسلامی وجود ندارد. اما ما اگر بنا را به اتکا به مصادیق تاریخی بگذاریم برخی از بزرگان اصحاب پیامبر(ص) دور اندیشی و مصلحت اندیشی کردند و فکر می کردند که اگر علی(ع) بعد از پیغمبر(ص) رهبری جامعه اسلامی را عهده دار بشود، بخاطر نوع برخوردی که در غزوات پیغمبر با جگرخوارگان کفر داشته، ممکن است جامعه اسلامی دچار تنش شود و برخی از طبقات اعراب در مقابل حکومت امیرالمومنین(ع) مقاومت کنند. یا چون در بین اصحاب سن و سال دار تر از علی وجود دارد، جوانی مثل علی وقت دارد. اینها گزارش های تاریخی است که در اختیار ماست و من در این گفتگو به دنبال رد یا قبول آنها نیستم. فرض می کنیم همه آن چیزهایی که در رابطه با تصرف  امر حکومت بر مسلمان ها انجام شد درست و منطقی بود و ما هم اگر بودیم تبعیت می کردیم و همین کار را انجام میدادیم، نمی شود با تسامح بیشتر نگاه کرد. یک نکته این است که در حقانیت علی تردید وجود نداشت و گفتند مصلحت جامعه اسلامی است. اما اگر این را هم بپذیریم مصلحت را با تبعات، اندازه گیری می کنند، مثلا کسی بیمار می شود و تب بر او غلبه می کند، مصلحت اقتضا میکند که به طبیب مراجعه کند. طبیب آنتی بیوتیک  به او تجویز می کند تا بیماری او رفع شود. وقتی بیماری رفع شد معلوم می شود مصلحت اندیشی پزشک برای این بیمار حکیمانه بوده است. اما سوال این است که آیا بعد از خوب شدن بیماری به اعتبار اینکه آنتی بیوتیک این بیماری را تسکین داده می تواند در دوران  سلامت هم ادامه پیدا کند یا نه؟ هیچ انسان خردمندی با این کنار نمی آید.  ما هم اگر تبعات آن مصلحت اندیشی که در روزهای بعد از پیغمبر توسعه یافت را اندازه گیری کنیم، برایمان سوال پیش می آید که آیا آنچه را که به عنوان جامعه اسلامی مشاهده می کنیم یا در دوران تحویل حکومت به علی ابن ابیطالب دیدیم موافق با سنت پیغمبر(ص) و راه و روش اولیای الهی و مطابقه با نص کتاب خدا بوده یا نبوده است؟ اگر  بود و منظور از نزول وحی و بعثت انبیا همین مردمی که ما هستیم بود، قبول ولی اگر جامعه  اسلامی دچار بلیه و گرفتاری است معلوم می شود مصلحت اندیشی درست نبوده است. مصلحت جای حق نمی نشیند. مصلحت در یک فرصتی در حق تاخیر ایجاد می کند و مثل آمپول زدن است که خوشایند کسی نیست. مضراتی هم دارد. آنچه که آن روزها به ظهور رسید نه موافق با نص الهی بود و نه موافق با بیانات پیغمبر اکرم(ص). بلکه تشخیصی بود که  سابقه تاریخی دلالت می کند که تشخیص اشتباهی بوده است.

 همان منزلت و رکنیتی که پیغمبر(ص) برای امیرالمومنین(ع) دارد برای حضرت زهرا(س) هم دارد

نقش حضرت زهرا(س) در طرفداری از ولایت چه بود؟

بعد از اینکه ماجرای منسوب به سقیفه بنی ساعده جریان پیدا کرد و به اشکال مختلف از مردم بیعت گرفته شد ، امیر چاره ای نداشت جز اینکه صبر کند. کسی برای او نمانده بود،  به طوری که محصول تلاش امام برای همراه کردن مردم با خودشان به منظور اقامه حدود الهی و برگردندان مردم به راه و رسم پیغمبر این بود که فقط چهار نفر اجابت کردند . حرف این بود که آیا باید به شکل مطلق در برابر نظام حاکم  و دولت انشعابی سکوت کرد و از کنار همه چیز گذشت؟ و آنچه تحت شرایط خاصی پیش آمده پذیرفت؟ اگر نباید می پذیرفتیم چه کاری باید انجام می شد؟ مولای این کار و این حقی که ظلم بر او روا شده علی بن ابیطالب بود. واقعیت قضیه این است که برخی بزرگان اصحاب مثل عمار بن یاسر، مقداد، ابوذر  و سلمان حضور داشتند ولی گرده اینها توانایی حمل بار امیر المومنین(ع) را نداشت. چون در احوال عمومی مردم ارزش های جاهلیت هنوز در میان مردم بود لذا سخنرانی های اینها با اقبال مردم مواجه نمی شد.

جز فاطمه(س) کسی نمی توانست لیلت المبیت علی(ع) را جبران کند

 این کار را باید کسی انجام میداد که در تراز امیرالمومنین(ع) بود. کسی که جایگاه او در کنار پیغمبر و منزلت او در میان مسلمانان و منزلتی که در منطق نبوت پیامبر(ص) برای او وجود داشت، محل انکار نداشته باشد و در کنار امیر المومنین فقط صدیقه طاهره(س) بود که رکن او بود . مردم می دانستند که در بیان پیغمبر حضرت فاطمه(س) زهرا جنس رکنی هم نسبت به امیر المومنین هم نسبت به پیغمبر دارد و این مقام رکنی به اعتبار خانه دار بودنش نیست چون هر زن خانه دار مسلمان و غیر مسلمان در زندگی به خاطر گرم نگه داشتن محیط خانه و رسیدگی و تولیت امور بچه ها و ایجاد فراغت فکر و اندیشه برای مرد خانه رکن خانواده به حساب می آید. این مقام رکنی برای حضرت نبوی در مقام ولایت است. یعنی همان منزلت و رکنیتی که پیغمبر برای امیرالمومنین(ع) دارد برای حضرت زهرا(س) هم دارد. لذا در روز لیلت المبیت کار در بستر پیغمبر خوابیدن متعلق به علی ابن ابیطالب است. غیر از او کسی نمی تواند در بستر خطر بخوابد. غیر از او کسی نمی تواند این بستر فخیم و بزرگ و عرشی را پر کند بطوریکه جان پناه پیغمبر باشد. در روزهای غربت الاسلام شبیه همین قضیه را صدیقه طاهره جبران می کند.  غیر از فاطمه(س) کسی نمی تواند لیلت المبیت علی را جبران کند. وقتی موضوع مصادره فدک پیش می آید، زهرای مطهره نه برای باخت که برای موضوع به غارت رفته الهی وارد میدان نبرد شد. آنها زمینه این کار را با رفتارها و دخل  وتصرفی که در مقابل نص انجام دادند با جعل حدیثی که به پیغمبر نسبت دادند، فراهم کردند و دنبال حذف همه حقایق الهی بودند. فدک همه حقایق الهی بود. اگر حتی در رابطه با باغ فدک صحبت می شود زهرای مرضیه(س) جعل حدیث پیغمبر را به چالش می کشد که با نص قرآن در تعارض است. زهرای مرضیه(س) فقط یک مجاهد فی سبیل الله نیست بلکه امام در سایه است. یک شخصیتی که وقتی وارد مسجد نبوی شد شخصیت همه دولت های انشعابی را به چالش کشید. سرانشان را به چالش  کشید و آنها به همین علت تحمل را از دست دادند. افکار عمومی مردم  با حضور فاطمه(س) چه در عصر امیر المومنین و دوران غربت اسلام و چه در امروز و آینده تاریخ شکل گرفت. جایی که فاطمه(س) حاضر است، جایی است که اعلی ترین منطق قدرتمند در اختیار علی بن ابیطالب(ع) است.  زهرای مرضیه(س) در تراز قرآن مصحف علی بن ابیطالب است. کار سلمان و ابوذر نبود و کار، کار فاطمه(س) بود و فاطمه(س) کاری را انجام داد که باید انجام میداد و آن کار را در اعلی درجه شاهکاری ممکن به انجام رساند.
دشمن هم مرجع تقلید میسازد هم مداح/امروز ابا عبدالله نیاز به رزمنده دارد/فاطمه(س) رکن اسلام است/زهرای مرضیه(س) در تراز قرآن مصحف علی بن ابیطالب است/زهرا(س) امام در سایه است/

 خواصی یعنی فرزانگی، یعنی آگاهی و دانایی یعنی فهم درست، از حقایق الهی و نیازهای کشور

امروز خواص جامعه چگونه باید از بصیرت فاطمی درس بگیرند و چه رفتاری باید داشته باشند؟

مصیب همیشه برای خواص بوده. چون وقتی خواص با تعریف مصطلح با وظایفشان آشنا نباشند و دچار انحراف و انحطاط ذهنی بشوند، همین انحراف را به  جامعه منتقل می کنند و جامعه از خواصش رنگ می گیرد. در روز گار ما اتفاق مهمی افتاده و خواص بودن دارای تعریف مشخص است. یعنی قاطبه ی مردم ما بدون اینکه پای درس و مکتب و واژه شناسی رفته باشند، مفهوم خواصی را به دقت و فراست دریافت کرده اند. خواص تا صحبتش می شود رییس و صاحب منصب و بالا مقام و قدرت اثر گذار سیاسی و اداری در نظر می آید ولی واقعا اینها خواصی نیست. خواصی یعنی فرزانگی، یعنی آگاهی و دانایی یعنی فهم درست، مستقر و مستمر پیدا کردن از حقایق الهی و نیازهای کشور. مردم ما اگر گاهی در بین صاحب منصب ها کسی مرتکب تخلفی جرمی میشود نگاه تحقیر آمیز دارند و بهت نمی کنند. از بالا دست ها توقع ندارند که چنین عناصر تبهکاری بیرون بیاید اما چون برای آنها فرزانگی قایل نیستند در سایه فرزانگی خودشان گم می کنند. ما امروز در جامعه ایرادهای تند و گله گذاری های شدیدی می بینیم که چرا جلوی این دزدی و اختلاس گرفته نمی شود؟ چرا این رفتارها و اهانت ها وجود دارد؟ اولا داد و بیداد مردم دو دلیل  اساسی دارد: 1 به نظام امید دارند که اگر امید نداشتند حرفی نمی زدند . 2 مردم قدرت نظارت خود را می دانند و به اثربخش بودن نظارت خود یقین و باور دارند. بعد در سایه این دو قضیه ایران بر عکس همه جای دنیاست. همه جای دنیا دولت درست می کنند و مقامات وضع می کنند که به امور مردم رسیدگی کنند و مردم را پای کار نگه دارند. در ایران، این مردم هستند که مقامات را پای کار نگه می دارند. یعنی اگر دست قدرت و اراده مردم و فهم دقیق مردم و اعتماد مردم به نظام نبود و جدیت مردم در صیانت از ارزش های نظام نبود، خیلی از مقامات  ما خواسته یا ناخواسته کشور را به آمریکا تحویل داده بودند.

گله گذاری مردم دو دلیل  اساسی دارد: اولا به نظام امید دارند که اگر امید نداشتند حرفی نمی زدند .دوما مردم قدرت نظارت خود را می دانند و به اثربخش بودن نظارت خود یقین و باور دارند

در زمان امیر المومنین افرادی که تصدی حکومت داشتند چگونه افرادی بودند؟ افرادی بودند که خیلی متمول بودند؟ یا اینکه جنسشان از جنس مردم جامعه بود؟

سوال شما را به دو شکل جواب میدهم. امیر و امام عصر برای اداره حکومت خودشان دسترسی تام و تمام به اهل عصمت ندارند وزیر و والی را از جنس مردم انتخاب می کنند. مبنای انتخابشان این است که کسی که انتخاب می کنند اصلح باشد و با معیار و موازنه هایی که قرآن در اختیارشان قرار داده است انتخاب می کنند. پایه حرکت اهل بیت روح قرآن است.

میثاق جامعه ما بر مبنای کتاب خدا و سنت پیغمبر نیست. ما قانون اساسی وضع کردیم و ما انتخاب می کنیم. وقتی نماینده اشتباه انتخاب می کنیم چه کسی باید جوابش را بدهد؟

وجود حضرت امیر چیزی جز قرآن را در جامعه منتشر نکرده است. خوب را با معیار ها و موازنه های دقیق انتخاب می کنند. اما حرف بر سر این است که آیا آن شخص خوب امکان انحرافش وجود دارد یا نه؟ بله دارد. چون در این دنیا زندگی می کند. جلوه های دنیا، غفلت ها و اشتباه کاری ها ممکن  است به وجود بیاید. اینکه خیال می کنیم دولت امام عصر (ع) بیاید یا در دولت امیر(ع) همه چی گل و بلبل بود اینطور نیست. گل و بلبل به این معناست که اگر جور آشکار شد به شدت برخورد بشود. با باندبازی و تبارگرایی مدارا نشود. با حزب سالاری، اختلاس و ارتشاء فساد اداری مدارا نشود. ما شرایط امروزمان با دوران امیر(ع) قابل قیاس نیست.  هیچ کس با امیرالمومنین(ع) قابل مقایسه نیست. نحن اهل بیت لایقاس بنا أحد. و قیاس هم غلط است.

 شما اگر من را به ریاست جمهوری برگزیدید، و من آدمهایی را انتخاب کنم که در تراز ولی امر و ولایت دین نیستند، گناهش بر گردن شمایی است که من را انتخاب کردید

 اما شرایط زمامداری هم قابل قیاس و تطبیق نیست. در دوران امیر قانون اساسی به معنای امروز نبود. یک «ولی» وجود داشت و بقیه هم که اداره امور را انجام میدادند، «والی» بودند. امروز در چارچوب قانون اساسی ولی دارای وظیفه است و مسئولیت های مشخصی دارد که ارکان و اجزا در چارچوب قانون اساسی تعریف شده است. اگر مردم پای صحنه انتخابات بیایند، بالاخره یک نفر را به هر علتی انتخاب می کنند. چون قانون اساسی به امضای ولی امر رسیده اعتبار شرعی و قانونی دارد . میثاق هم هست و ولی جلودار تر از همه به این میثاق وفادار است. لذا نه امام و نه آقا در روزگارشان هیچ وقت در قانون اساسی تخلف نکردند چراکه میثاق است. اما موضوع این است که هر کسی باید مسئولیت اشتباهش را بپذیرد. ما اشتباه انتخاب می کنیم بعد می گوییم چرا آقا عزل نمی کند؟ این حرف توقع بیجایی است و پشت کردن به قانون اساسی است و اساس مردم سالاری را به هم می زند. میثاق ما مردم بر مبنای کتاب خدا و سنت پیغمبر نیست. ما قانون اساسی وضع کردیم و ما انتخاب می کنیم. وقتی نماینده اشتباه انتخاب می کنیم چه کسی باید جوابش را بدهد؟ رییس جمهور انتخاب می کنیم ولی منطبق با برنامه هایش حرکت نمی کند بعد می گوییم چرا او را عزل نمی کنند؟ مگر ایشان مامور عزل است؟ لذا شرایط ما با آن زمان متفاوت است اما تکلیف عمومی برای کسانی وجود دارد که با ائمه حق کار می کنند. امیر(ع) با اضعف الناس زندگی می کند. نه اینکه ندار و فقیر است. اما چون امیر است باید با اضعف الناس زندگی کند که درد آنها را بفهمد. هرکسی با امیر کار می کند یا نباید کار کند - چون اجباری نیست و هیچ وقت امیر(ع) با زور شمشیر کسی را به ولایت برنگزیدند و گفتگو کرد و پذیرفتند- اما همین که پذیرفتند در نظام اسلامی امیرالمومنین(ع) زندگی کنند، یعنی پذیرفتند با متن جامعه زندگی کنند نه با خواص جامعه. لذا چون علی(ع) تجملگرا نیست، آنها حق ندارند تجمل گرا باشند . چون علی(ع) اشرافیت طلبی ندارد آنها باید اهل خشوع و خضوع و زندگی کردن در بطن مردم باشند و حق زراندوزی ندارند. چون علی بن ابیطالب در سایه قرآن زندگی با پایین ترین سطوح جامعه را به ظهور می رساند آنها باید همین روش را عمل کنند. پس چرا نشانه های این نوع زندگی را امروز نمی بینیم؟ به شما پیشنهاد می کنم همین الان با همین دوربین  از زندگی رهبر معظم فیلم تهیه کنید. خودتان وقتی دوربین را بچرخانید باورتان نمی شود که بتوان آنگونه زندگی کرد. اما چرا بقیه اینجور نیستند. این بقیه با چه کسی کار می کنند؟ از چه کسی فرمان می گیرند و با چه فکر و اندیشه ای هماهنگ می شوند؟ ما انتخاب می کنیم.

شما اگر من را به ریاست جمهوری برگزیدید، و من آدمهایی را انتخاب کنم که در تراز ولی امر و ولایت دین نیستند، گناهش بر گردن شمایی است که من را انتخاب کردید. او باید  در جایی که اصل و فرع اشتباه می شود، بایستد. جایی که اساس و موجودیت نظام در معرض خطر قرار می گیرد و جایی که تهدید اساسی می خواهد به وجود بیاید، مداخله کند که آب رفته را برگرداند.  ما امروز کشور مقتدری هستیم. دیدن مسائل داخلی خوب است و چشم بینا می خواهد اما موجودیت کشور و اقتدار کشور ما یک ثبات و اقتدار و ارزشمندی بزرگ است. ما امروز یک کشور منزوی نیستیم. زمانی که باراک اوباما خداحافظی کرد، از او پرسیدند چرا در سوریه موفق نبودید؟ یکی  از علت های اصلی که گفت این بود که قدرت بزرگ منطقه، ایران از او حمایت می کرد. شما مقتدرید، شما یک کشور اثرگذارید. دنیا روی شما حساب می کند. چون این وضعیت  وجود دارد، این عیب ها خیلی ننگ است . اما باید علل و اسباب پیدایشش را شناخت و ریشه یابی کرد و ریشه اش را درست سوزاند. نه با رفتارهای سیاسی و احساسی و هیجانی. راه اصلاح اشکال و عیب باید خوب شناسایی شود و برای درمان باید نسخه خوب داده شود.

امروز در این برهه ای که هستیم آسیب هایی هیئت های ما را تهدید می کند. وظایف هیئتی های ما چیست؟ آیا صرف سینه زنی و مداحی کافی است؟ هیئتی بودن مستلزم  داشتن چه ویژگی هایی است؟

هیئت در منطق ما پیروان مکتب اهل بیت، منزل و ارزش مهمی است. با این اشک ها خیلی کارها شده. با این گریه ها و روضه ها خیلی بلاها دفع شده است. هیئت شعبه و زاویه و خیمه ای از نهضت سیدالشهدا و محراب امیرالمومنین(ع) است. چون شما اگر  هویت و موجودیت هیئت را از خیمه حسین بن علی جدا کردید تبدیل به بازار کاسبی می شود. دیگر هیئت سیدالشهدا نیست و اثر بخشی هم پیدا نمی کند. محل حضور گروه های انحرافی هم می شود. لذا مطلب اول این است که هیئت و روضه چه موجودیتی دارند؟ که خیمه های حسین بن علی است. هر خیمه ای که به نام هیئت و هر هیئتی که در یک جایی چادری میزنند و حسینیه ای برپا می شود و بساطی برای روضه پیدا می شود، یک خیمه از خیمه های حسین بن علی(ع) است. هر کسی می خواهد آنجا ورود پیدا کند هم باید کفش هایش را دربیاورد چون وادی مقدسی است و هم با امنیت برود چون وادی امن است. یعنی مولد ناامنی نشود و ناامنی اخلاقی ایجاد نکند. آن کسی که آنجا ورود پیدا می کند باید از دنیا ببرد و دل را فقط به حسین بن علی(ع) بسپارد. سخنران از خودش نگوید بلکه از مفاهیم دین بگوید. کسی که روضه و مقتل می خواند باید از مصائبی که بر اهل عصمت و طهارت گذشته صحبت کند، نه از آنچه که دل خودش می خواهد. اگر این ویژگی ها وجود نداشته باشد گذاشتن نام هیئت گناه است. هیئت محل مریدبازی نیست که بعد مثلا وقتی روضه خوان یا سخنران می رود، گویا شاه می رود و شش نفر اطراف و اکناف او را بگیرند که وی می خواهد برای مردم روضه بخواند! این روضه خوان، در خودش حبس است و در این صورت هیئت صنعت و کاسبی و کار می شود. در خیمه سیدالشهدا صنعتگری و صنع و مرید بازی ارزش ندارد. اینها برای بنی امیه است.

دشمن هم مرجع تقلید میسازد هم مداح/امروز ابا عبدالله نیاز به رزمنده دارد/فاطمه(س) رکن اسلام است/زهرای مرضیه(س) در تراز قرآن مصحف علی بن ابیطالب است/زهرا(س) امام در سایه است

 آیا احتمال نمی دهید دشمنی که حتی مرجع تقلید می سازد مداح بسازد؟ دشمن کارش همین است و خرج میکند.


من نوعا با ذاکرین تراز اول تهران مراوده دارم. در جلساتشان می روم و رفاقت دارم. نوعا شخصیت های ممتاز و خوبی هستند. عاقل و دانا و فاضل هستند و مهمتر از همه اخلاص بالا و دل خوب دارند. اما مثل هر صنف دیگری ممکن است آدم بی عقل و نفوذی و غافل و اشتباه کار هم در بینشان باشد.  یک مراقبت اساسی باید باشد که با این بهانه ها اساس هیئت زده نشود. بعضی خط ها و جریان های فکری همان یک اشتباه را مستمسک قرار می دهند که اساس هیئت را ضربه بزنند. بله ممکن است در هیئتی وارد شویم و یک انسان متکبر یا پرت و پلا گو ببینیم . آیا احتمال نمی دهید دشمنی که حتی مرجع تقلید می سازد مداح بسازد؟ دشمن کارش همین است و خرج میکند. اگر مستقیما به خیمه ها شعله بیندازد که عکس العمل مردم را دارد. یک راه آتش زدن خیمه ها همین وارد کردن چنین افرادی است. خود مداح ها هم باید مراقبت کنند. اما تسری دادن آن یک نفر به همه، یک فتنه و فساد است. ما واقعا ذاکرین بسیار ممتاز و وارسته ای داریم خود آنها هم باید مراقبت کنند. در مسیر مستقیم ماندن مراقبت جدی و خستگی ناپذیر می خواهد. چند ایراد و اشکال در جریان هیئت های ما وجود دارد که باید مرتفع شوند. تقدم و تاخر ندارد که چه کسی اول بخواند چه کسی بعد. هیچ کسی جز حسین(ع) مهم نیست. اول و دوم  مهم نیست. آن کسی که درست می گوید مهم است. جمعیت پای منبر گریه کنند یا بخندند مهم نیست. آنچه منتشر میشود و آنچه اهل بیت با آن رضایت پیدا می کنند، مهم است .

 روضه خوان باید باور کند هر هیئتی که می رود همان خیمه ایست که سیدالشهدا، شهدا را گذاشته است و یقین کند که در کنار شهدا و بین آنها صحبت می کنند

 لذا اولین وظیفه این است که گوینده و ذاکر باید متواضع باشد. قبل از حرف زدن باید اخلاق، تواضع، ادب، آراستگی و پیراستگی داشته باشد و معلم اخلاق و تربیت باشد. دل آباد داشته باشد و برای خدا به هیئت برود. و باورش بشود هر هیئتی که می رود همان خیمه ایست که سیدالشهدا شهدا را گذاشته است. باور کند که در کنار شهدا و بین آنها صحبت می کنند. آنجا جای مهمی است و باید اخلاص فراوان و ادب فراوان داشت. در عین حال باید گوینده و ذاکر اندازه نگه دارد . تقسیم کار کند. وقتی می خواهد صحبت کند قدرت تولید معرفت از مآخذ و مصادر داشته باشد. حرف نامربوط و جعلیات و خرافات تحویل مردم ندهد. کسی که ذکر مصیبت می کند باید حواسش جمع باشد که حتی به شمر هم تهمت نبندد. خیلی زننده است روز قیامت ذاکری را نگه دارند چراکه به شمر تهمت بسته و حرف نامربوط گفته. در این صورت خیلی به امام حسین سخت می گذرد. شمر را که به جهنم می برند این شخص باید راضیش کند. ما احتیاج به گفتن بدو بیراه بخاطر گریه انداختن مردم نداریم. مردم با دلهای زلال گریه میکنند نه با زبان های وراج و زیاده گو. جلسات هیئت ها به اندازه باشد. آنقدر صحبت نکنند که مردم به خمیازه بیفتند. آنقدر هم سینه نزنند که از حال بروند. روضه و سینه زنی و عزاداری بخش مهمی از پیغامش در متانتش است. سبک عزادارای امام صادق(ع) را ببینید. همه ائمه برای سیدالشهدا سوگواری کردند. نباید متانت از روضه اهل بیت گرفته شود. نکته دیگر این است که مستمعین که میروند برای خدا بروند. مثلا هیئت می روند دو ساعت سینه میزنند وقتی بیرون می آیددر ماشین چیزهایی که قبلا گوش می کردند گوش می کنند. نباید برای اینکه با صدای کسی حال کنند به روضه بروند . عبادت برای حال کردن نیست. نماز خواندن برای حال کردن نیست ولو اینکه نماز خواندن ممکن است حال خوبی بدهد که حتما هم میدهد ولی به شرط اینکه آن کسی که نماز می خواند جز مسبحین باشد. برای خدا و اهل بیت عصمت و طهارت به عزاداری بروید و از آنها بخواهید که حال خوب بدهند.

امروز حسین بن علی(ع) احتیاج به مبارز و مدافع حرم و حریم دارد. جنگ برپاست صلحی نیست. ابا عبدالله احتیاج به رزمنده دارد.

حضرت آقا در سخنرانی شان در  27 آذر 95 درباره شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی صحبت کردند که دو لبه آتش هستند. نظر شما چیست؟

دشمن عاقل اگر مقتضی شد موشک میزند و مبلغ تربیت می کند، اگر مقتضی شد تبلیغات مسموم منتشر می کند. هدف از پا انداختن است. کار دشمن همین است. مومن باید دشمن شناس باشد. دشمن شناسی اولا با بی اعتمادی به دشمن اتفاق می افتد . باید از خود بپرسیم چرا باید در انگلستان به شخصی دفتر بدهند که برای تبلیغ شیعه اقدام کند؟ آیا کشورهای استعماری کاری خلاف امنیت ملی خودشان انجام میدهند؟ چرا به خلیج فارس و دریای عمان می آیند؟ چون منافع ملی شان ایجاب می کند. اینکه تریبونی در کشور استعماری قال باقر و قال صادق می گوید و جنسی از تبلیغ را مدیریت می کند، یعنی موافق با منافع ملی آنهاست و چون با منافع ملی آنها موافق است، با دین ناسازگار است. مگر اینکه بپذیریم ملکه الیزابت حزب الهی شده است. چون من امید دارم یک روز انگلیس اسلامی بشود. اما یقین دارم اسلام هرگز انگلیسی نمی شود. اسلام انگلیسی نداریم، اما انگلیس اسلامی ممکن است داشته باشیم. اگر ملکه الیزابت و سران انگلستان حزب الهی شدند، آن وقت انگلیس اسلامی می شود . اما اگر نشدند تردید کنید.  دوما برای دشمن شناسی باید مختصات یک تبلیغ حوزه، یک ذکر مصیبت، یک اقامه اهل بیت(ع) را در ترازوی دین بشناسیم و بفهمیم. اهل بیت(ع) چه کار می کردند؟ اهل بیت هدف اصلی جریان های انشعابی بودند و وقتی این فرق و مذاهب به وجود آمدند بیشترین آسیب را اهل بیت(ع)خوردند. آیا در سیره اهل بیت یک کلمه بی ادبی و رفتار غیر مودبانه  دیدید؟ اگر بود به عالم و آدم نشان می دادند. بعضی تظاهرات را نگاه کنیم. مثلا روز عاشورا و روز اربعین داریم. مقصد هر دو کربلاست. در روز عاشورا عزاداری های حرم سیدالشهدا را چند کشور پخش می کنند؟ قمه زنی ها را چند کشور پوشش می دهند و چقدر در سایت ها و فضای مجازی هست؟ اربعین هم مردم برای امام حسین می روند، جمعیت هم به مراتب فراوانی بیشتری دارد. در چند تلویزیون از راهپیمایی یا حق پیمایی اربعین تصویر دیدید؟ چرا اینها را پوشش نمی دهند؟ چه خیری در قمه زدن ها وجود دارد که در این حق پیمایی ندارد؟ چه کسی از آن بهره مند می شود و از این نمی شود؟ در اربعین وقتی کسی با پای تاول زده می نشیند ده نفر اطرافش می آیند و او را تیمار می کنند، اگر این به دنیا منتشر شود، اثر بخش رفتار اسلامی است پس نباید منتشر شود. اما قمه زدن امروز شیعه و مکتب عصمت و طهارت ظهور و بروز علنی و تاثیر حکومت دارد. در دنیا حرف حکومتی می زند و الگو می شود. بعضی اقدامات محو می شود. اگر همین شبکه هایی که در انگلستان و در کشورهای متعلق به آنها مدیریت می شوند مراسم قمه زنی را به آن شکل نشان بدهند  بخاطر اثر بخش بودن آن در ترویج اسلام است؟ اگر بیست میلیون  جمعیت که بدون حمایت هیچ دولتی اطعام و پذیرایی می شوند و ناامنی اتفاق نمی افتد، پیش روی مردم دنیا قرار بگیرد چه پیغامی دارد؟ چرا منتشر نمی کنند؟ پس بین  این پیغام و آن پیغام تفاوت وجود دارد. آن اسلام ستیزی،  اسلام هراسی و انزجار از اسلام درست می کند اما این رحمت اسلام است. مثلا داعش سر می برد این را منتشر می کنند . دلیل آن را هم این عنوان می کنند که در دولت آخر الزمان و در اسلام، بخش مهم عقبه دفاعی اش رعب است. این رعب در جنایت است. نه رعب از اسلام. رعبی که اسلام ایجاد می کند اربعین است. محبت، عاطفه، عشق، یکپارچگی و وحدت است اما کسی جرات نمی کند یک خمپاره بیندازد. نه جبهه های تکفیری و تروریستی نه سرما نه گرما نه تانک نه توپ نه موشک نه شیمیایی را در اربعین نمی بینیم. این رعب است اما رعبی که در سایه دولت  حامی حق در سینه مردم به وجود می آید نه جنایت. رعب برخاسته از جنایت اندیشه استکباری و ساخت یهود است. برای اسلام نیست ولو اینکه داعشی ها انجام بدهند. شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی آنها هستند. سوال و جواب هایشان چه دردی از اسلام دوا کرده و چه گرهی از یک فرعی که از اسلام دور افتاده است باز شد؟ در اربعین باز می شود. مسلمان، غیر مسلمان، شیعه، عامه و امامیه همه در این مسیر راه می افتند و زیر لب یاحسین می گویند. شگفت انگیز این است که  حدود 200 کیلومتر می روند و همین که گنبد امام حسین را می بینند یک لبیک یا حسین می گویند و برمی گردند. این منشا اتحاد است. اسلام این است. پرچم زینب کبری(س) این است. غیر از این می شود خودزنی در زمانی که دشمن روبروی شماست. امروز حسین بن علی(ع) احتیاج به مبارز و مدافع حرم و حریم دارد. جنگ برپاست صلحی نیست. ابا عبداله احتیاج به رزمنده دارد. در دفاع از اهل بیت خونتان را جایی فدا کنید که حقی اقامه می شود. حتی اگر احساسی را آرام کند و آرامش باطنی بدهد. اما اینها کافی نیست. امروز اسلام ظهور و بروز دارد و منزوی نیست. باید برای اینها فکری کرد.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

ارسال نظرات
آخرین اخبار