خبرهای داغ:
کاری خوب در نظام شاهنشاهی و با حقوق ماهانه 50 هزار تومان در آن زمان پیشنهاد داده شده بود که او نمی پذیرفت و می گفت شاه و پولش نجس است؛ چرا که او شراب خوار و انسان پستی است و نان آنها برای من حرام است.
کد خبر: ۸۸۲۷۱۴۱
|
۰۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۹
به گزارش خبرگزاری بسیج خراسان جنوبی به نقل از «صبح توس»، شهید محمود وحیدی سال ۱۳۲۹ درسرایان دیده به جهان گشود.
وی از کودکی به عبادت و انجام فرائض آشنا بود و در جلسات مذهبی شرکت می کرد. به درس خواندن خیلی علاقه داشت بطوری که در دوران تحصیل تماما شاگرد اول بود.
 
در سن ۱۸ سالگی به دانشگاه تهران رفت و در رشته مهندسی معدن مشغول تحصیل شد.
 
اولین بار در سال ۱۳۵۰ در زندان قزل قلعه زندانی شد و پس از ۸ماه وی را به خدمت سربازی فرستادند. در آنجا به بهانه اینکه به یک افسر ناسزا گفته، دستگیر و مورد اذیت و آزار قرار گرفت تا اینکه در سال ۵۷ به زندان اوین فرستاده شد.
 
در اردیبهشت ماه سال ۵۷ ناگهان مفقود گشت و هیچ کس از او خبری نداشت.
 
مادر شهید وحیدی در روایتی بیان داشت: «۱۴ ماه از وی هیچ خبری نداشتیم، با توجه به این‌که مدت زمان بسیاری از محمود بی‌اطلاع بودیم اقدام به چاپ عکس‌های وی در روزنامه‌ها کردیم که در این بین برخی با ما تماس می‌گرفتند و ما را سرکار می‌گذاشتند. همچنین بسیاری از دشمنان عنوان می‌کردند وی با دوست دخترش فرار کرده است.
 
هر زمان که مطلع می‌شدیم یکی از زندانیان رژیم ستم شاهی آزاد شده است عکس محمود را همراه خود می‌بردیم و به وی نشان می‌دادیم تا شاید بتوانیم خبری از محمود بیابیم که متاسفانه هیچ کدام خبری از پسرم نداشتند.
 
زمانی که یکی آشنایان متوجه حال من شد به من گفت ۴۰روز به امام رضا(ع) توسل کن و محمود را از وی بخواه. من نیز همین کار را کردم تا این‌که در شب سی و هفتم فردی به خانه ما زنگ زد و گفت تلوزیون خود را روشن کنید.
 
زمانی که تلویزیون را روشن کردیم متوجه شدیم با فردی به نام بهمن نادرپور مصاحبه می‌کنند، این شخص از شکنجه گران معروف ساواک و سرپرست زندان اوین بود. طبق اعتراف شکنجه گر معروف ساواک مشخص شد آنها محمود و دو دوستش را زیر شکنجه درزندان به شهادت رساندند».
 
دانشجوی شهید محمود وحیدی چند مرتبه در زمان ساواک تیر به پاهایش اصابت کرده بود ولی او توانسته بود فرار کند تا اینکه یک مرتبه او و چند نفر دیگر را گرفته بودند که همه اطرافیانش را حبس ابد کردند ولی او شانس آورد و او را یک  ماه زندانی کردند .
 
بعد از زندانی او را به سربازی بردند و بعد از پایان سربازی با توجه به تحصیلاتش به وی پیشنهاد کاری خوب در نظام شاهنشاهی و با حقوق ماهانه ۵۰ هزار تومان در آن زمان پیشنهاد داده شده بود که او نمی پذیرفت و می گفت شاه و پولش نجس است؛ چرا که او شراب خوار و انسان پستی است و نان آنها برای من حرام است.
ارسال نظرات
پر بیننده ها