تنها شهيد 13ساله عمليات بدر و خيبر که 14سال مفقودالاثر بود

شهید محمد علي برزگر تيربارچي لشگر 31 عاشورا بود که در سال 1349 در پارس آباد متولد شد و در 4 اسفند ماه سال 1362 و در جزيره مجنون و عمليات خيبر به شهادت رسید و پیکرش پس از 14 سال مفقود الاثري پيدا شد.
کد خبر: ۸۸۳۰۶۵۲
|
۰۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۲

به گزارش خبر گزاری بسیج از پارس آباد به نقل ازآران مغان، شهید بسيجي محمد علي برزگر تيربارچي 31 لشگر عاشورا بود که در سال 1349 در پارس آباد متولد شد و در 4 اسفند ماه سال 1362 و در جزيره مجنون و عمليات خيبر به شهادت رسید و پیکرش بعد از 14 سال مفقود الاثري پيدا و در گلزار شهداي شهر پارس آباد به خاك سپره شد. عملیات خيبر 7 در تاریخ 3 اسفند 1362 با رمز "یا رسول الله (ص)" در منطقه هورالهويزه شمال بصره عراق به اجرا درآمد.

این عملیات اولین عملیات استراتژیک تهاجمی نیروهای ایرانی در جنگ ایران و عراق به شمار می آید. در این زمان نیروی هوایی ایران زمینگیر بود و تنها می توانست در حدود 100 سرتی عملیاتی انجام دهد. این کار دست نیروهای عراقی را در استفاده از بالگرد برای نبرد با ایرانی ها باز می گذاشت. با این حال ایرانی ها توانستند نیروهای عراقی را از جزیره مجنون بیرون کنند که فاجعه بزرگی برای عراق محسوب می شد.

به بهانه یادواره شهدای عملیات های خیبر و بدر و اولین سالگرد شهادت شهیدان مدافع حرم هاشم دهقانی نیا و علی آقایی در استان اردبيل، گذري به زندگينامه شهيد بسيجي محمد علي برزگر كه تنها شهيد 13 ساله عمليات خيبر و بدر محسوب مي شود، زديم كه در زير مي خوانيد:

دانش آموز بسيجي شهید «محمدعلی برزگر» در دهم خرداد ماه سال 1349 در شهرستان پارس آباد در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کنار دو خواهر کوچکش سپری کرد.

شهيد برزگر تحصیلات راهنمایی خود را در مدرسه طالقانی به پایان نرسانده بود که با جثه‌ای کوچک ولی روحی بلند و شجاعتی وصف ناپذیر به جبهه اعزام شد و همزمان با حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم دبیرستان ادامه داد.

خانواده شهيد محمد علي برزگر در عين حال كه زندگي بسيار ساده‌اي داشتند، با نگهداري چند رأس گاو و گوسفند معاش خود را تأمين مي‌كردند. و در اين ميان مادر خانواده براي مواظبت از تنها فرزند خود، از هيچ چيز فروگذار نمي‌كرد. مادر محمد علي را با چادر، روي كول خود بسته و كارهايش را انجام مي‌داد. هنگامي كه به دوران خردسالي رسيده بود، در مسجد صاحب‌الزمان پارس آباد قرآن مي آموخت.

در آن زمان، خانواده محمد علي از روبروي پمپ بنزين جديد به پشت ترمينال، كوچه شهيد برزگر فعلي، نقل مكان كردند و در آنجا ماندگار شدند. محمدعلي دو سال نخست ابتدايي را در مدرسه ابتدايي پاكپور و سال‌هاي باقيمانده را در مدرسه‌اي كه امروزه عصمت خوانده مي‌شود، سپري كرد.

مادر به ياد مي‌آورد كه چه شور و شعفي به او دست داد هنگامي كه محمودعلي به مدرسه رفت و خدا را شكر میکرد كه پسرش بزرگ شده و صاحب علم خواهد شد.

هنگامي كه وارد دوران نوجواني شد، پدر در شركت كشت و صنعت مغان كارگر بود و اندك درآمدي داشت. لذا وضع خانواده بهتر شده بود. محمدعلي، دوران راهنمايي را در مدرسه راهنمايي طالقاني سپري كرد و ديگر فضاي انقلابي كشور، هواي جنگ هم پيدا كرده بود. جنگی كه محمدعلي را مجذب خودش كرد.

محمدعلي ترك تحصيل كرد و در پايگاه مقاومت و مسجد به فعاليت پرداخت. حالا ديگر مدام در سپاه و مسجد بود و كمتر به خانه سر مي‌زد. چند ماهي با پدرش در شركت كشت و صنعت كار كرد و تا صبحگاه در شركت نگهباني مي‌داد.

زمانی كه پدر در شركت كار مي‌كرد، مادر دست تنها بود. محمودعلي در نگه داشتن خردسال‌ها و برخي كارهاي خانه به مادرش كمك مي‌كرد. خوب تربيت شده بود. موهاي سياه پرپشت داشت با صورت بيضي و دماغ عقابي و لبهاي سرخ. ادب و احترامش هم که در كوچه زبانزد شده بود.

توجوان تر از آن بود كه با مشكلي روبرو شده باشد. شايد بزرگترين آرزويش ادامه تحصيل بود و شايد... كسي چه مي‌داند. آخر هنگامي كه او به جبهه اعزام شد، هنوز 15 سالش نشده بود.

محمد علي در زمان جنگ در حالی که دانش آموز بود به عضویت پایگاه مقاومت مالک اشتر مسجد صاحب الزمان پارس آباد درآمد و در سه بار اعزام به جبهه به مدت 9 ماه در عملیات والفجر 4 در منطقه مریوان شرکت کرد.

در لشکر 31 عاشورا، گردان علی اکبر، گروهان 3 بوده که به گفته همسنگران رسته آرپیجی زن و تیربارچی زن در سال 1362 در آخرین عملیات خیبر شرکت کرده و در جزیره مجنون در 5 کیلومتری جاده العماره به بصره عراق زخمی شده و مفقودالاثر می شود.

در سال 1374 بعد از گذشت 14 سال پیکر پاکش توسط گروه تفحصص كشورمان در خاک عراق پیدا و با دستهای مردم شهید پرور پارس آباد مغان در کنار دیگر همسنگران شهیدش در گلزار شهدای اين شهر به خاک سپرده شد.

از خصوصيات بارز اين شهيد مي توان گفت در عين حال كه درس خوان بود به قرآن خواني و هنرمندي علاقه بسياري داشت بطوری که در قرآن خوانی و هنر نقاشی زبانزد همکلاسي هايش بود. محمد علي فوتباليست هم بود و در تیم فوتبال محلی به نام تیم آزادی بازی می کرد.

قسمتی از وصیت نامه و خاطره شهید محمد علي برزگر:

از شهید می پرسند برای چه به جبهه می روی او در جواب می گفت: چطور یک انسان مسلمان تحمل کند که ناموس و شرف و اسلام و قرآن مملکت آن در خطر باشد و او بی تفاوت بماند مگر آن شخص مسلمان نیست یا از انسانیت بویی نبرده که اسلام، قرآن یعنی چه؟ و همیشه می گفت: شهادتش در راه اسلام، قرآن و شرف ناموس مملکت برای یک مسلمان شیعه حضرت علی ابن ابی طالب (ع) بسیار ناچیز است که ما در این راه قدم برداریم و آن را انجام می دهیم.

از همسنگران اين شهيد مي توان به، ولی کریمی (فرماندار سابق شهرستان پارس آباد)، حمزه دسینه (کارمند سابق فرمانداری)، وکیل طهماسبی (کارمند فرمانداری)، اسماعیل حاجی زاده (کارمند بازنشسته فرمانداری)، قلعلی عالش زاده (سرهنگ پاسدار بازنشسته)، میر توحید موسوی (سرهنگ پاسدار بازنشسته) ، حق وردی رضایی (آزاده) و مقصود محبوبی (آزاده) اشاره كرد.


///

///

///

وصيت نامه شهيد برزگر

.

ارسال نظرات
آخرین اخبار