شهدا منتظرند...
یه گزارش خبرگزاری بسیج از خراسان جنوبی، مردم شهید پرور شهر سه قلعه در دهه فاطمیه به استقبال و وداع با شهید گمنام رفتند.
متن دلنوشته احمد آریامنش بسیجی فعال از حوزه مالک اشتر شهر سه قلعه به شرح زیر است:
جنس خاطره هایی که من براتون تعریف میکنم یکم با مال بقیه فرق داره....
من از کسی برایتان حرف میزنم که با چشمای خودش پر پر شدن دوستانش را دید....
از کسی میگم که نمونه والای فداکاری و گذشت، کسی که توی جبهه وقتی شیمیایی زدن ماسک خودش را در آورد و داد به دوستش و خودش.....
چند بار ترکش خورد و زخمی شد آخ نگفت محکم تر از قبل برای دفاع از سرزمین و کشورش برگشت....
وقتی برگشت پیش خانواده و بچه هاش چند تا یادگاری براشون آورده بود: دو تا ترکش یکی تو چانه یکی تو کتفش با سرفه های نفس گیر و تاول رو پوست که به خاطر نقل و نباتای شیمیایی بود که بعثی ها رزمنده ها رو مهمون میکردن، ولی بازم آخ نگفت...
مردی بود برای خودش یک خانواده رو می چرخوند! ولی آروم آروم تازه اثرات شیمیایی شدن خودشو نشون داد نمیدونم نامردا چی به خورد رزمنده ها دادن که اینجوری نفس گیر شده بود....
هر وقت این سوالا ذهنمو پر میکنه با ی جمله خودمو آروم میکنم:
اونا رفتن که منو و امثال من بمونیم راه اونارو ادامه بدیم....
ولی چرا الان بعضی ها رو آرمان شهدا پا میزارن و خونشونو نادیده میگیرند؟
ما در قبال خون ریخته شده شهدا مسئولیم اگه آنها نبودند الان منی وجود نداشت تویی وجود نداشت که راحت بنشینه اینجا و هوای آزادی رو تو ریه هاش پر کنه....
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار
