خبرهای داغ:
کد خبر: ۸۸۳۸۰۰۱
|
۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۶
در خرابه که سر پاک شه دین آمد...
خرابه نشینان

در خرابه که سر پاک شه دین آمد
خون‌فشان لاله‌دمی در بر نسرین آمد
نالۀ طفل شنید از ره تسکین آمد
«سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد​»​

***

عجب از بخت که این دولتِ دمساز آورد
در دل شام سیه، محرم هر راز آورد
بهر جان، زین قفسم، همدم پرواز آورد
​«​گریه آبی به رخ سوختگان باز آورد
ناله فریادرس عاشق مسکین آمد​»​

***

ما ز غم سوختگان، در بر هم، با دل زار
سر به دیوارِ اسیری، همه، با حال نزار
اشک اگر شمع شود، روشنی این شب تار
​«​رسم بد عهدی ایّام، چو دید ابر بهار
گریه‌اش، بر سَمَن و سنبل و نسرین آمد​»​

***

پدر از بهر تسلّای یتیم ناکام
با سر آمد، به تماشاگه آن بزم ظُلام
دید طفل و شب هجران و غمی بی‌فرجام
«قدمی در نه و یک ره به تماشا بخرام»
تا ببینی که سر باب، چه خونین آمد..

نشر الحیات
ارسال نظرات
پر بیننده ها