گفتگويي تفصیلی با يك جهادگر/قسمت دوم

مهم ترین کمبود اردوهای جهادی نداشتن اعتبار و عدم شناخت ادارات است/ خدمت به دیگران زندگی را شیرین تر میکند

مهم ترين كمبود كه فكر مي كنم دوسه سال است مجددا ايجاد شده اينست كه ادارات براي گروه هاي جهادي نه اعتباري قائل هستند و نه شناختي از آنها دارند.
کد خبر: ۸۸۳۸۷۱۷
|
۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
 به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، برآن شديم با يكي از سرگروه هاي جهادي كه تجربه بالايي در اين راه دارد مصاحبه اي انجام دهيم ، در ادامه بخش دوم گفتگو با امير حسين ضيائي، سرگروه گروه جهادي اميرالمومنين عليه السلام را مي خوانيم:
 
مهم ترین کمبود اردوهای جهادی نداشتن اعتبار و عدم شناخت ادارات است/ خدمت به دیگران زندگی را شیرین تر میکند 
 
مشخصات گروه جهادي كه در آن فعال هستيد را براي خوانندگان بيان كنيد
 
گروه جهادي اميرالمومنين در سال 87 تاسيس شد، يك سري دانشجوها سال 83،84 به صورت غير رسمي و خودجوش در قالب گروه هاي جهادي كار مي كردند ولي به صورت رسمي بنده و يك سري از دوستان همگروه از سال 87 اين گروه را تشكيل داديم تا حدود سال 92،93.بعد از آن دو،سه تا گروه ديگر در دانشگاه تشكيل شد كه دانشگاه آزاد كرج با توجه به وسعتش از يك گروه تعداد گروه هايش بالاتر رفت.ما تبديل شديم به گروه جهادي فارق التحصيلان استان البرز.يعني كاري نداشتيم از كدام دانشگاه.هر كدام از بچه هايي كه فارق التحصيل مي شدند در اين گروه شركت مي كردند.
 
در حال حاضر چند نفر عضو اين گروه جهادي هستند؟

معمولا اردوها با تعداد 50 تا 60 نفر برگزار مي شود،اين تعداد هم به نسبت فعاليت هايي كه در آن منطقه داريم كم و زياد مي شوند.

فعاليت گروه جهادي اميرالمومنين عليه السلام در چه زمينه اي هست؟

معمولا در 4 قسمت عمده تقسيم مي شود، بقيه فعاليت ها زير مجموعه اين 4 بخش مي شوند، يكي از فعاليت هاي مهم كارهاي عمرانيست، كار عمراني به نسبت نيازي كه آن منطقه دارد تعريف مي شود كه براي اردوي بعدي ،ما ساخت يك مدرسه را پيش بيني كرده ايم.
 
كار دوم كه شايد خيلي به چشم نيايد ولي اثر زيادي دارد كارهاي فرهنگي مي باشد، زير مجموعه هاي زيادي دار مثل آموزش..بهداشت و درمان هم كار سوم مي باشد كه كار ويزيت و درمان انجام مي شود.
 
سه، چهار اردوي اخير هم كارهاي اقتصادي را شروع كرده ايم، دو سه تا از بچه ها كه ايده هاي خاصي دارند در منطقه جستجو مي كندد و اگر فعاليت اقتصادي بشود در آنجا انجام داد آن را توسعه مي دهند.

اردوي جهادي بعدي شما در كدام استان هست و چطور اين استان انتخاب شد؟اصولا ساز و كار انتخاب استان مقصد چطور هست؟

جهادي نوروز 96 جايي هست كه قبلا هم يكي دوبار رفته ايم، استان سيستان و بلوچستان، شهرستان ايرانشهر، بخش بزمان.
 
اين بخش بزمان با مركز استان يعني زاهدان بيش از 600 كيلومتر فاصله دارد، اما ساز وكار انتخاب شدن منطقه ما يك اطلاعات خامي به صورت پردازش نشده از ادارات آن استان مي گيريم.
 
اول تلفني و بعد حضوري كه به اين مرحله مي گوييم شناسايي، از وزارت كشور،معاونت مناطق محروم در رياست جمهوري، آموزش پرورش، تمامي اين اطلاعات را جمع مي كنيم كه ببينيم اين منطقه نياز به كار جهادي دارد يا خير و بعد اين كار جهادي از دست گروه ما برمي آيد يا نه؟ بعد از اينكه پردازش شد به آن منطقه مي رويم و شناسايي جزييات و ارتباط چهره به چهره با مردم و در نهايت كار اردو را شروع مي كنيم.

ديدگاه شما بعد از سفر نسبت به مردم منطقه و فرهنگ آنجا چقدر عوض مي شود؟

دنياي ما دنياي رسانه است، ما كه نمي توانيم به تمام مناطق كشور و دنيا سفر كنيم.
 
اطلاعاتي كه از منطقه اي كه داخلش كار جهادي انجام مي دهيم از صدا و سيما، روزنامه و اينترنت به ما رسيده.
 
منتها ما تا با چشم خود نبينيم خيلي جدي نميگيريم، تصور همه از استان سيستان و بلوچستان نا امني است، ولي اين استان به نسبت وسعتي كه دارد و مرزي بودنش، ضريب امنيت بالايي دارد.
 
ما هم همينطوري بوديم،اولين باري كه 4سال قبل مي خواستيم برويم، دوستان خيلي هشدار دادن مراقب خودتان باشيد، ولي بعد از اينكه رفتيم با يك احساس آرامش كاملي از اين منطقه برگشتيم، خصوصا مردم آنجا كه ميتوانم بگويم يكي از مهمان نوازترين مردم ايران هستند.

با توجه به اينكه اكثريت مردم اين شهر اهل تسنن هستند اختلاف عقيده و اينطور مسائل پيش نمي آيد؟

باز هم ما از راه دور داريم مي بينيم، فكر مي كنيم كه اونجا جنگ شيعه سني هستش ولي داخل كه مي رويم، ازدواج هاي فاميلي(شيعه و سني) با هم دارند.
 
ما هم سعي مي كنيم فعاليت هايمان را با آنها شريك كنيم، يعني اگر دوتا نماز جمعه در زمان اردو داشته باشيم حتما يكي را در نماز جمعه اهل سنت شركت مي كنييم.
 
براي مثال همين مدرسه اي كه ما قرار است بسازيم اعتبارش بيشتر از 260 ميليون تومان است، صد در صد اعتبار از طريق خيرين جمع ميشود، تهران،كرج ،اطراف و كساني كه در شهر هاي مختلف هستند.
 
مدرسه در روستايي ساخته مي شود كه اهل سنت هستند، تفاوتي براي ما ندارد، ايراني هستند يا نه!؟همنوع ما هستند يا نه؟آنها نياز به مدرسه دارند و ما برايشان مي سازيم، حالا اهل سنت باشند،فرقي ندارد براي ما.

سوال بعدي در رابطه با ميزان صميميت اعضاي گروه از ابتدا تا امروز هست.تا حالا دلخوري و بحث و جدلي در ميان بچه ها پيش آمده؟اعضا از سرگروه پيروي مي كنند؟

سوالتان سه تا شد،من اول دومي رو پاسخ مي دهم،آيا تا حالا بحث و جدل داشتيم؟چرا نداشتيم؟راه دور است، شرايط يك مقدار سخت و اسكان آن چيزي نيست كه در خانه داشتند،غذا را خود دانشجويان آماده مي كنند و مي پزند..فشار كار زياده..گاهي زير گرماي شديد 12 ،13 ساعت بچه ها كار كردند.

خب هر آدمي باشد نقطه تحملش پايين مي آيد، اما آن چيزي كه مهم است ريشه اي نبودن اين مسائل است.
 
بچه ها جنگ و دعوا با هم ندارند، يك اختلافي پيش بيايد 5دقيقه بعدش به علت همان شرايط سخت كه اردو ايجاب مي كند و صميميت ها بالا هست با هم دوست مي شوند، خيلي ريشه اي نيست.
 
اما در مورد حرف پيروي از سرگروه،خدارا شكر براي بچه ها اهميتي ندارد چه كسي سرگروه است، همه مي دانند در اين شرايط سخت و دوري از منزل،اگر نخواهند همكاري كنند كار خودشان و همه سخت مي شود.

با توجه به ميزان بودجه اي كه براي اردوهاي جهادي تعيين مي شود آيا به نظر شما اردوهاي جهادي توانسته در محروميت زدايي و پيشبرد اهداف تعيين شده خودش موفق باشد؟

به نسبت حجم بودجه و وظيفه اي كه بر روي دوش اردوهاي جهادي هست، قطعا بله.
 
دوستان در بشاگرد يك مدرسه اي ساختند كه هشت كلاس داشت، سيصد ميليون تومان هزينه كردند، اگر با اعتبارات دولتي و خيلي به صورت پيمانكاري و رسمي ميخواستند بسازند حتما 800 ميليون هزينه داشت.
 
اقتصاد هاي كوچك خانوارهاي روستايي با آموزشهايي كه گروه هاي جهادي تعليم مي دهند انجام مي شود، اين كار از دست دولت كه فكر عمده و بزرگ دارد بر نمي آيد.يعني نيروهايي نياز دارد كه دقيقا با جزئيات مردم ارتباط داشته باشند.

كمبودهايي كه در اين اردوها با آن مواجه هستيد چيست؟

مهم ترين كمبود كه فكر مي كنم دوسه سال است مجددا ايجاد شده اينست كه ادارات براي گروه هاي جهادي نه اعتباري قائل هستند و نه شناختي از آنها دارند.
 
اين امر اگر در ده دوازده سال پيش رخ ميداد مي گفتيم هنوز در ادارات گروه هاي جهادي جا نيافتاده اند، اما الان كه گروه هاي جهادي ثمربخش بوده و كار انجام داده،شما وارد هر اداره اي بشويد رسما با يك مهر برگشت برخورد مي كنيد.اين امر عادي شده

آيا اطلاع داريد كه در كشورهاي ديگر چنين اردوهايي برگزار مي شود؟

به صورت رسمي برگزار نمي كنند، اما دو اتفاق خوب افتاده است، كساني كه از كشورهاي مسلمان و خصوصا كشورهايي كه محروم تر هستند براي تحصيل(چه داشنجو و چه طلبه)به ايران مي آين به خاطر اينكه خيلي به مرزهاي جغرافيايي پايبند نيستند و خدمت كردن به خلق خدا برايشان اهميت دارد،در ايران در اردوهاي جهادي ايراني شركت مي كنند.اتفاق ديگري كه افتاده اينست كه همين جوانان وقتي به منطقه خودشان مي روند با هدايت و همفكري گروه هاي جهادي كه در ايران ريشه دار هستند در منطقه خودشان دارند كار مي كنند.

يعني از طريق ايران اين فرهنگ صادر شده؟

بله.همان طور كه فرهنگ مقاومت ارسال شد.فرهنگ سازندگي هم ارسال شد.

حاضريد به كشورهاي محروم ديگر براي اردوهاي جهادي سفر كنيد؟اصلا در ايران سابقه داشته كه به كشورهاي ديگر براي اردوهاي جهادي بروند؟

بله سابقه داشته.يكي سري از دوستان در سوريه يك كارهايي رو شروع كردند و همچنين در عراق هم با توجه به فصل اربعين يك كارهايي را انجام مي دهند.همين كه كارهاي زائرين اربعين را انجام مي دهند ناخودآگاه براي مردم عراق هم سازندگي مي شود.خيلي براي ما فرقي ندارد.هرجا كه نياز باشد و كاري از دست ما بربيايد و هرجا كه يك صداي كمك خواهي باشد ما حاضريم كار انجام دهيم.

با توجه به سابقه زياد شما در اين كار،چه توصيه اي به مديران ارشد شهري و روستايي در زمينه خدمات رساني و محروميت زدايي داريد؟

طبيعتا ما نمي توانيم انتظار داشته باشيم كسي كه مدير شهري هست چند روز وقت بگذارد و اداره اش را رها كند و در يك منطقه روستايي بيايد.اما اين نيروهايي كه فعاليت جهادي انجام مي دهند چون كار اجرايي كردند چون كار دور از مركز انجام داده اند قطعا مديريت بالايي دارند.اگر به صورت رسمي هم به كارگرفته نمي شوند حتما از مشاوره هايشان بهره ببرند.نگاه به سن اين بچه ها نكنند.يادشان باشد و قطعا مي دانند كه اكثريت فرماندهان ما در دفاه مقدس جوانان بودند.پس مي شود به اين جوانان اعتماد كرد چون تجربيات خوبي دارند.همان چيزي كه دور از مركز انجام مي دهند و تجربياتي كه كسب مي كنند،بيايند در شهر و محل خودشان اين تجربيات را به كار گيرند.

هردر دل و بحثي داريد بفرماييد.

بزرگترين سرمايه ما عمرمان هست و اين عمر هم به زودي به اتمام مي رسد.سي،پنجاه، و نهايتش هشتاد.
 
اين كارهاي روزمره اي كه انجام مي دهيم همه اش يك دوري هست كه تكرار مي شود،مشكل امروز تمام بشود دوباره فردا يك مشكل جديد پيش ميايد.
 
كار امروزمان را انجام بدهيم دوباره فردا كار داريم..يك مقدار،گاهي،از اين دور زدن خودمان،اين دور باطلي كه تكرار و تكرار هست بيرون بياييم..سالي يك روز سالي 5 روز.روزي 5 دقيقه.بياييم بيرون و به ديگران خدمت كنيم ،زندگي ما خيلي شيرين تر مي شود.
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار