گفتگو با نویسنده؛

«گرداب عشق» به چاپ سوم رسید

خبرگزاری بسیج: کتاب «گرداب عشق» اثر اشرف السادات سادات، مسئول انجمن ادبیات داستانی سازمان بسیج هنرمندان استان تهران به چاپ سوم رسید.
کد خبر: ۸۸۴۰۷۰۸
|
۰۲ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۷

به گزارش خبرنگار استان تهران خبرگزاری بسیج؛ گفتگویی با اشرف السادات سادات، انجام داده ایم که خوانندگان عزیز را به مطالعه آن دعوت می کنیم.

 از داستان کتاب بگویید، چطور شد که این کتاب را نوشتید؟ آیا زندگی و سوژه‌ای واقعی در نظرتان بود؟ (در مورد سوژه و موضوعش نیز کمی بیشتر توضیح دهید).

 کتاب گرداب عشق مجموعه دو رمان است، با ژانر رومانتیک و عاشقانه و در عين حال اجتماعی و شاید يک خط بطلان بر برخي از عقاید و باور هایی اشتباه، تلنگري باشد بر پیش داوری های نادرست.

در تمام داستانها سوژه ها واقعی هستند. اما هنر نویسنده این است که بتواند دنیای واقعیت و خیال را به هم پیوند بدهد و طوری قلم فرسایی کند که خواننده خود را در آن محیط و فضا احساس کند و با شخصیت اصلی داستان همراه و گاهی خود شخصیت اصلی داستان بشود.

 هر دو رمان به زندگی آدمها در شرايط مختلف و مکانهای متفاوت مي‌پردازد، داستان بلوغ‌ آدم‌ها در گذر زمان و گذشتن از شرایط  سخت و دشوار است.

آیا وارد شدن به دنیای نویسندگی کار سختی است؟ برای شما چطور اتفاق افتاد؟

‌در نگاه اول شاید کار اسانی به نظر برسد، اما سخت ترین و دشوار ترین کار است، دشوار است چون رسالتی که بر دوش دارد بس سنگین، باید بسیار تمرین کرد، خوب دید خوب تمرکز کرد و خوب شنید و این سه وقتی در کنار هم قرار بگیرند کاری بس سخت و دشوار می شود، چطور می توانیم در آن واحد هم خوب ببنیم هم خوب بشنویم ....

از همه مهم تر برای چه قشری می نویسیم . اگر خاص باشد خیلی راحت تر است اما اگر برای عموم باشد بسیار سخت است. چون تمام جامعه را در بر می گیرد پس باید قبل از آنکه یک نویسنده باشی جامعه شناس خوب و روانشناس خوب باشی .

در دوره دبستان با تشویق معلم شروع کردم به نوشتن خاطرات  ...

 

آیا خانواده و دوستان شما بیشتر از کارهاتون تعریف می کنند یا نقد هم می کنند؟

بیشتر نقد می کند .  نقدهایشان برای من بسیار سازنده است.

 به نظر شما مخاطب با خواندن کتاب حاضر، در پایان علاوه بر سرگرمی چه چیز دیگری از کتاب به دست آورده بود؟

فکر کنم بهترین جواب این سوال شما سخن ناشرم حاج اقا کریم نظری است.

متن و نوشته ای مفید است که در آن دعوت به ارزشهای اخلاقی،عبرت آموزی، پرورش راه های نیک و رفتارهای سالم و کامل انسانی در ان لحاظ شود و مخاطب را در یک مسیر صحیح، مثبت و سازنده به مقصد هدایت نماید.

 ایا داستان دیگری در دست دارید برای نوشتن؟

 چند داستان نیمه تمام دارم؛ اما روی یک داستان که بیش از سه سال دارم کار می کنم ولی هنوز به دل خودم ننشسته و شاید بارها به اخر رسیده و در باز خوانی مچاله شده، گاهی وقت ها دلم به حال جوهر قلم و کاغذم می سوزد که با چه شوقی به پایان می رسند اما در اخر اشکشان در می اید ....

 با جواب شما این سوال به ذهنم خطور کرد برای نوشتن یک داستان بلند یا رمان چقدر زمان لازم است ؟

بستگی به نویسنده اثر دارد به نظر من شاید برای رمان کمتر از شش ماه اشتباه است حداقل یک سال باید روی آن کار کرد.

 بیشتر به داستان علاقه دارید یا شعر ؟

داستان ، شعر را هم دوست دارم . داستان دنیایی را خلق می کند.

 آیا شده پس از چاپ مجدد  کتاب خود، با خواندن آن حس ناخوشایندی بکنید؟ مثلا نیاز به تغییرات؟ چگونه بوده؟

احساس ناخوشایندی نه . چون می دانم اگر حمایت مردم نبود به چاپ مجدد نمی رسید و این حس خوبی است که مخاطبان با داستان ارتباط برقرار کردند.

اما چرا این احساس را دارم که شاید در یکی از فصل های داستان اگر یک سبد بر می داشتم و میوه های اضافه اش را می چیدم  بهتر می شد یا در فضا سازی باید کمی بیشتر دقت می کردم یا اگر به جای فلان واژه واژه ای بهتر را می توانستم انتخاب کنم ....

 شناخته شدن یا شهرت برای شما (و در کل برای یک نویسنده) چقدر جذابیت دارد؟

صادقانه جواب بدهم  دنبال شهرت و شناخته شدن کاذب نیستم چون کار خوب همیشه خواهد ماند. شهرت فقط با خود غرور کاذب می آورد و برای آدمهای خوب است که دوست دارن یک شب ره صد ساله را بروند .اما درکل مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد

 تاثیر نویسندگی در زندگی خانوادگی و کاری شما چگونه است (چه تاثیر مثبت و چه اثرات منفی)؟

سوال سختی است؛تاثیرات مثبتش خیلی بیشتر از تاثیرات منفی وقتی شروع به نوشتن و یا مطالعه می کنی نگاهت به زندگی یک گام جلو تر می رود زندگی رو سخت نمی گیری می بینی خیلی ها هستند که زندگی دشوار و سختی دارند....

 بیشتر دوست دارید رمانهای خارجی را بخوانید یا ایرانی !

هر دو را . اما بیشتر رمانهای ایرانی را چون با فرهنگ و مردمم بیشتر اشنا می شوم وقتی نویسنده ایرانی را نشناسم و قتی فرهنگ و تمدن ایرانی را نشناسم هر چقدر هم کتاب و داستانهای خارجی را بخوانم به درد م نمی خورد چون به فرهنگ‌من نزدیک نیستند و مرا هر چه بیشتر از مردم دور می کنند .وقتی کتاب  همسایه های احمد محمود را می خوانم

دیگر نیازی ندارد به جنوب بروم  چون خود دایره العمارف کاملی است

یا وقتی کتاب صادق چوبک ، کتابهای بیژن نژدی ،داستانهای زویا پیر زاد ،افسانه های صمد بهرنگی ،  ابو تراب خسروی ، سیمین دانشور ، عباس معروفی ووو

نویسندگان توانایی در ایران هستند که فکر می کنم به طور مثال اگر هم تراز با البر کامو نباشند اما از آن هم پایین تر نیستند با توجه به وجود حقایق موجود و خود سانسوری ها ......

 

  حرف آخر برای خواننده های رمان یا هر کسی که دوست دارید ؟؟؟

کتاب را از سبد زندگی خود خارج نکنیم . شده حداقل ماهی یک بار به کتاب فروشی ها سری بزنیم حتی اگر قصد خرید نداشته باشیم . همانطور که جسم نیاز به تغذیه دارد ؛ 

روح هم محتاج تغذیه است. به روحمان اهمیت بدهیم و نگذاریم بیمار و افسرده شود .روح هم احتیاج به هوای تازه دارد. نیاز دارد در روز حداقل ۵ دقیقه از روزمرگی ها دور شود ...

 در آخر از خانواده و دوستانم که مرا در این راه همیاری کردند و پشتوانه ام بودند تشکر کنم ؛

ارسال نظرات