خبرهای داغ:
دلنوشته/ به بهانه گرامیداشت روز پدر؛
پدر؛ واژه ای که نمی توان قدر و منزلتش را با کلمات تعریف و توصیف کرد، واژه ای که زبان از بیان آن عاجز می ماند.
کد خبر: ۸۸۴۴۵۵۱
|
۱۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۰

به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، ای کاش می شد این کلمه را به تصویر کشید، تصویری از پیر مردی 75 ساله با صورتی چین و چروک که هر چین آن به نشانه چند سال تلاش است و دستانی پینه بسته که هر پینه آن یادگار سال های سختی برای ماست.

پدر کاش می توانستم اندازه یک چروک صورتت زحمت های تو را جبران کنم که چه شب ها که در تب من سوختی و دم بر نیاوردی و آرامش دهنده گریه های مادرم در کنار بسترم بودی، چه وقت ها که در مقابل خواسته های من که تمامی نداشت وعده روز دیگر را دادی و مرهم درد هایم بودی.

پدر ای واژه بی انتها، ای تفسیر درد و رنج دوران، ای بی نهایت عشق به خانواده چگونه از تو بنویسم که کلمات نیز در مقابل تو کم می آورد.

پدر مهربانم حال که بدنت فرسوده شد و بزرگ کردن من کمرت را خم کرده ای کاش قدرت داشتم و یکی از آرزو هایت را بر آورده می کردم گرچه هر وقت از آرزوهایت سوال کردم جز خوشبختیم چیز دیگر نگفتی.

مرا ببخش که گاهی از آرام راه رفتنت خسته می شوم و یادم می رود که چقدر برای راه افتادنم قد راستت را خم کردی و در کنارم دو زانو نشستی و گام برداشتن را یادم دادی، ای اسوه صبر!

حلالم کن که از دوباره تکرار کردن جملاتم به خاطر سنگینی گوش هایت خسته می شوم در حالی که چندین ماه برایم حرف زدی تا واژه ها را یاد بگیرم و هیچ گاه خسته نشدی و با عشق زبان باز کردنم آموختی.

پدرم گریه های پنهانت را جز خدا کسی دیگر ندید چون ترسیدی اگر گریه هایت را ببینم بشکنم چراکه تو را سمبل واژه استقامت و صبر می دیدم.

حلالم کن که گاهی چشم های کم سویت را نمی بینم و دستان لرزانت را!

هیچ وقت صدای در زدنت که بهترین آهنگ زندگیم بود از گوشم نخواهد رفت که عصر گاهان آن لحظه را بی تابی می کردم.

یادم نخواهد رفت عرق ریختنت در گرمای تابستان و لرزیدنت در سرمای زمستان را

یادم نخواهد رفت خنده های زیبایت که طراوت زندگی بود و آرامش دهنده کانون خانواده .

پدر ای منتهای خوبی ها، تویی که نامت در پشت نام مادر ماند و دیده نشد!

ابراهیم فاطمی راد


ارسال نظرات