دلنوشته/ به بهانه اعتکاف؛

لذت حضور توست که به سویت می آیم

گناه سنگینی است که بر دوش می کشم و در اندوهی سخت دست و پا می زنم، پیش رویم راهی است تاریک و ظلمت که هراسانم می سازد چنان که پریشان و ملول، پشیمانی گریبان گیر لحظه هایم می شود.
کد خبر: ۸۸۴۶۴۸۵
|
۲۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۳

به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، وانگاه از شر شیطان پناه می برم به تو و به آستان بزرگ بودنت امیدوار می شوم و با خود زمزمه می کنم؛

"الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور"

و عاجزانه التماست می کنم تا حس پشیمانی ملموس ثانیه هایم باشد تا مبادا ضلالت و گمراهی من را از من من بگیرد و در میان ظلمتی افکند که جزای آن دوزخی است حتمی.

خدای من عاجزانه التماست می کنم و غریبانه می خوانمت تا اجابتم کنی به حق آنان که دوستشان داری و به حق بزرگی ات ای مهربان مهربانان.

با اشتیاق به سویت می آیم تا قبولم کنی خدای من! با اشتیاق به سویت می آیم با احساسی مملو از حس غریبی و غربت.

در من لذتی است سرشار از یقین بودنت که لحظه هایم را زیباتر تعالی می بخشد چنان که ربنای دلتنگی هایم می شوی که همیشه نیاز من است، نماز که می خوانم بی نیاز از آنی که به زور به پیشگاهت بخوانی ام.

لذت حضور توست که به سویت می آیم با شوقی سراسر از خواهش، سر بر آستانت می نهم تا پناهم دهی از ضلالتی که همیشه از آن هراسانم و پریشان خاطر به دامانت می آویزم، می دانی که در من چه می گذرد در منی که همیشه می خوانمت "والله سمیع علیم".

رقیه غلامی

ارسال نظرات
آخرین اخبار