سلام بر پدری که سالهاست او را ندیده ام و ماه هاست در رویاهایم بااو نجوا می کنم

وی افزود: با برنامه ریزی طولانی مدت و آموزش ها و پشتیبانی تسلیحاتی، گروهی تروریستی با نام داعش تشکیل شد که به مقابله با ملت های مسلمان منطقه پرداخت.

با شاره به حوادث منطقه ای اتفاق افتاده در طول سالهای اخیر گفت: قدرت اصلی که توانسته در طول تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی و زمان حال در مقابل قدرت های استکباری و عوامل آنها از جمله رژیم صهیونیستی و داعش بایستد. قدرت ایمان است که کشورهایی مثل لبنان نیز با الگو گیری از این قدرت توانسته اند در مقابل رژیم صهیونیستی بایستند.

وی در ادامه برنامه با بیان زندگینامه شهید سامانلو افزود: شهید سامانلو متولد سال 1360 هستند که وقتی به دنیا می آیند با توجه به بیماری که داشتند، پدر و مادرشان ایشان را نذر امام رضا کردند و شفا یافتند و همین نکته را نیز در وصیتنامه خود ذکر کردند که "من شفا یافته امام رضا هستم" که همین مساله باعث بوجود آمدن عشقی عجیب بین ایشان و اهل بیت(ع) شد.

در دبیرستان نیز از دانش آموزان نخبه جهادی و پرجنب و جوش و اهل رفاقت بود که در وصیت نامه خود نیز پس از حمد خدا، اولین جملاتشان سفارش به رفقا می باشد و این دوستی و رفاقت بعدها در تمامی مراحل زندگی ایشان ادامه داشت.

ایشان پس از ورود به دانشگاه افسری به مناطق مختلف کشور و در نهایت برای دفاع از حریم اهل بیت به سوریه و به مبارزه با گروه های تروریستی اعزام شدند.

عباسی افزود: شهید به خاطر احساس خستگی از دنیا نبود که راه شهادت را اتتخاب کرد، بلکه بخاطر بینشی که از وضعیت جامعه داشته و همچنین دفاع از دین خدا بود که این راه را انتخاب کرده و بسوی خدا رفتند.

شهید فراتر از زمان بوده و توانسته است از تمام دنیا خود را جدا کند و همین ویژگی اوست که باعث شده پلی میان ما و خداوند باشد.

وی خاطر نشان کرد: جریانی که امام خمینی در ایران ساخت، در کشورهای مختلف ادامه پیدا کرد و همان جوانان و سربازانی که تربیت نمودند الان در سراسر دنیا باعث ترویج اسلام ناب و تشیع هستند.

با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری گفت: خرمشهرها در پیش است و شما جوانان افسران جوان جنگ نرم هستید و می توانید بصورت خودجوش کارهای فرهنگی را پیش ببرید.

در ادامه مراسم علی سامانلو فرزند شهید سعید سامانلو دلنوشته زیبایی را به شرح زیر قرائت کرد:

سلام بر پدری که سالهاست او را ندیده ام و سلام بر پدری که ماه هاست در رویاهایم با او نجوا می کنم . در کودکی با او حرف می زدم ، می خندیدم ، بازی می کردم ، اما پدر! حالا کمی بزرگتر شده ام ، آنقدر بزرگ که چشمان من تجلی گاه اندیشه ات شده است . پدرم! برایت از حسرتِ به زبان آوردن کلمه بابا بگویم.

دلم بهانه ات را گرفته ؛ به من گفته اند که حرف های ناگفته ام را در جمع شما بگویم اما از کجا شروع کنم؟؟ بابای من حرف دلم را برایت می نویسم. ولی مگر می شود یک دنیا حرف را در یک کاغذ کوچک جای داد؟! حرف های ناگفته بسیار دارم که با تو بگویم. از دلتنگی هایم ، از خاطرات فراموش نشدنی ، از روزهای با تو بودن ، از خودم ، از گریه های پنهانی مادر ، از عکس پر خاطره روی دیوار.بابای من ، خیالت راحت ، همه هوایم را دارند، اما دلم در هوای توست.

آن روز که تو رفتی گرچه سن و سالم به ظاهر کم بود اما قبل از اینها با تو مردانه عهد بستم که چنان باشم که همه بگویند : «این یادگار شهید سامانلو است» و مایه ی افتخار تو باشم. سخت است ولی با تو می توانم.

پدر جان آیا می شنوی چه می گویم؟ دوست داشتم در کنارم باشی تا سر بر زانویت بگذارم و درد دلهایم را برایت بگویم.

ای کاش بودی تا من در کنار تو به خود ببالم. اما نه!!!

حالا که فکر می کنم می بینم اکنون زمانی است که باید بیشتر به تو افتخار کنم چون تو شهیدی و شهید زیباترین تفسیر عشق و شجاعت و ایثار است.

فقط با سوز دل و اشک چشم می خواهم بگویم پدر جان همان روز که دستان گرم و مهربانت را بر سرم کشیدی و با بوسه هایت به تمام وجودم طراوت بخشیدی، نمی دانستم که آخرین دیدار من و توست، آن روز بودنت را احساس نکردم. اما با دور شدن از تو گویی تمامی دنیا در نظرم تیره و تار گشت.

بابای من تو رفتی تا دلهای غفلت زده روشن شود.پدر شهیدم با ذره ذره وجودمان راهت را ادامه خواهیم داد.

فرزند دلبندت علی سامانلوبرای شادی روح تمام پدر هایی که الان دیگه پیش ما نیستن یک شاخه گل به زیبایی صلوات و حمد و سوره بفرستیم.

در پایان این مراسم کارت افتخاری عضویت بسیج پایگاه امام هادی(ع) توسط حجت الاسلام احمد بدخشان ازمعاونت تربیت و آموزش پایگاه به علی سامانلو اهدا شد.