شعر/ عبدالمجید فرائی
عبدالمجید فرائی شاعر پیشکسوت ، انقلابی و آیینی کشورمان که در موضوعات گوناگون اشعار ارزشمندی را سروده، قطعه شعری به مناسبت مبعث پیامبر اکرم (ص) سروده است.
کد خبر: ۸۸۵۱۳۷۷
|
۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، عبدالمجید فرائی شاعر پیشکسوت ، انقلابی و آیینی کشورمان که در موضوعات گوناگون اشعار ارزشمندی را سروده، قطعه شعری به مناسبت مبعث پیامبر گرامی اسلام (ص) سروده است که در ادامه با هم می خوانیم:

" لبخند خدا" 

کاش، ای تصویرگر، غارحرا را می کشیدی
گاه بعثت جلوه ی نور هدا را می کشیدی


احمد محمود را درلحظه های ناب عرفان
کاشکی،زیبائی ذکر و دعا را می کشیدی


شعله ای افتاده می سوزاند،جان جان عالم
در همان حالت،حبیب کبریا را می کشیدی


لحظه ی لرزیدن اندام گل چون بید آن جا
گوشه ای از حال تسلیم و رضا را می کشیدی


گفت: جبریل امین حالا بخوان، امی چه خواند
کاش ، لبخند دلا رای خدا را می کشیدی


آن زمان که گفت:با شرم وحیا خواندن ندانم
با همه توش و توان، شرم و حیارا می کشیدی


در بغل بفشرد، گفت، (اقرا) زبان وحی وا شد
در همان دم،جلوه ی سر علارامی کشیدی


واژه واژه "اقرا باسم ربک" فرمود: مولا
باهمان لحن وظرافت،واژه هارامی کشیدی


در زمانی که،بشارت داده شد، هستی پیمبر
ا ز ز با ن پا ک ا و حمد و ثنا را می کشیدی


کاش ای تصویرگر ،درلحظه های ناب بعثت
شا د ی ا فلا کیا ن و ا نبیا را می کشیدی


از ضمیر م می زند فریاد ، آوائی غزلخوان
نقش ر و ی جا نفز ای آشنارا می کشیدی


ذره ای نا چیزم اما ، دل شد ه دیوانه ی او
د ر دل تنگم تو نقش مصطفارا می کشیدی


رشته ای بر گردنم افکنده ، مولا از محبت
خوش بحالم،هرطرف رفتی،گدارامی کشیدی


کا شکی ، در سایه ی چتر رسول الله خاتم
ا ین حقیر د ر د مند بینو ا ر ا می کشیدی


شکر نعمت ای"فرائی"گر ز دست تو برآید
با زبان شعر ، ازآن سو عطارا می کشیدی

ارسال نظرات