یادداشت پسا انتخاباتی رییس سازمان بسیج دانشجویی
اوود گودرزی نوشت: مردم سالاری دینی نیاز به صیانت، حراست و رشد دارد. از آنجا که ستون و رکن اصلی مردم سالاری دینی، خود دین است افزایش ایمان، بصیرت و عقلانیت مردم، تعهد و پایبندی مسئولان به آرمانها و شاخصهای انقلاب و دوری از ضربه زدن به اعتماد و رأی مردم موجب حفظ و رشد مردم سالاری دینی است.
به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان ، داوو گودرزی در یادداشت پسا انتخاباتی خود نوشت : انسان به حکم و اقتضای فطرت پاک الهی و مردم شریف ایران به پشتوانه و پیشینهی فرهنگ و تمدن درخشان خود، به صورتی مضاعف، با فساد، ظلم و بیدادگری، قدرت افسار گسیخته، ستم، تبعیض و دیکتاتورمنشی مخالف است. البته شدت و حدت و کم و کیف آن در برهههای مختلف تاریخی تحت تأثیر عوامل متعدد و مختلف، فراز و نشیب داشته است و زمانهایی بوده که شرایط و اوضاع و احوال و ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران به کمک و حمایت گشایش درونیش و شکوفایی خلقیات و فضایل اجتماعی و بروز مطلوبهای فطری انسان آمده است، کمااینکه از رسالتهای مهم حکومت و جامعهی دینی شکوفایی استعدادهای فطری و عقلانی انسان است و همین عامل ضامن ثبات و ماندگاری حکومت دینی و جمهوری اسلامی است و اینگونه است که بسط بیشتر جمهوری اسلامی در ساحات مختلف باعث آگاهی و عقلانیت بیشتر مردم و زایش استعدادهای نهفته آنهاست و اگر هم قرار بر محبوبیت و جلب نظر مردم باشد، باید از همان شعارهای صداقت، اخلاق، ظلم ستیزی و عدالت خواهی و مبارزه با فساد استفاده کرد تا اقبال مردمی به وجود آید.
2) در فرهنگ ایرانی پس از اسلام، زندگی مردم و دین در هم تنیده شدهاند بهطوری که دین عین زندگی است. سیاست و فرهنگ و مسائل اجتماعی شکل دهنده زندگی مردم و برخاسته از زندگی فردی، خانوادگی- اجتماعی مردم هستند پس دین و فهم مردم از زندگی دینمدارانه، عین زندگی، سیاست ورزی عمومی و فرهنگ اندیشی است و همین نکته مهمترین مانع بسط تفکر و عاملیت سکولاریسم در ایران اسلامی بوده است و خواهد بود. از همین منظر است که دین دولتی و دولت دینی بحثهایی مسیحی با ساختار امپراطوری - کلیسایی است و به فرمایش مقام معظم رهبری، دولت در ایران که برخاسته از مردم و فرهنگ مردم است، دینی است یعنی اگر دولت مردمی، با استحکام فرهنگی - سیاسی داخلی باشد و دچار از خود بیگانگی، وادادگی و عدم اصالت نشده باشد لاجرم و قطعاً دینی خواهد بود پس مردم و فرهنگ آنان و حضور جدی آنها در نقش دادن به ساختار مطلوب سیاسی، اجتماعی، باعث ضمانت و بقای فرهنگ دینی و ساختار سیاسی در بافت و بستر سیاست و فرهنگ سیاسی خواهد شد. به عبارتی دیگر، با اصالت فرهنگ دینی تنومند و ریشه دار در ایران، هرچه دولت مردمیتر و برخاسته از عمق جان و آمال ایرانیان باشد، فرهنگیتر، بومیتر و دینیتر خواهد بود.
3) در مدلهای دموکراسی در غرب مردم تحت تأثیر رسانهها و لابیها و نفوذ اربابان ثروت و قدرت بودهاند که امروز به مرور و به تدریج شاهد شکسته شدن حصارهای نامرئی و موانع آهنین بر سر راه دموکراسی و آزادی واقعی مردم در غرب هستیم. ساختار رسانهای و پیشرفتهای تکنولوژیک تیغ دو دمی هستند که از سویی به نفوذ و سلطهی تفکر و دیپلماسی و سبک قدرتمندان غربی کمک میکنند و از سویی باعث شفافیت و آفتابی شدن برخی موضوعات و مسائل مهم شدهاند. به طوری که ابزار و قدرتی برای گروههایی از جامعه شدهاند که تا دیروز دیده نمیشدند یا اصلاً قدرتی و تأثیری نداشتند. اما در ایران اسلامی خوشبختانه هنوز ذهن و اراده و خواست درصد بالایی از مردم ورای تبلیغات و هیاهوهای رسانهای مستقلاً میاندیشد، تصمیم میگیرد و محقق میشود. سلامت انتخابات، شور و انگیزهی ایرانیان برای شرکت در انتخابات و تعیین سرنوشت و آیندهی خود، رقابت جدی نامزدها و طرفداران آنها، فضایی ملتهب، هیجانی و گاه نیمه طوفانی در ایام انتخابات و اعترافات دشمنان جمهوری اسلامی ایران دربارهی سیستم و ساختار دموکراسی در ایران شواهد و گواههایی از استحکام ساختار و صداقت در عملکرد مردم سالاری دینی است. از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است که هر چه عقلانیت و آگاهی بخشی، شفافیت و صداقت، اخلاق و تقوای فردی و جمعی افزایش یابد، ارادهی راستین مردم و خواستها و اهداف آنها بیشتر محقق میشود. ساختار سیاسی مردم سالاری دینی، طوری است که به دنبال تقویت این مؤلفهها است و نه تنها، بر خلاف غرب مانع و سدی در برابر این فضایل اجتماعی و اخلاقی و ارادهی مردم نیست که اولاً: در مبارزه با توطئهها و دسیسهها و غیر اخلاقیها به چالش بر نمیخورد. ثانیاً: در صورت رعایت این مؤلفهها مستحکمتر و بیشتر به جلو خواهد رفت. این از نشانههای حقانیت یک سیستم و ساختار است که بسط حقانیت و اخلاق و عدم گسترش فساد و بداخلاقیهای گوناگون سیاسی- فرهنگی به گسترش و نفوذ بیشتر آن کمک میکند.
4) مردم ایران، در انتخابات مختلف و از جمله انتخابات امسال چگونه میاندیشند و به نتیجه میرسند؟ سؤالی که جوابی پیچیده و تنیده در بافت فرهنگ و سیاست و اجتماع و هنر ایرانی دارد. که برای رسیدن به جواب آن باید فراتر از مرزهای فرهنگ سیاسی و روانشناسی سیاسی ایرانیان اندیشید. در ایران هنوز بافت خانواده و ساختار آن، در بافت و ساختار سیاست بسیار نافذ و مؤثر است و این همانی و همانندسازی خانواده و سیاست در تجزیه و تحلیل، نقد و بررسی، رد و نفی و اثبات، جمع بندی و استنباط و برآیند گیری بسیار تأثیرگذار است. مردمی که تجربهی زندگی روزمره را دارند. برای امروز و فردای خود برنامهریزی کردهاند و با تدابیری میخواهند به نقطهی مطلوبتری برسند و سیاسیون و مسئولان را در مجموعهای از بایدها و نبایدها، ارزشها و هنجارها، تجربهها و عملکردها، دیروز و امروزها، شعارها و وعدهها، ذهنیتها و آرمانها، تناقضها و صداقتها میبینند، رصد میکنند، تقسیم بندیهای رادیکال ندارند برای همین هیچ وقت قهر نمیکنند و از سیاسی و مسئول جماعت بت نمیسازند. حال آیا رواست که با عینک تقسیم بندیهای ایدئولوژیک، غیرعلمی، تجدد زده، سنتی، جامعه شناختی، تعلقات حزبی و گروهی، رأیشان بدون پیشینهی عمیق فرهنگی- هنری و تجربهی زندگی دیده و تحلیل شود؟
تجزیه و تحلیلها و بررسیهای انتخابات امسال و هر پدیده سیاسی- اجتماعی دیگر در ایران از سوی صاحبنظران مبارک، غنیمت و باعث قدردانی و رشد عقلانیت گروهی ماست لکن بهشرط آنکه در چالههای دگم و جمودهای مختلف محبوس و آلوده نباشد و از واقعیت فاصلهی زیادی نداشته باشد. مردم سالاری دینی از ارکان اصلی گفتمان انقلابی مورد تأکید فراوان مقام معظم رهبری است و به تصریحِ ایشان ملت و دولت هر چه به این گفتمان بیشتر ملتزم باشند بیشتر جلو رفته و پیشرفت خواهند کرد و این انتخابات و حضور مردم یکی از ثمرات به بار نشستن، التزام و پیروزی این گفتمان است.
هستند طیفی در گروه 16 میلیونی که دغدغه معیشت و اقتصاد و اشتغال داشتهاند و چه بسا دغدغههای انقلابیشان به پر رنگی و غلظت طرف مقابل نبوده است و هستند افراد و گروههایی در طیف 23 میلیونی که سلایق سیاسی و رویکردهای اجتماعی دیگری را میپسندند و معقولتر میدانند ولی از لحاظ هنری و فرهنگی از طیف مقابل هم جلوتر نیستند. غرض آن است که تقسیم بندیهای سیاه و سفید از هر دو گروه همچون موارد ذکر شده یا تقسیماتی همچون سنتی- متجدد، انقلابی- غیر انقلابی، ایدئولوژیک- غیرایدئولوژیک، پوپولیستی- علمی، آرمانگرایی- واقعگرایی با واقعیت هم خوانی ندارد. اغراض و نیتهای گوناگون برای شرکت در انتخابات و تغییرها را در بافت سیاسی- فرهنگی ایران ندیدن، ساده اندیشی و ساده سازی مسئله است اما این که سرمایهی عظیم بیش از چهل میلیون رأی و نظر را به هر نیت و طریق از سبد اقتدار جمهوری اسلامی، مشروعیت و سلامت ساختاری آن جدا کردن ناصواب و بیتدبیری است. جدای از اختلافات، نظرات و سلایق گوناگون، ملت ایران بصیرت و هوشمندی خود را دیگر بار نشان داد. تعهد و حس مسئولیت و ضرورت و اهمیت به صحنه آمدن و نقش آفرینی کردن و تولید سرمایهی اجتماعیِ با طراوت، تازه و قبراق برای جمهوری اسلامی غنیمت فوقالعاده بزرگ و اعتماد به جمهوری اسلامی و امید به فردای ایران و انقلاب اسلامی است چون فهم و تفسیر ما از پدیدهها واقعیتهای امروز و فردا را میسازد و واقعیتهای میدانی و انگارههای ذهنی هستند که انباشت قدرت و گفتمان سازی برای ایران خواهند کرد.
5) مردم سالاری دینی:
5-1. به فهم بهتر و عمیقتر اجتماع و شرایط و اوضاع و احوال مردم میانجامد بهطوری که به سان دماسنج و موقعیت سنج است. دما، التهاب، جایگاه و استواری درون جامعه را مرتب نشان میدهد پس پیامها و درسها و علمآموزیهای آن فراوان و برای آینده بسیار پیش برنده است.
5-2. از مهمترین یا مهمترین عامل اقتدار، عزت آفرینی، ثبات و ماندگاری جمهوری اسلامی ایران است و رشد کمی و کیفی آن پیشرفت جمهوری اسلامی در همه ساحات و حوزههاست.
5-3. آینهای از مطالبات و خواستههای مردم و ابزاری برای تعویض و اعمال قدرت و گاه پاک سازی درون سیستمی است.
5-4. عامل تحقق مطلوبهای مردمی و محدودکنندهی قدرت است و خود، از استبداد و دیکتاتوری و توهم قدرت افسار گسیخته جلوگیری میکند چون یا برمی گزینند یا با تجمیع نقد و نظرات مانع فساد و بلندگوی عدالت و احقاق حقوق مظلومان است. 5-5. اعتبار و جلوهی اصالت مردم در نظام اسلامی است و مردم بواسطهی کرامت و شان والای انسانی مورد تکریم و حکومت اسلامی و مسئول سرنوشت خود هستند. «در مکتب سیاسی امام، هویت انسانی هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجهی ارزشمندی کرامت داشتن این است که در ادارهی سرنوشت بشر و یک جامعه، آرای مردم باید نقش اساسی ایفا کند.» مقام معظم رهبری، حرم مطهر امام، 1383
5-6. نیاز به صیانت، حراست و رشد دارد. از آنجا که ستون و رکن اصلی مردم سالاری دینی، خود دین است افزایش ایمان، بصیرت و عقلانیت مردم، تعهد و پایبندی مسئولان به آرمانها و شاخصهای انقلاب و دوری از ضربه زدن به اعتماد و رأی مردم موجب حفظ و رشد مردم سالاری دینی است. پایبندی به ولایت فقیه و التزام عملی و نظری به آن، مانع تبدیل مردم سالاری و دموکراسی به دیکتاتوری یا ریاست افسار گسیخته و بیضابطه است.
2) در فرهنگ ایرانی پس از اسلام، زندگی مردم و دین در هم تنیده شدهاند بهطوری که دین عین زندگی است. سیاست و فرهنگ و مسائل اجتماعی شکل دهنده زندگی مردم و برخاسته از زندگی فردی، خانوادگی- اجتماعی مردم هستند پس دین و فهم مردم از زندگی دینمدارانه، عین زندگی، سیاست ورزی عمومی و فرهنگ اندیشی است و همین نکته مهمترین مانع بسط تفکر و عاملیت سکولاریسم در ایران اسلامی بوده است و خواهد بود. از همین منظر است که دین دولتی و دولت دینی بحثهایی مسیحی با ساختار امپراطوری - کلیسایی است و به فرمایش مقام معظم رهبری، دولت در ایران که برخاسته از مردم و فرهنگ مردم است، دینی است یعنی اگر دولت مردمی، با استحکام فرهنگی - سیاسی داخلی باشد و دچار از خود بیگانگی، وادادگی و عدم اصالت نشده باشد لاجرم و قطعاً دینی خواهد بود پس مردم و فرهنگ آنان و حضور جدی آنها در نقش دادن به ساختار مطلوب سیاسی، اجتماعی، باعث ضمانت و بقای فرهنگ دینی و ساختار سیاسی در بافت و بستر سیاست و فرهنگ سیاسی خواهد شد. به عبارتی دیگر، با اصالت فرهنگ دینی تنومند و ریشه دار در ایران، هرچه دولت مردمیتر و برخاسته از عمق جان و آمال ایرانیان باشد، فرهنگیتر، بومیتر و دینیتر خواهد بود.
3) در مدلهای دموکراسی در غرب مردم تحت تأثیر رسانهها و لابیها و نفوذ اربابان ثروت و قدرت بودهاند که امروز به مرور و به تدریج شاهد شکسته شدن حصارهای نامرئی و موانع آهنین بر سر راه دموکراسی و آزادی واقعی مردم در غرب هستیم. ساختار رسانهای و پیشرفتهای تکنولوژیک تیغ دو دمی هستند که از سویی به نفوذ و سلطهی تفکر و دیپلماسی و سبک قدرتمندان غربی کمک میکنند و از سویی باعث شفافیت و آفتابی شدن برخی موضوعات و مسائل مهم شدهاند. به طوری که ابزار و قدرتی برای گروههایی از جامعه شدهاند که تا دیروز دیده نمیشدند یا اصلاً قدرتی و تأثیری نداشتند. اما در ایران اسلامی خوشبختانه هنوز ذهن و اراده و خواست درصد بالایی از مردم ورای تبلیغات و هیاهوهای رسانهای مستقلاً میاندیشد، تصمیم میگیرد و محقق میشود. سلامت انتخابات، شور و انگیزهی ایرانیان برای شرکت در انتخابات و تعیین سرنوشت و آیندهی خود، رقابت جدی نامزدها و طرفداران آنها، فضایی ملتهب، هیجانی و گاه نیمه طوفانی در ایام انتخابات و اعترافات دشمنان جمهوری اسلامی ایران دربارهی سیستم و ساختار دموکراسی در ایران شواهد و گواههایی از استحکام ساختار و صداقت در عملکرد مردم سالاری دینی است. از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است که هر چه عقلانیت و آگاهی بخشی، شفافیت و صداقت، اخلاق و تقوای فردی و جمعی افزایش یابد، ارادهی راستین مردم و خواستها و اهداف آنها بیشتر محقق میشود. ساختار سیاسی مردم سالاری دینی، طوری است که به دنبال تقویت این مؤلفهها است و نه تنها، بر خلاف غرب مانع و سدی در برابر این فضایل اجتماعی و اخلاقی و ارادهی مردم نیست که اولاً: در مبارزه با توطئهها و دسیسهها و غیر اخلاقیها به چالش بر نمیخورد. ثانیاً: در صورت رعایت این مؤلفهها مستحکمتر و بیشتر به جلو خواهد رفت. این از نشانههای حقانیت یک سیستم و ساختار است که بسط حقانیت و اخلاق و عدم گسترش فساد و بداخلاقیهای گوناگون سیاسی- فرهنگی به گسترش و نفوذ بیشتر آن کمک میکند.
4) مردم ایران، در انتخابات مختلف و از جمله انتخابات امسال چگونه میاندیشند و به نتیجه میرسند؟ سؤالی که جوابی پیچیده و تنیده در بافت فرهنگ و سیاست و اجتماع و هنر ایرانی دارد. که برای رسیدن به جواب آن باید فراتر از مرزهای فرهنگ سیاسی و روانشناسی سیاسی ایرانیان اندیشید. در ایران هنوز بافت خانواده و ساختار آن، در بافت و ساختار سیاست بسیار نافذ و مؤثر است و این همانی و همانندسازی خانواده و سیاست در تجزیه و تحلیل، نقد و بررسی، رد و نفی و اثبات، جمع بندی و استنباط و برآیند گیری بسیار تأثیرگذار است. مردمی که تجربهی زندگی روزمره را دارند. برای امروز و فردای خود برنامهریزی کردهاند و با تدابیری میخواهند به نقطهی مطلوبتری برسند و سیاسیون و مسئولان را در مجموعهای از بایدها و نبایدها، ارزشها و هنجارها، تجربهها و عملکردها، دیروز و امروزها، شعارها و وعدهها، ذهنیتها و آرمانها، تناقضها و صداقتها میبینند، رصد میکنند، تقسیم بندیهای رادیکال ندارند برای همین هیچ وقت قهر نمیکنند و از سیاسی و مسئول جماعت بت نمیسازند. حال آیا رواست که با عینک تقسیم بندیهای ایدئولوژیک، غیرعلمی، تجدد زده، سنتی، جامعه شناختی، تعلقات حزبی و گروهی، رأیشان بدون پیشینهی عمیق فرهنگی- هنری و تجربهی زندگی دیده و تحلیل شود؟
تجزیه و تحلیلها و بررسیهای انتخابات امسال و هر پدیده سیاسی- اجتماعی دیگر در ایران از سوی صاحبنظران مبارک، غنیمت و باعث قدردانی و رشد عقلانیت گروهی ماست لکن بهشرط آنکه در چالههای دگم و جمودهای مختلف محبوس و آلوده نباشد و از واقعیت فاصلهی زیادی نداشته باشد. مردم سالاری دینی از ارکان اصلی گفتمان انقلابی مورد تأکید فراوان مقام معظم رهبری است و به تصریحِ ایشان ملت و دولت هر چه به این گفتمان بیشتر ملتزم باشند بیشتر جلو رفته و پیشرفت خواهند کرد و این انتخابات و حضور مردم یکی از ثمرات به بار نشستن، التزام و پیروزی این گفتمان است.
هستند طیفی در گروه 16 میلیونی که دغدغه معیشت و اقتصاد و اشتغال داشتهاند و چه بسا دغدغههای انقلابیشان به پر رنگی و غلظت طرف مقابل نبوده است و هستند افراد و گروههایی در طیف 23 میلیونی که سلایق سیاسی و رویکردهای اجتماعی دیگری را میپسندند و معقولتر میدانند ولی از لحاظ هنری و فرهنگی از طیف مقابل هم جلوتر نیستند. غرض آن است که تقسیم بندیهای سیاه و سفید از هر دو گروه همچون موارد ذکر شده یا تقسیماتی همچون سنتی- متجدد، انقلابی- غیر انقلابی، ایدئولوژیک- غیرایدئولوژیک، پوپولیستی- علمی، آرمانگرایی- واقعگرایی با واقعیت هم خوانی ندارد. اغراض و نیتهای گوناگون برای شرکت در انتخابات و تغییرها را در بافت سیاسی- فرهنگی ایران ندیدن، ساده اندیشی و ساده سازی مسئله است اما این که سرمایهی عظیم بیش از چهل میلیون رأی و نظر را به هر نیت و طریق از سبد اقتدار جمهوری اسلامی، مشروعیت و سلامت ساختاری آن جدا کردن ناصواب و بیتدبیری است. جدای از اختلافات، نظرات و سلایق گوناگون، ملت ایران بصیرت و هوشمندی خود را دیگر بار نشان داد. تعهد و حس مسئولیت و ضرورت و اهمیت به صحنه آمدن و نقش آفرینی کردن و تولید سرمایهی اجتماعیِ با طراوت، تازه و قبراق برای جمهوری اسلامی غنیمت فوقالعاده بزرگ و اعتماد به جمهوری اسلامی و امید به فردای ایران و انقلاب اسلامی است چون فهم و تفسیر ما از پدیدهها واقعیتهای امروز و فردا را میسازد و واقعیتهای میدانی و انگارههای ذهنی هستند که انباشت قدرت و گفتمان سازی برای ایران خواهند کرد.
5) مردم سالاری دینی:
5-1. به فهم بهتر و عمیقتر اجتماع و شرایط و اوضاع و احوال مردم میانجامد بهطوری که به سان دماسنج و موقعیت سنج است. دما، التهاب، جایگاه و استواری درون جامعه را مرتب نشان میدهد پس پیامها و درسها و علمآموزیهای آن فراوان و برای آینده بسیار پیش برنده است.
5-2. از مهمترین یا مهمترین عامل اقتدار، عزت آفرینی، ثبات و ماندگاری جمهوری اسلامی ایران است و رشد کمی و کیفی آن پیشرفت جمهوری اسلامی در همه ساحات و حوزههاست.
5-3. آینهای از مطالبات و خواستههای مردم و ابزاری برای تعویض و اعمال قدرت و گاه پاک سازی درون سیستمی است.
5-4. عامل تحقق مطلوبهای مردمی و محدودکنندهی قدرت است و خود، از استبداد و دیکتاتوری و توهم قدرت افسار گسیخته جلوگیری میکند چون یا برمی گزینند یا با تجمیع نقد و نظرات مانع فساد و بلندگوی عدالت و احقاق حقوق مظلومان است. 5-5. اعتبار و جلوهی اصالت مردم در نظام اسلامی است و مردم بواسطهی کرامت و شان والای انسانی مورد تکریم و حکومت اسلامی و مسئول سرنوشت خود هستند. «در مکتب سیاسی امام، هویت انسانی هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجهی ارزشمندی کرامت داشتن این است که در ادارهی سرنوشت بشر و یک جامعه، آرای مردم باید نقش اساسی ایفا کند.» مقام معظم رهبری، حرم مطهر امام، 1383
5-6. نیاز به صیانت، حراست و رشد دارد. از آنجا که ستون و رکن اصلی مردم سالاری دینی، خود دین است افزایش ایمان، بصیرت و عقلانیت مردم، تعهد و پایبندی مسئولان به آرمانها و شاخصهای انقلاب و دوری از ضربه زدن به اعتماد و رأی مردم موجب حفظ و رشد مردم سالاری دینی است. پایبندی به ولایت فقیه و التزام عملی و نظری به آن، مانع تبدیل مردم سالاری و دموکراسی به دیکتاتوری یا ریاست افسار گسیخته و بیضابطه است.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها