حسین محمدی درح
بررسی جرم شناختی تروریست داعشی:
اعزام نیروهای مدافعین حرم و مبارزه در نقاط کانونی تروریست داعش را می توان در جهت خشکانیدن محیط و ممعانت از سرایت این پدیده به سایر نقاط ارزیابی کرد.
کد خبر: ۸۸۷۳۶۰۴
|
۲۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۴

حسین محمدی درح- علم جرم‌شناسی به دنبال شناخت ماهیت، علل و عوامل پدیده مجرمانه و راه‌های مقابله با  آن است. یکی از مسائلی که انسان در طول تاریخ با آن مواجه بوده است پدیده ترور و تروریست است که یکی از وخیم‌ترین این موارد پدیده تروریست داعشی در منطقه خاورمیانه است. اگر چه مسئله تروریست دارای علل و  عوامل متعددی است اما در این نوشتار سعی بر این است یکی از نظریات جرم شناختی در مورد ترویست داعشی تبیین گردد.

نظریه محیط اجتماعی:

مکتب محیط اجتماعی که پایه‌گذار آن لاکاسانی، استاد پزشکی قانونی لیون بود به تأثیر محیط اجتماعی در سبب‌شناسی جنائی تأکید ورزیده است. و معتقد است اگر نتوان آن را عامل انحصاری شناخت برترین و مهم ترین عامل جرم زاست. تئوری لاکاسانی در فرمول خلاصه می‌شود:

«هر جامعه جنایتکارانی دارد که مستحق آن است»؛«محیط اجتماعی به‌مثابه آبگوشت ویژه کشت تبهکاری است میکرب (قابل‌کشت در آن) جنایتکار است و اهمیت این عنصر فقط آنگاه آشکار می‌گردد که محیط مناسب برای رشد خود را بیابد».

به‌بیان‌دیگر، زمانی مجرم می‌تواند زمینه لازم برای تحقق اندیشه‌های خطرناک و رفتارهای مجرمانه خود را بیابد که محیط اجتماعی مناسبی برای آن وجود داشته باشد. درواقع محیط زمینه بروز استعدادهای مجرمانه و رفتارهای جنایی را فراهم می‌کند، بر این اساس هر مجرمی نمی‌تواند در هر محیطی نمی‌تواند رشد کند و زمینه فعالیت خود را بیابد؛ و به‌بیان‌دیگر هر جامعه‌ای دارای مجرمان مخصوص به خود هست.

با توجه به این نظریه می‌توان بخشی از عوامل مؤثر در پدیده تروریست داعشی را ریشه‌یابی کرد و ضعف حکومت‌های مرکزی و درگیری در جنگ محیط مناسب برای این‌گونه فعالیت‌ها در این کشورها شده است، به‌عنوان‌مثال:

افغانستان: داعش توانست با همکاری و رهبریت طالبان در افغانستان به‌سرعت ریشه پیدا کند و در این کشور دست به فعالیت‌های تروریستی بزند. جنگ داخلی و ضعف حکومت مرکزی موجب شد بخش های از این کشور محیط مطلوبی برای فعالیت‌های این گروهک باشد.

عراق: به علت وقوع جنگ ، حملات تروریستی و نبود قدرت مرکزی مقتدر، داعش به راحتی توانست بخش های مهمی از این کشور را در زمانی اندک تصرف کند.

لیبی: با تقسیم قدرت بین دو دولت در این کشور و وجود گروه های شبه نظامی و نظامی بسیار، این کشور محیطی بسیار مطلوب برای این گروهک را فراهم آورد تا شهرهایی مثل «سیرته» در مرکز لیبی و «درنا» در شرق این کشور به اشغال داعش درآیند. قتل‌های بسیاری از مسیحیان مصری و اتیوپی یایی در این مناطق به دست این گروهک اتفاق افتاد.

۴. سومالی: عدم وجود دولتی مرکزی از سال ۱۹۹۱ در این کشور، دروازه‌ای بسیار مناسب برای گروه‌های تروریستی الشباب و القاعده باز کرد تا کنترل کشور را در دست‌گیرند. داعش حتی به ارسال سلاح و ادوات جنگی به این کشور و گروهک‌ها اقدام کرده است تا متحدانی برای خود در این منطقه داشته باشد.

۵. یمن: گروهک تروریستی داعش با استفاده از فرصت حملات متداوم هوایی عربستان به این کشور برای از بین بردن حوثی‌ها و سقوط پایتخت، داعش نیز در حال رشد و توسعه در این کشور است.

از دیگر عقاید لاکاسانی اهمیت مناطق مرکزی و پایتخت در شکل گیری الگوهای مجرمانه و رشد گسترش رفتارهای جنایی است که این لزوم توجه به کانون های جرم خیز را می رساند. در زمینه تروریست داعشی منطقه خاورمیانه و کشور های سوریه و عراق را می‌توان منطقه کانونی (نقطه داغ) این پدیده دانست که امکان سرایت به سایر مناطق را دارد و می‌توان به انجام عملیات تروریستی در فرانسه و بلژیک، ایران و انگلیس اشاره کرد.

یکی از راه حل هایی که این نظریه برای مبارزه با جرائم ارائه می دهد  نظریه خشکانیدن محیط است. به عبارت دیگر مبارزه با پدیده مجرمانه (تروریست داعش) در نقاط کانونی ( عراق و سوریه که محل تجمع و استقرار این گروه است)  و جلوگیری از سرایت پدیده مجرمانه به سایر نقاط است که  این نیازمند اتحاد بین‌المللی و جدیت در مبارزه با داعش است .همچنین اعزام نیروهای مدافعین حرم و مبارزه در نقاط کانونی تروریست داعش را می توان در جهت خشکانیدن محیط و ممعانت از سرایت این پدیده به سایر نقاط ارزیابی کرد.

بحث فوق  لزوم توجه به این منطقه استراتژیک را می رساند که نیازمند سیاست های نزدیک کننده و انسجام بخش جامعه جهانی در منطقه است و هرگونه تنش، وسیاست های تجزیه‌طلبانه موجب گسترش این پدیده (تروریست داعشی)به سایر نقاط می‌شود.

ادامه دارد ...

ارسال نظرات