هیچ اصولگرای شناسنامه داری،حواشی و اتفاقات راهپیمایی روز قدس را محکوم نکرده است.چرا که نثار این اتهامات به روحانی را صواب می داند.همچنانکه همه اصلاح طلبان بالاتفاق،این اتهامات را محکوم کرده اند.
کد خبر: ۸۸۷۸۷۰۷
|
۰۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۸

سیستم سیاسی و بازتولید بنی صدرحواشی راهپیمایی روز قدس و شعارهای ساختار شکنانه مانند"آخوند امریکایی" یا "بنی صدر، روحانی، پیوندتان مبارک " شعارهایی است که پا را فراتر از انتقادِ سازنده گذاشته و اتهاماتی است که با تضعیف و تخریب دولت و عدم احترام به آرای میلیونی مردم، تبعاتی برای نظام اسلامی خواهد داشت.

برای بنده به عنوان دانش آموخته علم سیاست، چند سوال ایجاد می شود.

اول اینکه،چه شباهتی بین روحانی و بنی صدر وجود دارد؟ و این تلقی از کجا نشات گرفته است؟این نوع تلقی متعلق به احزاب خاصی است یا فقط از جانب افراد معدودی صورت گرفته است؟

باید گفت بی شک،تقابلِ گفتمانی و فکری بین دولت با طیف اصولگرایان وجود دارد.به گونه ای که این تقابل و تضاد خود را در بیانات رهبری هم نشان داده است.(اشاره رهبری به حوادث ۵۹، انقلابیون ارتدوکس، موضوع آتش به اختیار و اشاره به اختلال در دستگاه های فرهنگی، برجام و...)

به نظر بنده علت این اختلافات،بیش از آنکه مربوط به عملکرد و رفتار دولت باشد،مربوط به افکار و گفتمان دولت است.هرچند، رفتار و عملکرد هم،منبعث از گفتمان و گفتار است. منظور اینکه،متاسفانه ما طِبقِ جناح ها قضاوت می کنیم. بنده ای که مخالف روحانی هستم، سیرت و صورت و بیان او را زشت می بینم. تمام فعالیتهای دولت را خیانت تلقی می کنم، حتی اگر موفقیتهایش چون آفتاب تابان باشد و بالعکس اگر به لحاظ فکری و گفتمانی قبولش داشته باشم، نسبت به اشتباهاتش کور می شوم و عین صواب و موفقیت تلقی می کنم.همین تلقی و نوع برخورد نسبت به جناح مقابل هم وجود دارد.این روش نامناسب باید از فرهنگ سیاسی ایرانیان حذف شود. به تعبیر منطقیون" انظروا الی ما قال ولا تنظروا من قال".

برای همین، هیچ اصولگرای شناسنامه داری،این حواشی و اتفاقات را محکوم نکرده است.چرا که نثار این اتهامات به روحانی را صواب می داند.همچنانکه همه اصلاح طلبان بالاتفاق،این اتهامات را محکوم کرده اند.

همانطور که گفته شد، تقابل گفتمانی وجود دارد و جناب روحانی در سخنرانی های خود،وجودِ این اختلافات و همچنین اصرار بر نظر دولت را،بارها نشان داده است(موضوعاتی مانند برگزاری کنسرت،سپاه،صداوسیما و...)

البته جناب روحانی،شجاعتِ بیشتری نسبت به سَلف همفکر خود(رئیس جمهور اسبق جناب خاتمی)نشان داده و بیشترین انتقادات را به سیستم سیاسی کشور وارد نموده و حتی در برخی از موضوعات،از رویه عمومی کشور هم عبور کرده و نقش اپوزیسیون را بازی کرده است.

اما نه شرایط فعلی،شرایطِ زمان بنی صدر است و نه روحانی شبیه بنی صدر.

در زمان بنی صدر،در حال جنگ با یک دشمن خارجی بودیم و از طرفی بنی صدر با مجاهدین،دست به ائتلاف زد و حاضر به فعالیت در چهارچوب نظام نبود. بنی صدر طرفداران زیادی هم نداشت و دچار ریزش آرا(مقبولیت) شده بود. اما روحانی یک ماه پیش، توانست اعتماد ۲۴ میلیون ایرانی رای دهنده را به خود جلب کند. و در موضوعات کلان، اختلافی بین دولت و نظام سیاسی یا رهبری وجود ندارد.

در عین اینکه،چنین تحرکاتی را نمی پسندم، اما معتقدم این حادثه زوایای مثبتی هم دارد و می توان نگاه خوش بینانه هم به این اتفاق داشت.

حواشی راهپیمانی،خبر از تداومِ حضورِ گروه فشار یا اپوزیسیون دولت در ساحتِ سیاسیِ کشور داد.به شرطی که آداب انتقاد را بلد باشند و حزبی نیاندیشند، به دنبال حق و حقیقت باشند نه  افراد و احزاب.

گروهی که با اخلال در سخنرانی سید حسن خمینی، شعار " سید حسن نصرالله، فرزند روح الله" را سرمی دادند، حیُّ و حاضرند و سیاستهای جاری کشور را پیگیر هستند. اما همین ها در هشت سال دولت احمدی نژاد غایب بودند. و حتی حاضر به انتقاد از شخص احمدی نژاد، بعد از ورود ایشان به بحث انتخابات(علی رغم سفارش رهبری) نشدند. گروهی که مدعیِ پیگیری اندیشه ها و مطالبات رهبری را دارند، چرا در این مورد سکوت کردند و حتی برخی ها از رهبری هم عبور کردند!

تداوم فعالیت این گروه ها،نشان از تحرکِ ارگانهای مختلف و زیر ذره بین بودن دولت دارد. به مدد این گروه ها، اشتباهاتِ بزرگی در این دولت، مشاهده نخواهیم کرد. اما این حرکات، یادآورِ تفکیک قوایِ قرونِ گذشته است. فعالیت گروه های فشار و لابی ها در دموکراسی مدرن اینگونه نیست.این نوع عملکرد،علاوه بر اینکه،باعثِ تخریب چهره نظام می شود،بر مظلومیت و محبوبیت دولت می افزاید و سبب تقابلِ بیشتر ارگان و نهادها میشود.نوجوانان و جوانانی که به روحانی رای داده اند،بدون اینکه ارتباط این شعار را با وقایع روز درک کنند،در مورد دانشی که از بنی صدر دارند،دچار تشتت و تشکیک میشوند.دانشی که در طول ۳۵ سال،تولید و تثبیت شده است، تضعیف میشود.لذا تخریب روحانی،بیش از انکه منجر به تخریب او شود،باعث تخریب دانشی میشود، که در مورد بنی صدر وجود داشته و ساخته شده است.اینجاست که زمینه تبرئه بنی صدر را فراهم میکنیم.‌

با شبیه سازی روحانی به بنی صدر، در واقع اشتباهات بنی صدر را کوچک جلوه میدهیم تا اینکه،اشتباهات روحانی را بزرگتر جلوه دهیم.

و نکته آخر اینکه،آیا سیستم سیاسی کشور بنی صدر بازتولید میکند؟چرا تمامی روسای جمهور ما از نظر برخی ها به نوعی به بنی صدر زمان تبدیل شده اند؟مشکل از خودشان است یا نظام سیاسی؟چرا هیچ کدام انقلابی نمانده اند؟

بهترین جواب را رهبری در بیانات خود و خطاب به بسیجیان و افسران جنگ نرم، مطرح نمودند.رهبری با اشاره به واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در آبان ۵۸، از تسخیر کنندگان سفارت و انقلابیون آن زمان‌، تعبیر به " انقلابیون ارتدوکس " کردند.انقلابیونی که انقلابی نماندند و بعد از تغییر شرایط انقلابی جامعه، خلاف روحیه انقلابی رفتار کردند.همانها دست به سوی غرب و امریکا دراز کرده و راهِ توسعه را در پیمودن مسیر غربگرایی دانستند.باید اعتراف کرد،رهبری، انقلابی مانده است و نسل جدید سیاسیون(بروکراتها) فاصله فکری و گفتمانی با رهبر انقلاب دارند.همین فواصل‌ فکری، بعد از روی کار آمدن رئیس جمهور منتخب و تجربه ی دقیقِ زیر و بم سیاست و رویت تضاد فکری و عملکردی، با ارگانهای تحت تابعه رهبری، بیشتر و بیشتر میشود.حتی جناب احمدی نژاد،شخصی که بیشترین وجهه انقلابی را در بین مسئولین داشت و به رجایی زمان معروف بود و رهبری او را بر مرحوم هاشمی رفسنجانی، ترجیح داده بود، در کمالِ ناباوری در مقابل فرمایشات صریح رهبری، ایستاد.(یازده روز خانه نشینی، انتخاب معاون اول و رئیس دفتر، جریان حجت الاسلام مصلحی و آخر شرکت در انتخابات)

کسانی که نمیتوانند اختلاف فکری رهبری و رئیس جمهور منتخب را ببینند، او را بنی صدر می نامند.همین طرز تلقی در مورد مرحوم هاشمی رفسنجانی وبرخی سیاسیون دیگر نیز وجود داشت.

نکته دیگر اینکه، باید پذیرفت که گفتمان فکری جامعه به سمت اصلاحات حرکت میکند و تا زمانی که از صندوق آرا، انقلابیون ارتدوکس بیرون میاید، بازتولید بنی صدر ادامه خواهد داشت.

و نکته آخر اینکه،باید از نقش گروه های فشار در سیاست خارجی استفاده کرد.انرژی و پتانسیل این گروه ها که در مواردی دلسوز نظام و ارمانهای انقلابی هستند،نباید معطوف به تخریب دولتها و تشنج داخلی شود، بلکه در امرِ سیاست خارجی ایران،به عنوانِ مخالفِ دولت و برای امتیاز گیری از بازیگران خارجی صورت گیرد.(همانند تجمع بسیجیانِ مخالف سیاست های هسته ای خاتمی،در مقابل کاخ سعد آباد)

دولت خاتمی می توانست از پتانسیل و وجود این گروه ها برای توافق بهتر با طرف غربی بهره ببرد.و با طرح این عنوان که مخالفین حاضر به قبول این توافق نیستند،شرایط بهتری را برای کشور رقم بزند.همچنانکه، جناب دکتر سیف، رئیس بانک مرکزی، در یکی از سفرهای خارجی خود، از برجام به عنوان" هیچ" نام برده و از مخالفان داخلی برجام گفتند، تا امتیازات بیشتری کسب کنند، ولی مخالفین برجام، آن را به عنوان " هیچ" قلمداد کردند.

محمدعلی هژبری(دکتری علوم سیاسی و تحلیگر مسائل سیاسی)



ارسال نظرات