تمدن سازی بر مدار مهدویت

وظایف جامعه منتظر در مقابله با تفکر تکفیر چیست؟

از جامعه ای که خود را منتظر می پندارد، توقع می رود که سنخ رویکردش در مواجهه با جریانات سلفی و تکفیری، فوق فعال باشد. یعنی، نگرش فرصت آفرین که تهدیدها را به فرصت های تبلیغ برون نگر در جهان اسلام تبدیل می کند.
کد خبر: ۸۸۷۹۸۲۳
|
۰۹ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۳
به گزارش خبرگزاری بسیج، بررسی مختصات نیل به آرمان های تمدن نوین اسلامی و واکاوی و تشریحِ چگونگی پیاده سازی فرهنگ و اندیشه اسلامی و مهدوی در چارچوب های نظام مند اجتماعی و فرهنگی جامعه، زمینه ای را فراهم آورد تا با حجت الاسلام والمسلمین دکتر امیرمحسن عرفان، عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم گفت وگویی ترتیب دهیم که در ادامه قسمت دوم و پایانی آن را می خوانید:

 

نوع مواجهه جامعه منتظر و زمینه ساز دولت کریمه مهدوی با جریانات ددمنشانه ای همچون تکفیری ها چگونه باید باشد؟

اگر بخواهیم مهمترین شاخصه جامعه منتظر را در مواجهه با جریانات تکفیری بیان کنیم، این مطلب باز می گردد به تعریف سنخ رویکرد جامعه مهدی باور(عج) و امام باور(ع)، در مواجهه با جریانات تکفیری و وهابی؛ ما در ترسیم سنخ نگاه و مواجهه جامعه منتظر با جریانات تکفیری با سه نوع دیدگاه مواجه هستیم: اولین دیدگاه، دیدگاه واکنشی است. در نگاه واکنشی به جریانات تکفیری، برنامه ریزی بلندمدت وجود ندارد و به نوعی همراهی با این جریانات دیده می شود. باید بیان کرد، اصولاً نگرش چنین جوامعی، در مواجهه با جریانات تکفیری و سلفی و تمایزطلب، نگرشی تهدیدآمیز است. این دیدگاه واکنشی، مورد قبول اندیشه و باورِ جامعه مهدی باور(عج) نخواهد بود. سنخ نگاه دیگر در این رویکرد که تا حدودی موردقبول است؛ سنخ دیدگاه فعال است. در این رویکرد، اولاً جریانات تکفیری و حملات نرم آنها، کنترل و مهار می شوند و سپس در این دیدگاه، تلاش و کوشش می شود که، اوضاع و احوال، با جامعه همراه و همساز شوند و اندیشیدن تدابیر لازم، در مواجهه با جریانات سلفی و تمایزطلب نیز، پیگیری و اجرا می شود

 

رویکرد فعال، رویکرد و مشی خوب و از شاخصه های  جامعه منتظر است، ولی می بایست گفت که، ما نباید به این نقطه نیز اکتفا نماییم. از جامعه ای که خود را منتظر می پندارد و نیز جامعه ای که انقلاب و نهضت خود را مقدمه ای برای رسیدن به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر(عج) می پندارد، انتظار است که سنخ رویکردش در مواجهه با جریانات سلفی و تکفیری، فوق فعال باشد. رویکرد فوق فعال یعنی، نگرش فرصت آفرین در مواجهه با جریانات تکفیری، یعنی در حقیقت می بایست تهدید جریانات تکفیری و سلفی و تمایزطلب، به فرصت های تبلیغ برون نگر در جهان اسلام تبدیل شوند.

 

دومین شاخصه در رویکرد فوق فعال در برابرجریانات تکفیری، کشف فرصت های جدید و نوین هستند. به عبارت دیگر، در حال حاضر که ده ها سال از پیدایش جریانات تکفیری و وهابی در مناطقی همچون حجاز و افغانستان می گذرد و سال هاست که تروریست هایی همچون جبهه النصره و القاعده به عنوان سلفیه جهادی فعال اند، ما چگونه توانسته ایم پیامدهای مثبت این جریانات را کشف و مشاهده نماییم؟ قطعاً این جریانات، فرصت های جدیدی را برای ما فراهم ساخته اند. یکی از بهترین این فرصت ها، این است که زمانی که در دنیا، از اسلام و مسلمان، صحبت می شد، تمام جهانیان، مسلمانان را با یک نگاه می نگریستند؛ اما هم اکنون با پیدایش جریانات وهابی، دنیا متوجه شده است که در جهان اسلام، دو نوع قرائت و برداشت از اسلام وجود دارد. یکی قرائت و برداشت شیعه امامی که پرچم دار آن حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری(دامت برکاته)، در جریان انقلاب اسلامی ایران بوده اند که به نوعی شیعه عقلانیت و تمدنی و به تعبیری اسلام فکری است و درصدد گشودن دروازه های تمدنی جهان، با اندیشه و خِرد و عقلانیت است و دیگری برداشت و قرائت آل سعود و وهابیت و تکفیر و القاعده و داعش و سپاه صحابه.

 

دستاورد این تغییر نگاه و نگرش و مواجهه چیست؟

در واقع این مواجهه، مقابله اسلام عقلانیت با اسلام کوته بینی و کشتار و خون ریزی و اسلام بی خِردی است. این فرصت جدیدی است در نگاه تمدنی جامعه منتظر به مقؤله جریانات تکفیری و تأکیدی است به کشف موقعیت های جدید و نوین. هم اینک ما با افتخار اعلام می نماییم که انقلاب اسلامی بیش از هزار شهید در مواجهه با این رویکردهای ددمنش داشته است. شما بینید که خانم ترازا مِی،«Theresa May» نخست وزیر کشور انگلستان اعلام می نماید که، داعش نه دولت است و نه جریانی اسلامی؛ این مطلب نشان می دهد که در دنیا، مردم متوجه شده اند که اتفاقاتی که با دست داعش و به دستور وهابی های حجاز انجام می گیرد، هرگز در قاموس دین مبین اسلام نمی گنجند. این رویکرد کشف جدیدی است.

تمایل به این دو قرائت متفاوت از اسلام، در نهایت و در رویکرد فوق فعال، در مواجهه با جریانات تکفیری لحاظ و تأکید می شود.

 

مهندسی فرهنگی برای تقابل با این جریانات انحرافی در جامعه منتظر چگونه باید پایه ریزی شود؟

تقابل با جریانات تکفیری دارای سه شاخصه است، اولین شاخصه رصد فرهنگی است، دومین شاخصه، نقد جریانات تکفیری و سومین مؤلفه، پاسخ فرهنگی به جریانات تکفیری است.

در بخش رصد فرهنگی، سه نکته مهم و تأثیرگذار است؛ اولین گام پیش بینی است، دومین گام پیشگیری و در آخر بحث آمادگی مورد تأکید است. زمانی که از رصد کردن در مواجهه فرهنگی بحث می شود، می بایست پیش بینی کرد، شبهات و حوادث پیش روی چگونه خواهند بود و آنها را پردازش کرد. در نقد فرهنگی جریانات تکفیری و سلفی در جامعه منتظر، ابتدا می بایست، ارزیابی مقدماتی صورت بگیرد و سپس بسیج کارشناسان برای رویارویی با اندیشه ها و نگرش های وهابی انجام و در نهایت با هشدار به جوامع اسلامی، این نکته یادآور شود که پیامد و سرانجام این نگرش ها و رویکردهای سلفی و افراطی، چگونه خواهند بود. در واقع آینده و مسیر فراروی اندیشه ددمنش سلفی، می بایست بر همگان معلوم و مشهود گردد.

لذا در بخش پاسخ فرهنگی که در حقیقت، مواجهه فرهنگی و تمدنی با جریانات سلفی است، بازیابی شبهات بسیار اهمیت دارد.

 

راهبرد مناسب در مواجهه با شبهات چیست و منظور از تناسب شبهات و پاسخ ها یعنی چه؟

در حال حاضر جریانات سلفی و افراطی، از وسایل ارتباط جمعیِ مجازی و غیرمجازی، استفاده می کنند؛ ما چه مقدار توانسته ایم این شبهات را بازیابی نماییم؟ آیا اصلاً این شبهات را رصد و پیگیری کرده ایم؟ در انبوه شبکه های تلویزیونی و رسانه ای و شبکه های فارسی زبان، سلفی ها، به طور مرتب در حال اشاعه شبهات در باب مسائل حدیثی، کلامی و قرآنی و تاریخی و امامی هستند. باید گفت: گام اول در برابر این شبهات، بازیابی است و گام دیگر، بازپیرایی معارف؛ یعنی می بایست، سیستم کلامی و اعتقادی و حدیثی جامعه منتظر، با توجه به شبهات، به روزرسانی شوند و در گام آخر، پاسخ های مناسب و متناسب با شبهات ارائه شود.

 

اگر گفته می شود پاسخ متناسب با شبهات، معنی این کلام این است که اگر شبهه ای با برنامه یا انیمیشن یا فیلم و یا برنامه های ترکیبی ارائه می شود، جامعه اسلامی نیز با همان صورت و با تهیه فیلم و یا انیمیشن و یا برنامه ترکیبی، به آن شبهه پاسخ دهد. تناسب بین شبهه و پاسخ، بحث بسیار مهمی است. بارها دیده شده که مثلاً شبهه ای هنری مطرح شده و بر ذهن ها نیز اثر گذاشته است، ولی ما با مقالات و برنامه های علمی و کتاب، به این شبهات پرداخته ایم. می بایست بیان کرد این رویکرد، رویه اشتباه و نادرستی است؛ پاسخ می بایست متناسب با شبهات باشد.

 

چه پاسخی به ادعای تکفیری ها و داعش که جنایات خود را جهاد می نامند، وجود دارد؟

 

در دین اسلام معیار و شاخصه هایی برای جهاد و شهادت تعریف شده و در هر موقعیتی از نام شهید و مقام شهادت استفاده نمی شود. طبیعی است اطلاق کلمه «شهید» برای افرادی که در جریانات انحرافی و تکفیری وجود دارند و در این گروه های خارج از اسلام، فعالیت می نمایند، جایز نیست. این افراد اگر در راه اهداف و آرمان های خود، جانشان را از دست بدهند، به آنها شهید اطلاق نخواهد شد. این افراد، با معیار های موجود در فقه اسلامی که مبتنی بر آیات و روایات هستند، قابل جمع بندی و همگامی نیستند.

 

این جریانات انحرافی، مانند گروه طالبان و گروه های سَلفی و جبهه النصره و سپاه صحابه و جماعت تبلیغ در پاکستان و یا جماعت مدرسه دارالعلوم هند و یا داعش، به علت عمق استراتژیک و یا ایدئولوژیکی که دارند، جان خود را برای اهداف خود از دست می دهند، اما این مطلب باعث نخواهد شد که این افراد در زمره شهداء قرار گیرند. دلیل این مطلب نیز این است که واژه شهید صرفاً در موقعیتی استفاده می شود که کسی در جبهه حق و در مسیر پیشبرد اهداف الهی و حقیقی، جانش را نثار نماید؛ نه اینکه در جبهه باطل و برای اهداف باطل جانش را به هدر دهد. فرقه های انحرافی و جریانات تکفیری، در جبهه حق و حقیقت، تعریف نمی شوند. در روایتی از حضرت امیر(ع) مروی است که ایشان فرمودند: «کسانی که دنبال باطل هستند و باطل را درک نموده اند، مانند (معاویه)، مانند کسانی نیستند که دنبال حق هستند، ولی دچار اشتباه شده اند». هم اکنون داعش ها و جریانات سَلفی، دنبال حق و حقیقت هستند؛ ولی دچار اشتباه و گمراهی شده اند. 

 

حضرت امیر(ع) در جنگ نهروان با خوارج جهاد فرمودند: آیا به کشتگان جنگ نهروان که در مقابل امام زمان خود ایستادند، می توان اطلاق شهید کرد؟ این افراد دنبال حق بودند، ولی متأسفانه دچار کج روی و اشتباه شدند و به همین علت خونشان هدر شد.

 

تکفیری های امروزی نیز با اشتباهات خود در واقع به جبهه باطل کمک می نمایند. هم اکنون که بحث بر سر اسلام آمریکایی و اسلام سلفی و تکفیری است، در حقیقت به این علت است که، استکبار جهانی و آمریکا، در حال حاضر بیشترین بهره برداری را از این جریانات تکفیری می نماید. در واقع تلاش ها و فعالیت های گروه های تکفیری، به فراموشی آرمان های امت اسلامی و آرمانهای فلسطین مظلوم انجامیده است و این مطلب به سود استکبار جهانی است. این گروه ها در واقع به ترویج اسلام هراسی کمک می کنند و تمدن و فرهنگ اسلامی را با چالش مواجه کرده اند. بنابراین کسانی که با خون خود، در مسیر اسلام هراسی و بدعت و زدودن هویت واحد تمدنی اسلامی، گام بر می دارند، در زمره مجاهدان جبهه حق و رستگاری، قرار نخواهند گرفت.

 
منبع: خبرگزاری شبستان
ارسال نظرات
آخرین اخبار