خبرهای داغ:
مستند «آهنگر» آهنگری را روایت می‌کند که بدون مهابا و ترس از انفجار آن در کارگاه خودش، با کودکان و خانواده خودش موشک تولید می‌کند. موشک‌ها با نام الرعد، الزلزله، الولایه و ... است.
کد خبر: ۸۸۸۰۷۲۵
|
۱۱ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۶

به گزارش خبرگزاری بسیج، مستند «آهنگر» به کارگردانی محمدمهدی خالقی، یکی از آثاری است که جشنواره مردمی فیلم عمار به بهانه آزادسازی شهر موصل عراق از وجود تروریست‌های سعودی-امریکایی داعش جهت اکران معرفی شد. این مستند، که داستان آهنگری معلول را روایت می‌کند برای مبارزه با گروه‌های تروریستی و داعش، برای نیروهای مردمی عراق، در کارگاه خودش، موشک می‌سازد. یادداشتی که در ادامه به قلم نعمت الله سعیدی می‌آید نگاهی به  این مستند دارد.

دنیا سال‌‌هاست به هم ریخته و منطقه خاورمیانه تبدیل به مناطق جنگ‌زده شده است. نیمی از عراق و تقریباً تمام سوریه مستقیما درگیر جنگ‌‌های ویرانگر و فرسایشی است. در این میان، پای انقلاب اسلامی نیز کم و بیش به این جنگ‌‌ها باز شده است.

در شبکه‌‌‌های اجتماعی روزانه کلی مطلب و عکس و فیلم و غیره تولید می‌شود که چرا جمهوری اسلامی به جای خرج کردن پول‌‌‌هایش برای کارتن‌خواب‌‌‌ها، گورخواب‌‌‌ها و البته کارمندان دولتی و طبقات متوسط جامعه و ... در عراق و سوریه و لبنان و غیره هزینه می‌کند؟و از همه مهم‌تر اینکه چرا نظام انقلاب اسلامی به جای درگیری با داعش و اسرائیل، با مفسدان اقتصادی و رانت‌خواران و فیش‌‌‌های نجومی و غیره مبارزه نمی‌کند؟ جالب اینجاست که گاهی همین صاحبان فیش‌‌‌های نجومی (قاعدتاً جمهوری اسلامی به جای اسرائیل باید با آن‌‌‌ها بجنگد!) با ادبیات مختلف، همین حرف‌‌‌ها را تکرار می‌کنند! (می‌گویید نه؟! به همین سخنان چندی پیش یکی از مدیران وزارت خارجه مراجعه بفرمایید!) البته شاید نگرانی این مدیران زیاد هم بی‌راه نباشد! اگر پول‌‌های ایران در خاورمیانه پخش شود، چطور می‌توان میلیارد‌‌ها دلار در سازمان تأمین اجتماعی به سه چهار نفر وام بلاعوض داد؟! پخش شدن این پول‌‌ها در منطقه حتی ممکن است برای تداوم پرداخت فیش‌‌های نجومی تولید اشکال کند! خلاصه پولی که به مرز‌‌های سوریه و لبنان برود، از دسترس این عزیزان کمی دور می‌شود! بگذریم.

تمامی رسانه‌‌های جهان سعی می‌کنند تصاویری را از مناطق بحران زده خاورمیانه بازتاب دهند که به نفع خودشان بوده و قرائت و تفسیر آن‌‌ها از این اوضاع باشد. اما مخاطبان ما در حسرت این ماند‌‌ه‌اند که بدون دخالت بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و غیره تصاویری از این مناطق ببینند. بخش عمده‌ای از مشکلات رسانه‌ای ما غلط دیدن، یا تحریف واقعیات میدانی این مناطق نیست، بلکه ندیدن و ضعیف دیدن‌شان است.

«صلاح داود سلمان» یک آهنگر عراقی است که امروز جزء نیروهای حشد الشعبی عراق بوده و برایشان موشک می‌سازد. تکرار می‌کنم: یک آهنگر دارد «موشک» می‌سازد. موشک‌هایی که هزارودویست تا سه کیلومتر برد داشته و پانصد متر مربع قدرت تخریب دارد. نخستین پرسش این است که مگر ساختن موشک در انحصار آمریکا و روسیه باقی قدرت‌‌های جهانی نیست؟ مگر بنا نبود ملت‌‌هایی مثل ایران حتی آفتابه هم نتوانند بسازند؟! حالا چطور شده که بعد از چند سال جنگ، بسیجی‌‌های عراق و حتی نیروهای وهابی مرتجع داعش(که معتقدند وضو گرفتن از آب لوله‌کشی، چون شبیه سنت رسول الله نیست(ص)، ممکن است اشکال شرعی داشته باشد که معتقدند زندگی مدرن از مظاهر زندگی شیطانی است و چه و چه) دارند امروز موشک و تیربار و بمب می‌سازند؟ چرا قبل از وقوع انقلاب اسلامی این خبرها نبود؟ چرا قبل از انقلاب هیچ یک از نیروهای تکفیری باور نمی‌کردند که می‌شود تمدن اسلامی ساخت؟ براستی چرا این منطقه اسلام دارد با اسلام می‌جنگد؟ کدام قرائت‌‌های اسلامی به جان یکدیگر افتاده‌اند؟ آیا واقعا آمریکا از داعش پشتیبانی اطلاعاتی و جاسوسی می‌کند؟ چرا؟ آیا داعش را فقط نیروها و سرویس‌های امنیتی آمریکا و انگلیس ساخته‌اند؟

پاسخ این پرسش اخیر یک «نه» بزرگ و تأمل‌برانگیز است. نه، داعش را فقط سرویس‌های امنیتی آمریکا و عربستان نساختند. داعش را عقب نشینی گفتمان انقلاب اسلامی در کشورهای مسلمان به وجود آورد. تمام این نیرو‌های داعشی بیشتر از بیست سال منتظر انقلاب اسلامی بودند و ماندند که بیاید و برایشان از خودباوری دینی سخن بگوید. بیاید برایشان از لزوم جهاد مداوم حرف بزند. جهاد اکبر با نفس خویش و جهاد اصغر با اسرائیل. اما انقلاب اسلامی به این نتیجه رسیده بود که باید از این به بعد مانور اشرافیت داد؛ به این نتیجه رسیده بود که صدور انقلاب با واقعیت‌های دیپلماسی جهان سازگاری ندارد و موجب ناتوانی صادرات و واردات اقتصادی می‌شود. بگذریم.

اما داستان این آهنگر عراقی چیست؟ و چطور به ساخت و تولید موشک رسیده است؟ «صلاح داوود سلمان» یک شیعه عراقی متولد اطراف کاظمین است. زمان جنگ تحمیلی اجباراً به ارتش صدام پیوست. بعد در جنگ کویت شرکت کرد. بعد در جنگ عراق و آمریکا از جانب یک موشک آمریکایی مجروح شد و یک پایش را از دست داد. بعد به «شارجه» رفت و کفاش شد. درآمدش خوب بود و از یکی از دوستانش آهنگری هم یاد گرفت. داعش که به عراق حمله کرد، به عراق برگشت و در کنار خانواده‌اش مشغول دفاع شد. در مسجد محله قدیمی‌شان یک انتحاری داعشی خود را منفجر کرد و بسیاری از اقوام و دوستان او شهید شدند.

وقتی آیت‌الله سیستانی فرمان تشکیل حشدالشعبی را داد، این آهنگر از خوشحالی می‌خواست پرواز کند. حالا اگر در این جنگ می‌مُرد، شهید به شمار می‌آمد و گرنه انتقام می‌گرفت. انتقام از کسانی که می‌خواستند کاظمین و کربلا را با خاک یکسان کنند؛ اما او چون نمی‌توانست با آن پای قطع شده‌اش حتی بدون عصا راه برود، به فکر پرواز دادن موشک افتاد. چرا ساخت موشک؟ چون به آنها سلاح و مهمات کافی نمی‌دادند.

اصل نکته از بین این همه اطلاعات فشرده‌ای که نگارنده در سطور قبلی ارائه کرد، چیست؟ به نظر حقیر، اصل ماجرا همان فتوای آیت الله سیستانی است. «صلاح داوود سلمان» یک عمر در انواع و اقسام جبهه‌ها جنگیده بود؛ اما هیچ‌گاه فتوای جهاد از یک مرجع تقلید نداشت. این موضوع، اصل ماجرای نفوذ جمهوری اسلامی در امثال عراق و سوریه است. عربستان سعودی از همین مطلب دارد دق می‌کند.

مهم نیست که این فتوای جهاد از طرف یک روحانی ساکن قلب عراق صادر شده باشد، مهم این است که یک روحانی دینی در جهان اسلام بتواند بر خلاف میل دولت‌ها و بدون اجازه آن‌‌ها فتوای جهاد صادر کند. همین موضوع می‌تواند دودمان آل سعود را به باد دهد! کافی است حتی همان وهابی‌های عربستان سعودی به جای دستور گرفتن از شاهزاده‌های خاندان سلطنتی، از مفتی‌های عربستان فتوا بگیرند. کافی‌ست حوزه‌های علمیه دیگر به پول‌های دولتی وابسته نباشند. این‌ها خطر اصلی است. این خطر اصلی را باید فعلاً از عربستان و قطر دور کرد و به سوریه صادر کرد. باید طرح همگانی این تفکر را به صورت کاذب و انحرافی در جایی مثل سوریه و عراق اجرا کرد و جهادگران این شکلی را فعلاً به نقاط دور از «ریاض» فرستاد...

انقلاب اسلامی عمدتاً به خاطر فرستادن مشاور نظامی و صدور طرز تفکر به این مناطق است که معادلات را به نفع گفتمان مقاومت برهم زده است. به همین خاطر در عراق که تعداد شیعیان در اکثریت است، حضور نظامی و مستقیم انقلاب اسلامی بسیار کمتر است. و گرنه انگیزه داعش برای فتح عراق به مراتب بیشتر از سوریه بود؛ اما خیال انقلاب اسلامی نسبتاً از عراق راحت است. چون مدرسۀ زمان کودکی آهنگر اسمش «قسطل» بود و حالا به مدرسۀ «میثم تمار» تغییر نام داده است. انقلاب اسلامی نام این مدرسه را به این منطقه فرستاده است. (اگر هم چیزهایی از فرمول ساخت موشک فرستاده، در این فیلم خبری از آن‌ها نیست) حالا این آهنگر در کارگاه خودش، با کودکان و خانواده خودش موشک تولید می‌کند. موشک‌هایی به اسم الرعد، الزلزله، الولایه و ... اگر یکی از این موشک‌ها اشتباهی منفجر شود، کل خانواده آهنگر شهید می‌شوند. اما فقط کافی است بدانیم که آخرین قطعات موشک را نمی‌شود با جوشکاری متصل کرد. باید از پیچ و مهره استفاده کرد. چند مشت از همین پیچ و مهره‌ها هم باید به جای قطعات ترکش، داخل موشک ریخت و... شاید زمان ظهور نزدیک باشد.

ارسال نظرات
پر بیننده ها