مراسم بزرگداشت شهدای مدافع حرم استان تهران و با حضور خانواده معزز شهدای مدافع حرم سخنرانی حجت الاسلام سید حسین مومنی در حسینیه شهدای بسیج برگزار شد.
کد خبر: ۸۸۸۷۲۸۴
|
۲۵ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۶

به گزارش خبرگزاری بسیج از سپاه تهران بزرگ ؛ در این مراسم که به همت بسیجیان گردان 115 امام حسین (ع) لشکر عملیاتی 27 حضرت محمدرسول الله(ص) برگزار شد حجت الاسلام سید حسین مومنی در باره مقام شهید و شهادت سخنرانی کرد متن  بیانات این کارشناس مذهبی به شرح زیر است :

مقام حسرت و غبطه

حقیقت مقام شهید و شهادت، مقام حسرت وغبطه است نه مقام تاثر و تاسف، این مطلب از ادله ی گوناگون قابل اثبات است؛ از قرآن، روایات، سنت اهل بیت علهیم السلام، مشی عملی آنها و عقل، اینکه انسان از خدا بخواهد به بهترین نحو ممکن از دنیا برود به طوری که مرضی رضای خدا باشد.

شهیدی آورده بودند که سردر بدن نداشت، می خواستند مادر او را برای ملاقاتش بیاورد که ایشان نابینا بود. اطرافیان می گفتند خدا کند مادر سراغ سر پسرش نرود چون سر در بدن نبود مادر تحمل نداشت. وقتی مادر کنار بدن پسرش آمد سینه ی پسرش را بوسید و اصلا سراغ سر نرفت و گفت: می دانستم پسرم سر ندارد. گفتند: از کجا می دانستی؟ گفت: خودم دعا کردم، او از من خواست که دعا کنم مثل امام حسین علیه السلام بدون سر شهید شود.

پس مقام شهید مقام حسرت و غبطه است نه تاسف و تاثر؛ می شود این را با آیات قرآن اثبات کرد. سوره مبارکه آل عمران آیه 157، 157، 169، 171. خداوند در آیه 169 سوره آل عمران می فرماید: وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ تصور نکنید شهدا مرده اند بلکه مقام حیات معنوی دارند؛ آنها نمرده اند و زنده هستند.

زنده ی حقیقی؛ شهدا هستند

در سالگرد اولین شهید مدافع حرم؛ محرم ترک که در بهشت زهرا مراسم گرفته بودند من سخنران بودم. دخترش متنی خواند و گفت: «بعضی ها فکر می کنند من پدرم را از دست داده ام اما من با پدرم تفریح می روم وبا او نشست و برخاست می کنم». آنها نمرده اند و مقام حیّ حقیقی را دارند، بعضی انسان های غرق در مادیات و دنیا، غرق در تزویر، غرق در موقعیت های فریبنده دنیا تصور می کنند زنده هستند اما در حقیقت مرده هستند، زنده حقیقی شهدا هستند.

شهدا نمرده اند و زنده هستند همین چندپاره استخوان که می آید برای ما پیغام دارد، همین جوانان که می روند جانشان را در طبق اخلاص می گذارند برای ما درس دارد.

شهدا دارای زرق خاص هستند

نکته ی دوم در آیه بهره مند شدن از رزق الهی است عندربهم یرزقون. این جمله را مستقیم از آیت الله العظمی مظاهری حفظه الله شنیدم که فرمود: هنوز زود است درب خانه ی اهل بیت علیهم السلام برویم باید شهدا را واسطه قرار دهیم، آنها دارای رزق خاص هستند و مقامی بس رفیع و بلند دارند. به مقام حقیقی رسیده اند که وجه الله هستند، مصداق وجه رب شده اند چون با خدا وارد معامله شده اند. رزق مباح و مشروع دنیا را از خودشان دور کرده اند و درعوض خدا به آنها رزقی داده است که گفتنی نیست. بالاترین رزقی که خدا به آنها داده است فهم وکمال و شعوری است که دارند.

شهدا با یک رزق خاص می روند. رزق خاص چیست؟ دلبستگی و تعلق حتی به امور مباح و مشروع ندارند و دل را کاملا به خدا داده اند. خدا شربت گوارایی به آنها داده است که باعث شده آنها دست از مسیر برندارند. رزق آنها رزق الهی است و مصداق وجه رب شده اند یعنی آنها فانی نیستند واز بین نمی روند باقی به بقای الهی هستند.

فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ فرحناک بودن به عطایای الهی. شهید سیدمصطفی دو دختر دارد، در تصویری دیدم وقتی می خواست برود یک دختر یک پایش را گرفته و آن یکی هم پای دیگر، به پدرشان گفتند: قول بده زود برگردی و شهید هم نشوی. شهید سیدمصطفی گفت: سعی ام را می کنم اما قول نمی دهم. تو باشی می روی؟! دختر شیرین زبان چنین درخواستی کند؟! بعد از شهادت دخترش گفته بود: افتخار می کنم پدرم شهید شده است چون پدرم گفت اگر شهید شدم افتخار کن.

چون شد آن ایمان و باورهای ما / خاک شهر کوفه بر سرهای مان / فرق دارد کوفه بس با کربلا / ما کجاییم و شهیدان در کجا. آن ها در چه وادی رفتن و گز کردن، منِ بیچاره در چه وادی می روم و گز می کنم. متاسفانه بعضی ها برای اینکه کمی به آنها نگاه و توجه کنند باورها را زیر سوال می برند و از بیخ می زنند!

يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ؛ به آنهایی که جامانده اند بشارت می دهند که بیایند. یکی از سراداران تعریف می کرد که یکی از داعشی ها را گرفته بودند. این را می گویم برای افرادی که شهدای مدافع حرم را زیر سوال می برند، ای بدبخت هایی که دنیا وجودتان را گرفته! اگر اینها نبودند باید در میدان بهارستان سنگر می ساختید! دیدید چه رعب و وحشتی به وجود آوردند؟! سایه جنگ را شما برداشتید؟! گیر نفس و هوای نفسانی تان هستید! دو تا جنایت این داعشی را به شما بگویم.

جنایات یک داعشی از زبان خودش

داعشی ای که دستگیر کرده بودند نقل می کرد: وارد یک خانه شدم زن و شوهر و دو دختر بزرگ و یک پسر کوچک داشتند. موی دختر بزرگ را گرفتم و آویزان کردم و به والدینش گفتم غذایتان را بخورید والا او را می کشم! طاق نیاوردم و در مقابل چشم آنها سردختر را بُریدم، خون روی سفره و غذا ریخت، به والدین گفتم اگر این غذای خون آلود را نخورید سر فرزندان دیگرتان را هم می بُرّم! پدرومادر را مجوبر کردم که غذا را بخورند.

جنایت دیگر: یک بچه ی حدودا 5 ساله در حال دویدن بود از پشت او را گرفتم و یک گوشش را بریدم، خواستم گوش دیگرش را هم ببُرم اما بچه از ترس چشمانش از حدقه بیرون زد و همان جا از دنیا رفت.

سرداران اینها را از زبان یک داعشی تعریف می کردند و جنایات دیگر که اصلا زبان قادر به گفتنش نیست.

سوره مبارکه توبه آیه 111: إِنَّ اللّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ؛ خدا خریدار و مشتری نفوس شریف است در ازای بهشت. جوانان ما را نشناخته اند، یک جوانی در یک مجلسی با حالت ملتمسانه به من می گفت: حاج آقا آشنا سراغ نداری من را به سوریه بفرستد؟ شاید اصلا تیپش به این حرف ها هم نمی خورد. جوانان ما را جنگ می ترسانید؟! تا وقتی در مملکت ما پرچم امام حسین علیه السلام بلند است غلط می کند کسی که بخواهد متعرض شود. ما تریبت شده ی مکتب آن امامی هستیم که می فرمود: مملکت ما هرچه دارد از محرم و صفر دارد.
منبع ؛ وارث
ارسال نظرات