خبرهای داغ:
درباره مسجد میانچال کاشان؛

سنگر خوب و قشنگی داشتیم/ مسجد همچنان سنگر است

ای کسانی که در راهکارهای احیای مساجد درمانده‌اید! ای بچه‌های مسجدی! ای ائمه جماعات دلسوز! می‌پرسید امروز چه کنیم تا مساجد پر از جوانان و نوجوانان شوند؟ چه کنیم تا مسجد سنگر شوند؟ آیه‌ها و نشانه‌ها روشن است: یک‌بار در میانچال کاشان، این اتفاق افتاده است، آیا نباید بخوانیم آن را؟
کد خبر: ۸۸۸۸۹۹۱
|
۲۸ تير ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۸
به گزارش خبرگزاری بسیج از کاشان، درباره مسجد میانچال چه باید گفت؟ چه باید گفت که در باتلاق تاریخ‌زدگی گیر نکرد و در دام حسرت گذشته نیفتاد؟ آن «مسجدی که بود»، اگر دیگر نباشد یادبودش به چه کار می‌آید؟ اگر مساجد، سنگر «بودند»، پس «سنگر خوب و قشنگی داشتیم»! امروز چه کنیم که آتش جنگ حتی از پنجره‌ی گوشی‌های تلفن همراه به روی ما و فرهنگ ما آتش گشوده است؟ امروز کجا باید سنگر گرفت؟ کجا را نباید سنگر گرفت؟

شبی از شب‌های همین رمضانی که گذشت، پس از قرائت قرآن در جمعی نوجوان و جوان پرسیدم که چند نفر چیزی از فعالیت‌های درخشان مسجد میانچال – همین مسجدی که یک کوچه از آن بیشتر فاصله ندارید – به گوش‌تان خورده است؟ بچه‌های خوب مسجدی، امروز دیگر خاطره مسجد میانچال را هم به یاد نداشتند. به یادشان آوردم که 40 سال پیش در این مسجد، هم‌سنّ‌و‌سال‌های شما آن‌قدر با نمایش‌های جذاب خود مردم را به تماشای قصه‌های صدر اسلام نشانده بودند که آخر توانسته بودند، معلم‌ محبوب‌شان، پسر آیت‌الله را وادار کنند تا در مسجد، صحنه تئاتر (سِن) بسازند.

تا حالا سن تئاتر در مسجد دیده‌اید؟ وقتی 40 سال پیش مسجدی در همین شهر کاشان و در همسایگی ما این‌قدر پیشرو و آوانگارد بوده است که با کمک خیرین و مؤمنین و زیر نظر مرجع تقلید شهر، صحنه‌ی تئاتر در مسجدشان ساخته‌اند، بگویید امروز آستانه خط‌شکنی فعالیت‌های فرهنگی ما کجا باید ایستاده باشد؟

مسجد میانچال به ما می‌گوید مرا به یاد بیاورید و کیلومترشمارِ مسیر رفته و طی شده را صفر نکنید. مرا ادامه دهید. راستی اگر با همین پیشگامی و خط‌شکنی، میانچال ادامه داشت، اوضاع فرهنگی ما چگونه بود؟ بیایید دست‌کم در خیال خود آن را ادامه دهیم. آیا اتاق تدوین فیلم و استودیوی ضبط صدا و سالن تئاتر مسجد را نمی‌بینیم؟

2- بی‌تعارف، مسجد میانچال امروز خود نیز نیازمند یادآوریِ خود شده است. هرچه از قدیمی‌ها بیشتر می‌پرسیم و آنها را وادار به پیدا کردن خاطرات گمشده‌ی خود از این مسجد می‌کنیم، دهانه آتشفشان را بهتر می‌بینیم. شما هم سطر‌سطر این مجموعه را اگر بخوانید، می‌بینید آن حرارتی که صورت صاف و صیقلی بچه‌ها را با پشم گوسفند گریم می‌کند، آن شوق و اشتیاقی که نوجوان 13 ساله را به مسئولیت کتابخانه نوپای مسجد می‌نشاند، آن حق‌طلبی که محققان نوجوان را به سخنرانان دکلمه‌های پرشور تبدیل می‌کند، آن سرودها که روی لب‌ها زمزمه می‌شود و آن جسارت و نترسی که در همه اینها مقابل طاغوت در برهوت آن دوره می‌ایستد، می‌بینید و ایمان می‌آورید که اسلام فردی و غیر سیاسی از عهده این همه برنمی‌آید.

«جامعیتِ اسلام» بود که این‌همه سال، این‌همه حرارت بر جان این جوانان انداخت و صیقل هنر نابش، در مصاف تحجر و تجدد، تصویری تازه از مسجد جامع در عصر انقلاب اسلامی را به ما نشان داد و راستش نویسندگان و مصاحبه‌گران این مجموعه را هم بر همان عهد بی‌قراری پایدار کرد. معلوم است که باید شیره‌ی اسلامِ میدان‌دار و در صحنه را گرفت و به گوشه عافیت عبادات فردی و عبادی کشاند تا نشانه‌های مسجد میانچال محو شود. وگرنه هنوز هم میان‌داری و میدان‌داری مسجد در جامعه و سیاست می‌تواند میانچال بسازد.

3- «کعبه یک سنگِ نشان است که ره گم نشود» وگرنه وسط این‌همه شلوغی بامعنا و بی‌معنا در میدان فرهنگی شهر و کشور، هرکس به راهی می‌خواند و مسیری را نشان می‌دهد. مسجد میانچال را یک نشانه ببینیم نه حتی مسجدی پرشور و نشاط در دهه 50 و 60 شمسی. این نشانه از فراز فاصله‌ی این چند دهه به ما راه را نشان می‌دهد و البته بی‌راهه‌ها را. اگر نشانه‌شناسی را مهم بدانیم، راه گم نمی‌شود. ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به آیه‌ها و نشانه‌ها داریم؛ آیات روشنی که «کاسه‌ی چه‌کنم چه‌کنمِ» همه فعالان فرهنگی این شهر را هدایت کند. تاریخ شفاهی تجربیات و فعالیت‌های مؤثر سال‌های دهه شصت برای روزهای ما و نسل امروز ما «تذکر به ایام الله» است. «خود» ما را از ما گرفته‌اند که نمی‌توانیم راه بیفتیم و راه بیندازیم.

باید بیش از اینها خودمان را بخوانیم و بشناسیم. جدی‌گرفتن تاریخ شفاهی و مطالعات جبهه فرهنگی، یعنی نقشه راه از مهندسی معکوس موفقیت‌های گذشته به دست می‌آید. از آن غفلت کنیم، راه را گم می‌کنیم.

ای کسانی که در راهکارهای احیای مساجد درمانده‌اید! ای بچه‌های مسجدی! ای ائمه جماعات دلسوز! بیائید؛ أدَلُّ دلیلٍ علی اثبات شیءٍ وقوعُه. می‌پرسید امروز چه کنیم تا مساجد پر از جوانان و نوجوانان شوند؟ چه کنیم تا مسجد سنگر شوند؟ آیه‌ها و نشانه‌ها روشن است: یک‌بار در میانچال کاشان، این اتفاق افتاده است، آیا نباید بخوانیم آن را؟

4- یک‌بار هم مرور کنیم و ببینیم مساجد امروز ما چه‌قدر از رکورد میان‌چال و میان‌دارانش عقب‌تر یا جلوترند؟ استانداردهای تبدیل یک مسجد به سنگر فعال در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و دارالمومنین کاشان چیست؟

– عالمی ساده‌زیست و فقیه سیاسی در محراب و منبر و میان مردم: آیت‌الله العظمی حاج‌آقا رضا مدنی کاشانی

– میانداری، مدیریت و معلمی در مدرسه و مسجد: حجت الاسلام محمدتقی مدنی (حاج‌آقا محمد)

– کتابخانه فعال و پویا با نشریه داخلی: دانش‌آموز حمیدرضا چاکری 13 ساله

– نمایش‌نامه‌ها و نمایش‌های جسورانه و خط‌شکن دینی: دانش‌آموز: محسن خسروی 16 ساله

–  مقاله‌ها و خطابه‌های پرشور دانش‌آموزی: شهید حسین الماسی 17 ساله، امیرحسین چیت‌سازیان 17 ساله و…

– سالن گفتگوی دینی: اساتید دانشگاه و معلمان خوشفکر: استاد نصرت شادنوش و…

– سخنرانان باسواد اما غیر روحانی: مرحوم استاد علی‌اکبر پرورش، مرحوم فخرالدین حجازی، مرحوم دکتر علی شریف و…

– صحنه تئاتر (سالن آمفی تئاتر): خیرین مسجدی: حاج‌آقا مجد‌الدین مدنی (صاحب کارخانه آبلیموی شاداب) و…

– گروه سرود فعال: سیدرضا فاضل (تکخوان پیش از انقلاب)، محسن منوچهریان (تکخوان دوره انقلاب) و…

– مدرسه علمیه و اساتید و طلاب فاضل: حجت‌الاسلام دکتر عبدالله موحدی محب (استاد مدرسه) و…

اینها بخشی از فعالیت‌های شاخص در یک مسجد است که سنگر بزرگ تربیت نیروهای جوان و نوجوان از سال‌های دهه چهل برای امروز شهر و کشور بوده است.

این‌ها خاطره نیست بلکه فهرست واحدهای علمیاتی است که با نگاه اسلام ناب محمدی امروز هم می‌تواند مساجد را به سنگر فعال و بانشاط انقلاب اسلامی تبدیل کند. تا که را همت و جرأت برسد؟
ارسال نظرات