در واپسین روزهای تابستان گرم و آغاز آخرین ماه این فصل یعنی شهریور سال هزار و سیصد و سی وهفت شهید جابر جوادی در روستای یامجلو از مادری به نام عالیه و از پدری به نام اسماعیل متولد شد که پدرش اورا جابر نام نهاد .
کد خبر: ۸۸۸۹۲۱۹
|
۲۸ تير ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۱

به گزارش خبرگزاری بسیج از اردبیل : دوران معصومانه کودکیش را با بچه های همسایه سپری کرد . از همان دوران کودکی علاقه و افری به تحصیل علم داشت و پدر و مادر که از نعمت سواد بی بهره بودند در این راه بهترین مشوق وی بودند . عشق به تحصیل و کسب علم او ، از همان اولین روزهای مدرسه مشخص بود به طوری که معلمان نبوغ وی را تحسین می کردند ، اما دست های سرد مرگ ناگهان پیراهن سیاه عزا بر تن او کرد .
فوت مادر شوک بزرگی بر روح تازه رشد کرده او وارد کرد و از سوی دیگر فقر چهره خود را از پس پرده نشان داد، هر دو عامل دست در دست هم دادند ، و این گل تازه شکفته را از دامان مدرسه چیدند . او در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کرد و به کشاورزی  در کنار پدر پرداخت . اما ذره ای از علاقه اش به مطالعه و ورزش کاسته نشد . برای اقامه نماز به مسجد می رفت و از طریق امام جماعت مسجد به سپاه پاسداران معرفی گردید . چندین سال در پشت جبهه به آموزش نیروهای جدید پرداخت . طی این سال ها چندین بار توسط سپاه به جبهه اعزام شد ودر آنجا از بهترین اعضای نیرو ی پدافندی بود .
اخلاق خوب و صمیمیت او با هم رزمان و همگردانی هایش باعث شده بود از او به نیکی یاد کنند . در بیست و یک سالگی بدون هیچ گونه تشریفات مراسم عقد و ازدواج صورت گرفت و او در اطاقی کوچک فارغ از تجملی ، زندگی مشترک خویش را با همسرش سعیده قلی پور آغاز کرد . بعد از مدتی به دلیل مسائل کاری مجبور شد به تهران برود . پس رنج و سختی ، دوری از دیار را به خاطر عشق به وطن به جان خرید و راهی تهران شد .
عشق به اهل بیت به خصوص امام حسین (ع) در رگ های وحی جاری بود و این عشق را با مداحی و رو ضه خوانی ابراز می نمود . تنها آرزویش زیارت حرم امام حسین ( ع) بود . بعد از مدتی به استخدام سپاه پاسدران در آمد .
حاصل زندگی مشترک چهارو نیم سال هایش سه فرزند به نام های اکبر ،رضا ک مینا بود .
شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام در آمد . پاتک های دشمن از آغازین ساعات صبج شروع شد و دیری نگذشت که دهها فرزند هواپیما حمله کردند . جابر به طرف پدافند رفت و دلیرانه جنگید تااینکه براثر اصابت گلوله هواپیما در تاریخ ۲۷بهمن ۱۳۶۴جام شهادت را سرکشید و به دیدار یار شتافت . پیکر مطهرش در بهشت زهرای تهران مشهد عشاق سینه سوخته مدفون است .
"نامه ها و یادداشت  ها"
سلام وعلیکم / به خدمت پدرعزیزم سلام . پس از تقدیم عرض سلام ، سلامتی شما و خانواده شماخانواده شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم .
پدر جان سلام مرا به تمامی دوستان و آشنایان برسانید و تک تک خانواده تان . باری!پدر جان من در اینجا مشغول خدمت هستم . جای من خیلی خوب است . اینجا دنیای دیگری است . واقعا جای خیلی خوبی است . باید بیایی از،نزدیک ببینی . همه کارها خوب پیش می رود . از طرف من هیچ گونه ناراحتی نداشته باشید . فقط از شما میخواهم که در نماز و همه جا دعا کنید که هر چه زودتر راه کربلا باز و همه رزمندگان پیروز و دشمنان اسلام و ایران نابود و از مهدی بخواهیم که پیروزی رزمندگان را امضا ء کنند .
خبرنگار خبرگزاری بسیج از اردبیل _ کبری عزیزی
ارسال نظرات