راه حل هایی که دیده نمی شود

علاج بی آبی کویر در دست مبتکر یزدی

جوان مبتکر یزدی دو طرح کاربردی برای حل معضل کم آبی در استان یزد دارد، دو طرحی که تا کنون با بی مهری و بی تفاوتی مسئولین مواجه شده است.
کد خبر: ۸۸۹۰۵۹۷
|
۰۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۵:۳۶

به گزارش خبرگزاری بسیج از یزد، طبیعت یزد باعث شده مبتکر و مخترع یزدی سال ها به دنبال حل مشکلات هدر رفت انرژی و آب در این محیط باشد. اما علی رغم صرف هزینه و وقت بسیار کم لطفی مسئولین مانع از تحقق رویاهایش شده، رویاهایی که برایشان حتی از آبرویش هم مایه گذاشته است. متن پیش رو روایت وی از طرح هایی است که به خاطر بی تفاوتی مسئولین خاک می خورد!

محمد زارعین مبتکر و مخترع یزدی، تحصیلات عالی خود را در رشته هایکارشناس عمران و کارشناس ارشد معماری گذرانده و در مصاحبه با خبرنگاریزدرسااز فعالیت های علمی و پژوهشی خود می گوید:

همیشه علاقه داشتم به دنبال مسائلی بروم که سخت بوده یا مشکلی را حل کند. لذا فعالیت های من با توجه به رشته ام بیشتر به صرفه جویی در بحث انرژی و آب معطوف بوده است. از آنجا که مصرف انرژی در کشور ما نسبت به کشورهای اروپائی زیاد است همیشه به این فکر می کردم که چه کار بکنم که ساختمان های ماعایق شود.

مقایسه میزان انرژی هدر رفته در کشور خودمان با سایر کشور ها باعث شده بود بحث عایق بودن ساختمان خیلی برایم مهم باشد. برای عایق شدن ساختمان هم مهمترین چیز دیوارهای بیرونی و نماهای ساختمان است. به همین دلیل تحقیقاتم را بر روی نماهای مختلف آغاز کردم. طی همین تحقیقات فهمیدم کشورهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم از نمایی به نام نمای اتیکس استفاده می کردند. در این نما فوم را به شکل و طرح دلخواه با دستگاه برش می دهند و سطح آن را با یک لایه از رزین و سلیس با فرمول خاص پوشش می‌دهند تا سخت شود. سپس این فوم را به ساختمان ها می چسبانند و رنگ آمیزی می کنند. برای راه اندازی این کار در ایران سالن احداث کردم، دستگاه های مورد نیاز را خریدم، تحقیقات بسیاری کردم و نهایتاً با صرف هزینه ای حدود 300 میلیون تومان موفق به تولید آن در ایران شدم ولی استقبال خوبی از آن نشد. این عدم استقبال سه دلیل عمده داشت اولاً انرژی در کشور ما ارزان است و انگیزه ای برای عایق کردن ساختمان وجود ندارد ثانیاً مردم از قدیم تا کنون آجر و سنگ را به عنوان نما می شناسند و خیلی سخت است که بخواهی ذهن مردم را عوض کنی، ثالثاً رکود ساختمان هم مزید بر علت شد تا نتوانیم این نما را جا بیاندازیم. این در حالی است که هزینه این نما از سنگ و آجر ارزانتر است.

پس این طرح را کنار گذاشتید؟

خیر! من تا زنده هستم به دنبال نتیجه و حل مشکل خواهم بود.در این مورد به ذهنم رسید که حالا که مردم آجر و سنگ را دوست دارند، آجری بسازم که عایق باشد. 2 سال با هزینه خودم فکر و تحقیق کردم و نمونه ای ساختم تا به نتیجه رسیدم. نمونه آزمایشی ساختم و در دیوار هم اجرا کردم. اما متأسفانه کسی در کشور ما دلش برای ابداع و نوآوری نمی سوزد.

مثلاً طرحم را به مرکز تحقیقات راه و ساختمان ارائه کردم، ابتدا گفتند شما مصالح جدیدی ساخته ای ،اول باید هزینه ای به حساب مرکز واریز کنی، بعد نمونه ات را تولید کنی و برای ما دیوار را بسازی ما تست می کنیم، اگر جواب داد یک گواهی می دهیم! نباید اوضاع اینجوری باشد. اگر دوست داریم کشورمان پیشرفت کند مسئولان باید از اینکه منِ نوعی وقت و هزینه گذاشتم خوشحال شوند و تشویقم کنند تا ادامه بدهم . بالاخره من تا جایی که توانستم هزینه کردم، اگر الان هم دستم خالی نبود باز هم ادامه می دادم ولی خب بالاخره رکود بازار باعث شده دست من خالی باشد و لذا نتوانستم این روند را ادامه را بدهم.

خلاصه رفتم سراغ ثبت اختراع و درخواست ثبت اختراع دادم. اما متأسفانه مخترع ما نمی داند چطور باید اختراعش را ثبت کند. ثبت اختراع یک فرمت خاصی دارد ولی هیچ کس نبود که من را راهنمایی کند که این چهارچوب و این فرمت را رعایت کن.خلاصه 2 سال طول کشید تا نحوه ثبت اختراع را یاد بگیرم! هیچ کس هم راهنمایی نکرد. الان می توانم ظرف مدت 1 ماه مراحل را طی می کنم اما آن زمان دو سال طول کشید. خلاصه اداره ثبت اختراعات بعد از پذیرش اولیه برای داوری طرح را به مرکز تحقیقات راه و ساختمان فرستاد که این اختراع را بررسی کرده و نتیجه را اعلام کند.

از مرکز تحقیقات راه و ساختمان تماس گرفتند و گفتند این اختراع چطور به دیوار نما وصل می شود؟ گفتم من خودم می آیم و برای شما توضیح می دهم، گفتند نه نیازی نیست. شما فقط نمونه را بفرست. قبول نکردم و گفتم من در تهران کاری دارم به آنجا می آیم و نمونه را هم با خودم می آورم. نمونه را بردم، پرسیدم امکان دارد بیایم در جلسه و از طرحم دفاع کنم؟ پاسخ دادند نه ما کارشناس داریم خودشان بررسی می کنند و نتیجه را اعلام می کنند.

می ترسیدم اصرار کنم و اصلاً طرحم را بررسی نکنند. خلاصه بدون نتیجه به یزد بازگشتم. با پیگیری هایی که چند ماه بعد انجام دادم فهمیدم جوابشان یک خط بیشتر نبوده! گفته بودند به دلیل مشکلات فنی و عدم رعایت مقررات ملی ساختمان ،قابلیت کاربرد صنعتی ندارد. خب هزار جور مشکل فنی وجود دارد، کارشناس باید دقیق بگوید که مشکل چیست. اما مشکل فنی یعنی ما می دانیم و تو نمی دانی، دیگر هم نپرس! ضمناً مقررات ملی ساختمان هم 22 مبحث دارد که هر کدام از آنها یک کتابچه است. اگر ایرادشان واقعی بود می گفتند طبق مبحث فلان بند فلان مغایرت دارد!

مرکز تحقیقات راه و ساختمان خیلی کلی جواب داد، طوری که مسئولان اداره ثبت اختراعات هم وقتی پاسخ را دیدند و بعد از اعتراض من در تاریخ 11/2/96نامه فرستادند که شما صراحتاً در خصوص جدید بودن، نوآوری، گام ابتکاری و کاربرد صنعتی طرح اعلام نظر بفرمایید.که هنوز جواب ندادند و منتظر جواب هستم.

برای صرفه جویی آب چه طرحی ارائه کردید.

ببینید در کوره های ما برای تولید آجر به خاک رس حدود 25 درصد آب به آن اضافه می کنند.و در مرحله بعد این خشت را خشک می کنند و بعد آن را در کوره می پزند، این یعنی هدر رفت آب آن هم در استان یزد با وجود این شرایط کم آبی!

در حین تحقیقاتم به شیوه ای بر خورد کردم که به جز خاک رس (مرغوب برای کشاورزی)و 4 درصد آب و با استفاده از کوره شاتل هم می‌توان همان آجر را تولید کرد. این کوره هم ساخت داخل و بومی است. شصت درصد در مصرف سوخت صرفه جویی می‌شود و آلودگی آن هم بسیار کمتر است. لذا این طرح را برای اداره صنعت معدن و تجارت بردم، شرکت شهرک های صنعتی هم خیلی نظر مثبتی نسبت به این طرح داشت و طی نامه ای رسماً از طرح حمایت کرده و به بانک اعلام کردند . نهایتاً برای دریافت وام به صندوق کارآفرین امید معرفی شدم.

به من گفتند اگر بتوانم 300 نفر از روستائیان را شریک کنم می توانم از وام مشارکت روستائیان با بهره 4 درصد استفاده کنم. تنها تضمینی هم که از لازم است، حسابی است که یارانه افراد به آن واریز می شود. خلاصه به سراغ مردم روستا رفتم. با کمیته امداد هم هماهنگ کردم و گفتم حاضرم افراد تحت پوشش را در درآمد حاصله شریک کنم و این طرح را راه اندازی کنم.خلاصه بعد از یک سال و نیم و تهیه تمام مدارک لازم و تشکیل جلسات مکرر در بانک طرح پذیرفته شد، و صندوق کار آفرینی امید اعلام کرد 300 نفر اعضا بیایند برای افتتاح حساب و تکمیل فرم ها. اما آنها برای هر فرد علاوه بر وکالت دسترسی به حساب یارانه، دسترسی به هر حساب بانکی دیگر را هم می خواستند. وقتی علت را جویا شدم گفتند ممکن است یارانه ها قطع شود! پرسیدم خب چرا همان زمان این شرط را به من نگفتید! علاوه بر آبروی از دست رفته ام خودم را با 300 نفر مواجه می دیدم که تصور می کردند به آنها دروغ گفته ام. خلاصه این ها هم آبروی ما را بردند و هم وام را ندادند. هر چه پیگیری و نامه نگاری کردم فایده نداشت.

در نهایت به استانداری مراجعه کردم، آنها یک بانک دیگر معرفی کردند، بعد از گذشت 5 ماه در بانک جدید و تهیه تمام مدارک لازم، بانک جهت بررسی وثیقه ملک نامه به شهرداری داد و بعد از گرفتن جواب شهرداری، نامه را به بانک آوردم اما یک دفعه به من گفتند فرد دیگری از تهران جایگزین شما شده و باید فعلاً صبر کنی!

البته طرح دیگری را برای آبیاری باغات کوچک دنبال می کنم.

چه طرحی؟

آبیاری کوزه ای. ببینید از قدیم‌الایام به این نتیجه رسیده بودند که از کوزه آب تراوش می کند و در مواقعی که آب کم است می توانیم از آن برای آبیاری گیاه استفاده کنیم. یعنی در قدیم کوزه را کنار درخت یا مثلاً صیفی جات زیر خاک قرار می دادند ریشه گیاه آب مورد نیاز خود را از تراوش کوزه جذب می کرد. در این روش عوامل هدر رفت آب یعنی مسیر استخر تا باغ و همچنین تبخیر حذف می شدند. این روش از روش قطره ای هم بهتر است چون در آبیاری قطره ای هم مقدار زیادی آب تبخیر می شود و حتی ممکن است آب به عمق زمین و کنار ریشه های درختان بزرگ نرسد.

لوله هایی که در آبیاری زیر سطحی استفاده می شود

در حال حاضر نمونه هایی الهام گرفته از همین طرح وجود دارد که به آن آبیاری زیر سطحی گفته می شود. لوله های زیر سطحی موجود در بازار کلاً وارداتی هستند. این لوله ها را در عمق 60 سانتی زیر سطح خاک و در فاصله 60 سانتی از ریشه ها قرار می دهند. آب به این لوله ها تزریق شده و در دسترس ریشه قرار می گیرد. جهاد کشاورزی هم اکنون از این طرح حمایت می کند و به ازای هر هکتار 15 میلیون تومان به باغداران وام می دهد.

اما مساله این است که فقط قشر ثروتمند و سرمایه دار می تواند این کار را انجام دهد. دلیلش هم این است که هم لوله هایش گران است و هم پمپ، فیلتر و استخر می خواهد لذا باید یک مجموعه بزرگ باشد که استفاده از آن به صرفه باشد. اما در باغ های کوچک نمی شود از این طرح استفاده کرد، چون مقرون به صرفه نیست.

در ذهنم بود که چگونه می شود از آبیاری زیر سطحی برای باغات کوچک استفاده کرد، تا اینکه به آبیاری کوزه ای برخوردم. نتیجه استفاده از آبیاری کوزه ای را از نزدیک دیده بودم. مشکل این بود که کپسول ها در آبیاری کوزه ای گران بود. این کوزه ها را به صورت عمودی در خاک قرار می دادند و لازم بود انتهایش را با دست ببندند و لذا هزینه تولید بیشتر می شود. اما باید جوری این کوزه ها را تولید می کردیم که ارزان باشد و حتی بتوانیم مجانی در اختیار مصرف کنندگان قرار دهیم.

با یک تغییر ساده موفق شدم این کار را انجام دهم. یعنی با افقی کردن این کوزه ها دیگر نیاز نبود از دست برای بستن انتهای کوزه استفاده شود و لذا قیمت تمام شده از 3500 تومان به 500 تومان می رسید.

با این روش و تنها با استفاده از یک منبع آب و بدون نیاز به فیلتر و پمپ می شود در این بحران بی آبی درخت هایمان را زنده نگهداریم .

این شیوه هم اکنون تست شده است من فقط تولیدش را آسان کردم و قیمت را پائین آوردم تا مردم بتوانند از این شیوه استفاده کنند. آبیاری کوزه ای علاوه بر اینکه مصرف آب را تا 60 درصد کاهش می دهد علف های هرز را هم تقریباً ریشه کن می کند.

این اختراع را ثبت کردید؟

برای ثبت اختراع اقدام کردم، اداره ثبت اختراعات بعد از پذیرش اولیه طرح آن را جهت داوری به کارشناسان مرکز تحقیقات کشاورزی ارسال کرد اما بعد از گرفتن هزینه 340000 تومان از اینجانب و گذشت حدود 5 ماه هیچ جوابی کتبی نداده اند. با تلاش بسیار بالاخره یک شماره تلفن از یکی از کارشناسان این مرکز پیدا کردم، با نهایت ادب پرسیدم می شود بگوئید طرح مرا پذیرفته اید یا نه اما این مسئول پر مدعا گفت نه کوزه که از هزار سال قبل بوده! ما نمی توانیم چیزی را به باغداران بدهیم که از آن مطمئن نیستیم!

گفتم خب شما که مسئول هستید و آزمایشات و مشاهدات مرا قبول ندارید خودتان آزمایش کنید تا مطمئن شوید، اما گوششان بدهکار نبود.

اگر جواب درستی به سازمان ثبت اختراع داده بودند می شد طرح را اجرا کرد.اما متأسفانه هنوز نظر کارشناسی خود را برای سازمان ثبت اختراعات ارسال نکرده اند، خب فرضاً طرح اشتباه باشد، باید جواب بدهند یا نه؟ اگر مسئولین این طرح را بپذیرند شاید با هزینه ای 30 میلیونی بشود این کار را انجام داد.

چه خواسته ای از مسئولین دارید؟

ای کاش موسسه ای برای راهنمایی ثبت اختراع و گرد همایی و هم فکری پژوهش گران داشتیم!

ای کاش مسئولین باهم یکصدا بودند، دلسوز کشور بودند! ای کاش به راحتی با اعتماد مردم به نظام و آبروی افراد بازی نمی‌شد!

ای کاش ضوابط به جای روابط در کشور حاکم بود!

اما حقیقتاً از مسئولین دلسرد شده ام و دیگر هیچ دینی احساس نمی کنم، چون برایم اثبات شده که دلشان برای مردم نمی سوزد. اصلاً به خاطر همین بود که همکاری خودم را با بسیج علمی و پژوهشی آغاز کردم، گفتم شاید اینجا دلشان برای مردم بسوزد. انصافاً هم اینجا خیلی بهتر از جاهای دیگر بود و تا کنون حمایت های بهتری داشته اند.

سخن پایانی؟

طرح آبیاری کوزه ای یک طرح معنوی است و بنده اصلاً به آن دید مادی ندارم. هدفم از اجرای این طرح هم تنها نجات درختان از خشکی و بی آبی مخصوصاً در کویر یزد بوده است. کاش مسئولین هم از این طرح حمایت می کردند.

ارسال نظرات
آخرین اخبار