شب جمعه هفته قبل چه دعايي كردي؟ چگونه گريه كردي؟ كدام روضه را خواندي؟ كه بفاصله يك هفته بعد،خودت شدي تجسم همه ي روضه ها....
هرچند صورتت تكيده شده بود،هرچند لبانت خشكيده بود،اما چشمانت #هيهات_من_الذله را فرياد ميزد.....
آنقدر با روضه ي اربابت عجين شدي ،كه شدي شبيه ترين شهيد معاصر به سيدالشهدا عليه السلام" تو هم تشنگي ديدي،هم دشنام شنيدي،هم جسارت شدي،هم شكنجه شدي و هم" وَ شمرُجالِسٌ عَلي صدرِ" را به عينه با تمام وجودت لمس كردي.....تو آنقدر غريب بودي كه حتي خواهري نداشتي از بالاي تَل دست وپا زدنت را ببيند،خدا ميداند چقدر به تو سخت گذشت كه حتي برادرزاده و خواهرزاده اي نداشتي كه به ياري ات بيايد،كسي نبود كه طفلت را برسر دست بگيرد و امان برايت بخواهد،تو بودي و تنهايي و گرگان بيابان ويك لشگر #حرمله،امشب بايد به نيت تو #زيارت_ناحيه_مقدسه خواند،شبيه همه ي فرازهاي زيارت ناحيه مقدسه شده اي،فقط نميدانم پيكرت را به نَعل تازه... و در آخرين لحظاتِ جان دادنت اربابت به استقبالت آمد سرت را به دامان گرفت و رگهاي گلوي بريده ات را بوسيد، شايد اكنون گهواره #طفل_رضيع را تكان ميدهي يا در حرم سيدالشهدا همراه با انبياء و فرشتگان مشغول خدمت به زائرين اربابت هستي،از اين پس روضه خوانان بايد روضه ي تو را بخوانند،به قول امام خميني ره" امام زاده اي شده اي محسن جان ،دوست خوب روزهاي راهيان نوريِ من....
تو مُزدِ سالها مجاهدت و عَمَلگي براي انقلاب و خدمت به محرومان را گرفتي،آنهم به چه زيبايي،"ما رأيتُ اليٰ جميلا"،اثرات خونت براي اسلام را هيچوقت تمامي نيست همچناني كه خون سيدالشهدا هنوز كه هنوز است در جوشش است و شعبه اي از همان خون مقدس و پاك از رگهاي گلويت بيابان قلب هاي خشكيده بشريت را سيراب كرد،خوشا به سعادتت كه در روز محشر همانند اربابت با سري بريده وارد محشر خواهی شد،همنشيني با سيدالشهدا(عليه السلام)نوش جانت برادر شهیدم.
شادی روحش صلوات.....
