به گزارش سرویس بسیج فرهنگیان خبرگزاری بسیج، محمد ابراهیم محمدی مدیرکل اسبق فرهنگی و هنری وزارت آموزش و پرورش یادداشتی را در اختیار این خبرگزاری قرار داده است:
آشنایی با دین، الزاماً مترادف با فعالیتهای پرشمار جاری که به عنوان دینی انجام میگیرد نیست و اساساً این قبیل کارها، هرچند خوب باشد اما بی ارتباط با برنامه و مأموریت رفتارساز دینی است و بهتر آن است گفته شود اینها حرکتهایی نمادین از دین است تا تربیت دینی؛ این درحالی است که در تربیت باید به مأموریت دینی در ساخت یک انسان مسئول و برخوردار از شاخصهای ارزشی همت گماشت.
برای همین آشنایی تخصصی و مهارتی با مبانی دینی برای کارشناسان و برنامهریزان، ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده و این موضوع در امور تربیتی بیش از هرجای دیگر لازم به رصد و پیگری است.
شاید فقدان این خصیصه موجب شده تا ظرفیت برنامههای دینی که با روح و روان مخاطب موانست دارد به شایستگی بازنمایی نشود.
دغدغههای آموزش و به تبع آن غول کنکور و آزمونهای شبه کنکورهای میان و درون پایهای از یک سو و نظام گزارشهای آماری و حجمی فعالیتهای جاری و نمادین از سوی دیگر، بزرگترین آفت در کمتوجهی و البته بیمهری به برنامههای بنیادین تربیتی امروز است.
به گمان من امروز جای فعالیتهای عمومی و بالینی تربیتی در برنامههای تکاملی و تربیتی دینی خالی است. اگر جای وزیر بودم فعالیتهای پرورشی را حداقل تا نوسازی مبتنی بر نیازها و الزامات و متناسبسازی برنامههای آن با نیاز و زندگی خانواده ایرانی اسلامی متوقف میکردم؛ این اقدام که خود سرآغاز اتخاذ یک استراتژی استوار در هندسه تربیت بومی و صدالبته عملیاتیسازی زیرنظامهای سند تحول است؛ نه تنها کسی را نگران نمیکند بلکه سیستم را از دغدغههای پیوسته حاصل از نبود یک نقشه راه جامع تربیتی کارآمد و برآیند محور رهایی خواهد بخشید.
به نظرم پایین کشیدن فتیله فعالیتهای نخ نما، پرتکرار و جزیرهای امور پرورشی با هدف خانه تکانی و روزآمدسازی فعالیتهای آن، خدمت به چابک سازی و اثربخشی امور پرورشی است.
این یک واقعیت است که امروز بزرگترین چالش آموزش و پرورش دهه 90، امور تربیتی خسته و فرسوده و باری به هر جهت است و این واقعیت در فقدان رویکردی عالمانه و مبتنی بر مبانی ارزشی حاکم بر آثار و بروندادهای آن خودنمایی میکند.
سکوت و حرکت چراغ خاموش یک ساله و محدودسازی فعالیتها به مدرسه و کلاس، فرصت تنفس داده و فاصله آن را با واقعیتهای کار تربیتی که با تبلیغ و جریانسازیهای حبابی و... گسسته است ترمیم خواهد کرد.
فعالیت جاری امور تربیتی که بیش از حد نخنما و بی رنگ و رو است، این تلقی را ایجاد کرده است که گویا متولیان امر نمی دانند که اوضاع دگرگون شده و زمانه تغییرکرده و زمینه، ذائقهها و نیازها تفاوتی جدی باگذشته پیدا کرده است.
برای همین معتقدم و بارها گفتهام باید نتیحه کار پرورشی را نه در بوق رسانهها بلکه در خانه و رفتار حاکم بر جامعه دید و داوری کرد.
اصولا پرورشی با وجود سمپاتی چون خانواده که میتواند قدرشناسانه صدای پرورشی باشد دیگر چه نیازی به خوراکسازیهای تبلیغاتی و به صف کردن رسانهها دارد؟
پرورشی باید با مدرسه و نیازها و انتظارات و مطالبات خانوادههای به ستوه آمده آشتی کند و جدی و واقعی در راستای آن اقدام نماید.
امروزه نهاد پرورشی نه تنها از آموزههای حیات بخش و زندگیسازی که تعهدات فردی و شهروندی را تعمیق میبخشد، غفلت کرده، بلکه از بسیاری از نسخههای عصری در زمینه آگاهیهای روزآمد وکاربستی نیز دور مانده است.
شاید بهتر این باشد که بگوییم پرورشی بیش از هر زمان دیگر نیازمند اصلاح هندسه تربیتی خود با عیار آموزههای فطری دین در قالبهای نوین و متناسب است.
امروز که در آستانه ورود به چهار ساله دوم دولت تدبیر و امید هستیم امور تربیتی بیش از هر زمان دیگر به تدبیر و امید بخشی نیازمند است تا کمی از انباشت نگرانیهای تربیتی خانوادهها کاسته و مدرسه را به جایگاه خانه دومی نزدیکتر سازد.
مدرسه تا زمانی که تحت مدیریت امور تربیتی به کانونی از مهر، محبت و عواطف انسانی تبدیل نشود، جایگاه و مرجعیت فرهنگی و اجتماعی را نیافته و جز چند ساعت آموزش روزانه که به سختی و اکراه تحمل میشود محیط مألوف و مانوس دانشآموزان نخواهد شد.
انتهای پیام/