اگر همین بسیج نباشد که در مساجد با اردوهای جهادی، کورسوی توجه به مستضعفین را در جامعه روشن نگه دارد، دیگر نسل‌های ما را چه کسی یا کدام مرکز برای این آرمان‌ها و خصوصیات تربیت خواهد کرد؟
کد خبر: ۸۹۱۵۹۸۳
|
۲۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۶

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی، استاد عزیز، حجت‌الاسلام محمدرضا زائری در کانال تلگرامی خود یادداشت تأمل‌برانگیزی در مورد نسل‌کشی در میانمار منتشر فرمودند که بلندنظری و دوراندیشی ایشان را اثبات می‌کند و در عین حال هشدارهایی بیش‌تر از آن‌چه در فضای رسانه‌ای این روزها پیدا می‌شود، به ما می‌دهد.

چهل سال پیش، در روزهای مبارزه با رژیم طاغوت، از میان طیف‌های مختلف مبارزان، نسلی تربیت پیدا کرده بودند که به خاطر فقر مردم، یا ظلمی که بر مردم – در این‌جا یا جای دیگری از دنیا - می‌رود، از خواب و خوراک می‌زدند، به خود سخت می‌گرفتند تا اگر کاری از دست‌شان برای آن مردم بر نمی‌آید، حد اقل درد آن‌ها را درک کنند، روح مبارزه را در درون خود زنده نگه دارند و برای خدمت به مردم و تحمل سختی‌ها آماده و پرانگیزه باشند. چه‌بسا خیلی از آن‌ها خود درد محرومیت را چشیده بودند یا سیلی ظلم را خورده بودند. حتی بعضی‌های‌شان از اقشار مرفّه هم بودند، ولی تن به این ریاضت‌ها می‌دادند. بعدها نمونه‌های این منش در نسل جنگ هم به صورت‌هایی دیگر متعین شد و در خاطرات دفاع مقدس ثبت گردید.

مطمئنم که این خودسازی‌ها، بعدها خیلی به کار آمده است. حتماً برای خیلی از آن‌ها توانسته شکنجه‌های اقرارگیری را قابل تحمل کند و قدرت مقاومت پیدا کنند. برای خیلی‌ها توانسته سختی‌های جنگ در سال‌های بعد را آسان کند، و برای خیلی‌ها هم که در مسئولیت‌ها قرار گرفتند، باعث شده تا در خدمت بیش‌تر به خود سختی بدهند، صبورتر باشند و به محرومین جامعه توجه بیش‌تری نشان دهند و...

اما امروز دیگر آن روحیات را در کم‌تر کسی می‌توان پیدا کرد. بسیار بعید است که در مدارس و مراکز تربیتی، چنین روش‌هایی را پیشه کنند. پدر و مادرها – به تناسب وُسع خود - دیگر اجازه نمی‌دهند فرزندشان در خوراک و پوشاک کم‌ترین سختی و ناملایمتی را متحمل شود و خلاصه حالا که کشور ما از بسیاری از آن رنج‌ها فارغ شده، دیگر گویا نیازی نیست که حتی انقلابیون خود را این‌گونه بسازند.

همین فجایع میانمار کافی است تا نشان دهد که هنوز رنج بشر پایان نیافته و کاخ ظلم هنوز پابرجاست. معنی این‌ها برای انسان انقلابی این است که هنوز مبارزه پایان نیافته و باید خود را برای سختی‌ها آماده کرد و یا روح هم‌دردی را در وجود خود زنده نگه داشت. حتی اگر مجبور نباشیم این سختی‌ها را متحمل شویم، اما باید خود را طوری بسازیم که در مسابقه‌ی رفاه و تجمل غرق نشویم و فکرمان از اندیشه‌ی مظلومین تهی نشود.

اما نسل‌های ما را چه کسی یا کدام مرکز برای این آرمان‌ها که نه، برای این واقعیت‌های زنده و موجود تربیت خواهد کرد؟ به خود سختی دادن، پیش‌کش! در مسابقه‌ی رفاه غرق نشدن و داشتن درد محرومین و مستضعفین را کدام مدرسه و دانشگاه به فرزندان ما آموزش می‌دهد؟ این‌ها یکی از همان ویژگی‌های انقلابی‌گری بودند که امروز بسیار رنگ‌باخته شده‌اند.

ما کانون تفکر عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی در دنیا هستیم و اگر این قبیل روحیات در آحاد اجتماع ما زنده نگه داشته می‌شد، وقتی شاهد فجایع رفته بر مردم خودمان بودیم، و شاهد فجایعی که بر مردم عراق در نهضت‌های آزادی‌خواهانه‌شان، و هم‌چنین فجایعی که بر مسلمانان بوسنی رفت، و رنج‌هایی که در طول بیش از چهل سال، مردم افغانستان متحمل شدند، و کشتار بی‌رحمانه و فجیع در رواندا، مناقشات باطل و آدم‌کشی‌ها در چچن و کوزوو و... آن‌قدر ما به اندیشه وا می‌داشت و با این اندیشه مشغول می‌کرد که به مرور زمان راه‌برد "پیش‌گیری" هم در اندیشه‌مان شکل بگیرد و چه‌بسا می‌توانستیم از مصادره‌ی نهضت‌های آزادی‌خواهانه‌ی کشورهای عربی و ظهور توحشی به نام داعش پیش‌گیری کنیم؛ می‌توانستیم از فاجعه‌ی میانمار پیش‌گیری کنیم و بسیاری از ظلم‌های دیگر در دنیا را سد کنیم. فکری نظام‌مند که در ساختار جمعی اندیشه‌ی ما شکل می‌گرفت و راه حل‌ها را پیدا می‌کرد. مثلاً این‌که سیاست خارجه‌ی ما را چنان فعال و پیش‌رو کند که بتواند جلوی هر نوع جنگ و مناقشه‌ای را بگیرد و انرژی‌های معترض را علیه مستکبرین و عاملان ظلم و بی‌عدالتی متمرکز کند.

اما الان، در سکوت خبری جریان وسیعی از جنایت به راه می‌افتد، و بعد از مدتی با به تمرکز رسانه ها روی فاجعه، نیروهای مردمی دنیا برای جلوگیری از ادامه‌ی فجایع بسیج می‌شوند. این مکانیزمی است که در همه‌جای دنیا مردم را به میدان می‌آورد، اما آیا در اجتماع ما با همه‌ی داعیه‌های انقلاب اسلامی هم باید همین مکانیزم حاکم باشد؟!
سؤال اصلی این است که تفکر انقلاب اسلامی به‌صورت ارگانیک، چه‌گونه در جامعه‌ی ما فراگیر می‌شود؟

اگر همین بسیج نباشد که در مساجد با اردوهای جهادی، کورسوی توجه به مستضعفین را در جامعه روشن نگه دارد، دیگر نسل‌های ما را چه کسی یا کدام مرکز برای این آرمان‌ها و خصوصیات تربیت خواهد کرد؟ مهد کودک‌ها؟ مدارس دولتی؟ مدارس غیر انتفاعی؟ مدارس خصوصی؟ دانشگاه آزاد؟ دانشگاه‌های دولتی؟ دانشگاه‌های غیر انتفاعی؟ روزنامه‌ها؟ مجلات؟ سایت‌ها و شبکه‌های مجازی؟ شبکه‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی، شبکه‌ی نسیم، شبکه‌ی نمایش با سریال‌ها و آگهی‌های بازرگانی‌شان؟
در جشن‌های شبانه‌ی پارک‌ها و مراکز تفریحی می‌توان انتظار چنین تعالیم انقلابی را داشت؟
در مراکز خرید و مجتمع‌های اقتصادی، از این حرف‌ها می‌شود زد؟
در مجتمع‌های عریض و طویل فرهنگی-ورزشی چه؟
در سرای محله‌ها و خانه‌های فرهنگ و فرهنگ‌سراها چه‌طور؟
استاد زائری در یادداشت خود خوب گفت که باید منتظر نسل‌کشی‌های بعدی در جاهایی دیگر باشیم. بین دوستان هم این روزها این سخن است که با پایان داعش، مستکبرین عالم، فتنه‌ی دیگری در جایی دیگر را طراحی خواهند کرد. البته که آن فتنه را هم به مدد الهی کور خواهیم کرد. اما به بهای جان چند‌هزار یا چند‌صدهزار زن و کودک دیگر؟ کشتار میانمار تمام خواهد شد، اما خوی حیوانی و سبعیت بشر هنوز در کمین بشر است.  

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

ارسال نظرات