حفظ میراث فرهنگی به این معنی نیست که فقط برای علما و فضلای گذشته بزرگداشت برگزار شود بلکه علاوه بر این و مهمتراز این، شناسایی استعدادهای فرهنگی زمان حال است و جهت دهی آنها برای به عمل رساندن استعداد خود است
کد خبر: ۸۹۱۶۸۸۹
|
۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۳

به گزارش ازخبرگزاری بسیج کرمان ؛کوهبنان بام فرهنگی کرمان نام گذاری شده است. دلیل این نام گذاری به خاطر گذشته فرهنگی غنی این منطقه بوده است که امروزه در قالب میراث فرهنگی از گذشته به ما ارث رسیده است که ارث نیکویی است و امروزه از آن استفاده می کنیم و خودمان را با استناد به این میراث به مناطق دیگر معرفی می کنیم.

اما سوالی که امروز باید از خود بپرسیم، اینکه آیا ما توانسته ایم میراث دار خوبی باشیم و برای آیندگان میراث ساز باشیم؟ و یا در همان میراث گذشته باقی ماندیم؟

برای جواب به این سوال نیازمند تحلیل وضعیت فرهنگ و استعداد پروری نیروهای مستعد فرهنگی حال حاضر در منطقه کوهبنان هستیم که در واقع آنچه که باعث پدید آمدن میراث فرهنگی و شکل گیری فرهنگ برای آینده می شود چگونگی عملکرد نهادهای فرهنگی مسئول و نهادهای فرهنگی مردمی و خود مردم در رابطه با موضوع فرهنگ و فرهنگ سازی و استعدادهای فرهنگی است.

حفظ میراث فرهنگی به این معنی نیست که فقط برای علما و عرفا و فضلای گذشته بزرگداشت برگزار شود بلکه علاوه بر این و مهمتراز این، شناسایی استعدادهای فرهنگی زمان حال است و جهت دهی آنها برای به عمل رساندن استعداد خود است که از این طریق هم خودشان رشد می کنند و هم به جامعه فایده می رسانند و افتخار و میراث و الگویی برای آینده می شوند. از بین تقسیم بندی های فرهنگی که انجام می گیرد که شامل فرهنگ عمومی و فرهنگ دینی می شود هر دو با اهمیت و مورد توجه اند اما فرهنگ دینی با توجه به اینکه به زندگی هم از نظر روحی و روانی و هم از نظر مادی توجه دارد و چگونگی سعادت مندی در دنیا و آخرت را مورد توجه قرار می دهد و برای آن برنامه ریزی کرده است و در واقع فرهنگ عمومی را هم در خود جای می دهد، بنابراین لازم است که فرهنگ دینی و استعدادهای انسانی فرهنگ دینی بیشتر مورد توجه قرار گیرد و استعداد افراد در زمینه های مربوط به دین از سوی خانواده ها و نهادهای فرهنگی شناسایی شود، تشویق شود و جهت دهی شود.

اما هدف از این مقدمه این است که به بحث میزان توجه به فرهنگ دینی در منطقه کوهبنان بپردازیم و از استعدادهایی که در این زمینه وجود دارد یک ارزیابی داشته باشیم و میزان فعالیت هایی که در این رابطه از سوی نهادهای فرهنگی مسئول انجام شده و انجام می شود، مورد بررسی قرار دهیم.

کوهبنان به دلیل گذشته ی درخشان فرهنگی و همین طور به دلیل کوچک بودن محیط و عدم پذیرش مهاجر آن هم بدلیل نبود اشتغال در آن، فرهنگ اصیل آن تاحدودی حفظ شده است. سطح فرهنگ نسبتا خوبی در بیشتر زمینه ها از جمله فرهنگ دینی در این منطقه وجود دارد. این نکته گفته شده به این معنی است که استعدادهای قابل توجهی در زمینه فرهنگی درکوهبنان وجود دارد. حال سوال این است که چه مقدار از این استعدادها شکوفا می شود و مورد بهره برداری قرار می گیرد؟ برای جواب به این سوال باید تعداد افراد به بار نشسته در زمینه های مختلف فرهنگی را در منطقه کوهبنان مشخص کرد و بعد با ظرفیتی که در این منطقه وجود دارد مقایسه کرد. بصورت دقیق این کار می تواند از سوی آموزش و پرورش یا مساجد و یا سایر نهادهای مطلع انجام بگیرد. اما آنچه که بطور کلی می توان بحث کرد اینکه در کوهبنان مثال هایی شاخص از بروز استعدادها وجود دارد افرادی که بالاترین سطح ممکن از استعدادهای آنها بروز کرده و در کشور مطرح شده اند از این افراد می توان به نفرات برگزیده مسابقات نهج البلاغه در سالهای اخیر اشاره کرد که تعداد قابل توجهی هم هستند که به لطف تلاش و زحمات، آقای یوسف زاده به بار نشستند که تلاش ایشان در به بار نشاندن این استعدادها جای تقدیر و تشکر دارد و این موفقیت نشان می دهد که اگر در زمینه های دیگر چندان موفقیتی حاصل نمی شود به این دلیل است که راهنمای راهی مانند ایشان کمتر وجود دارد. در هر صورت این مثال، اثباتی بر وجود استعداد های فرهنگ دینی در کوهبنان است.

حال سوالی که مطرح است اینکه این تعدادی که توانستند استعدادشان را به عمل برسانند، همین تعداد هستند یا اینکه می توانند بیش از این ها باشد؟ برای جواب به این سوال باید این را پرسید که این افراد موفق توسط نهادهای فرهنگی مسئول استعدادیابی شدند و یا اینکه به تلاش خودشان و خانواده شان بوده است؟ و یا معلمی همچون آقای یوسف زاده؟ آنچه که به نظر می رسد عموما به تشویق خانواده ها و تلاش خود افراد و تلاش افراد انگشت شماری همچون آقای یوسف زاده بوده است که این استعدادها شکوفا شده است و در مسابقات به بار نشسته است.

اما آنچه که مشخص است اینکه ظرفیت فرهنگ دینی که در کوهبنان وجود دارد بیش از این مقدار است، این را می توان از تعداد زیاد نوجوانانی که در مساجد مختلف هستند و برای اکثریت آنها برنامه آموزش قران، نهج البلاغه، مدیحه سرایی و از این دست موارد وجود ندارد و یا حداقل به تناسب جمعیت نوجوان هر مسجد این آموزش ها در مساجد مختلف نیست، متوجه شد.

موضوع این است که امثال یوسف زاده ها در قشر مذهبی و در نهادهای فرهنگی مسئول بسیارکم است یعنی کسانی که علاوه بر خود و خانواده خود به فکر دیگران هم باشند و بخواهند استعدادهای فرزاندان آنها را شکوفا کنند و دغدغه رشد جامعه را داشته باشند. در این جا لازم است که از کانون فرهنگی شهید یوسف زاده و سایر نهادهای مردمی و افرادی که در این نهادها برای رشد فرهنگی به خصوص فرهنگ دینی فرزندان مردم این شهر تلاش می کنند تشکر کنیم. در واقع این گونه نهادهای فرهنگی مردمی هستند که امثال شهید حججی ها را به جامعه تحویل می دهند. باید توجه داشت که خیلی از نوجوانان این شهر و این کشور استعداد شهید حججی شدن را دارند آنچه که نیاز است و کم هم وجود دارد اینکه افردای باشند که این شهید حججی ها را از افراد مستعد بسازند.

نکته ی دیگری که وجود دارد این است که ؛ حالا افرادی که استعداد آنها شکوفا شده، چه با تلاش خود و یا با تلاش افراد و یا نهادهای فرهنگی مردمی اما این استعداد پرورانده نمی شود و مورد استفاده و تشویق قرار نمی گیرد و فردی که در نوجوانی استعدادی داشته است و آن را شکوفا کرده، به دلیل عدم استفاده و بهاء به آن از سوی نهادهای فرهنگی مسئول این استعداد در آینده باقی نمی ماند و حتی مسیر این فرد می تواند صدوهشتاد درجه تغییر کند. فردی که در نوجوانی با مسجد رابطه تنگاتنگی داشته اما به مرور مسیرش جدا می شود واز این فضا فاصله می گیرد و او که استعدادی در یک زمینه داشته است دیگر خبری از آن نیست. او که می توانست یک فرد مطرح در آن زمینه در استان و حتی در کشور باشد هرگز اینگونه نمی شود چرا؟ آیا فردی که امروز توانسته نفر اول مسابقات نهج البلاغه کشوری را کسب کند نمی تواند در آینده از افراد مطرح درآن زمینه در کشور باشد؟ می تواند در صورتی که به او بها داده شود از او استفاده شود و او انگیزه پیدا کند که خود را رشد بدهد و نه اینکه او رها شود.

آنچه که امروز به عیان دیده می شود رها کردن این افراد است؛ وقتی به مساجد مختلف به عنوان جایگاهی که این استعدادهای فرهنگ دینی می تواند پرورش بیابد نگاهی بیاندازیم می بینیم که در اکثر مساجد در بیشتر فعالیت های دینی از وجود این استعدادها استفاده نمی شود و مورد تشویق قرار نمی گیرند.

در سایه ی این بی توجهی های نهادهای فرهنگی مسئول، بیشتر فعالیت های فرهنگی مساجد مانند اذان گفتن، قرائت قران، قرائت ادعیه، مداحی ها و مولودی ها و از این دست موارد توسط افراد مسن انجام می شود و نوجوانان کمترین نقش را در این رابطه دارند و این یکی از عوامل پیرشدن بافت جمعیتی مساجد شده است. وقتی به صفوف نمازگزاران در مساجد مختلف شهر نگاه می کنیم بسیار کم تعداد و عموما افراد مسن هستند و کمتر جوانان در مساجد حظور می یابند.

نهادهای مسئول فرهنگی کوهبنان به این سوالات پاسخ دهند:

ارسال نظرات