و این چنین است که در سال شصت و یک هجری، حسین بن علی (ع) تمامی میراث خود از جد بزرگوارش را در برابر همه ظلم اموی به میدان حضور می آورد و جان خود و خاندان خویش را در راه دین نثار میکند و فصل تازه ای در تاریخ بشریت می گشاید.
متأسفانه واقعه کربلا آنگونه که شایسته و بایسته است، در هنر و اندیشه و ادبیات داستانی ما جایگاه حقیقی خود را پیدا نکرده و جز بخش بسیار اندکی از شعار و چند نقاشی و تابلوی ارزشمند، این رویداد عظیم، فقط در فرهنگ عامیانه و بستر اجتماعی جریان یافته و به دلیل همین بضاعت اندک پژوهشی و ادبی پیوسته دچار تحریف و آسیب شده است.
مقایسه ساده ای بین توهم مصلوب شدن حضرت مسیح(ع) که از جمله انحرافات بارز دین مسیحیت می باشد و بهره برداری عظیم غرب از این رویداد که در اشعار، داستانها، آثار موسیقی، نقاشی و انواع هنرها، که به کرات دیده می شود، با آثار خلق شده از واقعه عاشورا، به خوبی غفلت ما را از این رویداد عظیم نشان میدهد.
عاشورا سند سرافرازی مسلمانان و وجه تمایز بین حق و باطل است و غفلت از پیام ها و زیبایی های آن، نمیتواند امری اتفاقی باشد.
این واقعه با شکوه پر از رمز و رازها و پیامهایی است که می تواند موجد بزرگترین، فاخرترین و با شکوه ترین زمانها، نمایشنامهها، تابلوهای هنری و آثار عظیم موسیقایی باشد.
حسین بن علی(ع) با هیچ یک از قهرمانان دینی و حماسی دنیا قابل قیاس نیست. سید و سالار شهیدان آنچه را که خوبان دارند همه را به همه در وجود اقیانوس گونه اش گرد آورده و به تنهایی بار عظیم شهادت را بر دوش کشیده است.
ادبیات حماسی ایران، در پرتو عظمت اثری چون شاهنامه و خلق قهرمانان جاودانه ای چون رستم، سهراب و سیاوش، توانایی بالقوه بیکران خود را برای بیان واقعه عاشورا به اثبات رسانده است. از این رو، این سؤال آزار دهنده به ذهن متبادر می شود که چرا درباره ی عاشورا، اثری که حتی اندکی از این عظمت و شایستگی را در برداشته باشد، پدید نیامده است؟
آیا زمان آن فرا نرسیده است که کمبود و یا حتی فقدان آثار هنری سترگ در زمینه واقعه عاشورا را، به شکلی عالمانه و منتقدانه به بحث بنشینیم و درباره ی آن چاره ای بیندیشیم؟
ملت ایران در طول تاریخ، فراز و نشیبها و مصایب گوناگونی را از سر گذرانده و در پرتو سوگواری برای سالار شهیدان توانسته است روحیه شکست خورده خود را احیا و اندوه خویش را بیان کند.
توسل به سالار شهیدان، پیوسته موجب تسکین آلام شیعیان و نور امیدی در دل تاریکی جهل و ظلم بوده است.
در جریان مبارزات مردم ایران علیه جور و ستم شاهان، وجه حماسی رویداد عاشورا قوت گرفت و مظلومیت ستمدیدگان به صورت خشم علیه حکومت، تجلی پیدا کرد.
توجه به جوهره حقیقی حرکت سید الشهدا(ع)، یعنی قیام علیه ستم و احیای دین حق، نکته ای است که متأسفانه در اغلب مراثی مورد غفلت قرار می گیرد و هدف از عزاداری ها به طرز نگران کننده ای اشک گرفتن از مخاطب بدون تقویت بینش و قدرت ایمان اوست.
حکام جور آن زمان که نتوانستند واقعه عاشورا و عزاداری برای سید الشهدا(ع) را از متن زندگی، فرهنگ مردمان، حذف کنند دست به تحریف آن زدند و با تکیه بر پوسته ای مجعول و تهی ساختن مراسم و عزاداریها از پیام حقیقی عاشورا، آن را به مراسمی بی خاصیت و حتی ضد دین و وهن آلود تبدیل کردند و راه انتقادهای نه چندان مشفقانه دشمنان ملبس به جامه دوست را گشودند.
تکیه صرف بر آداب و شعائر دینی، بدون توجه به وجه معرفتی و پیام انسان ساز آن ها، تدبر محیلانه ای بود که حکومتهای ستمگر اختیار کردند و متأسفانه در این راه به موفقیتهای بسیاری نیز دست یافتند.
و بدین گونه بود که قیام، رنگ خاکستر نشینی به خود گرفت و خروش برخاسته از ایمان دینی به زنجمورههایی از سر ضعف و ناتوانی تبدیل شد. اشعار و مراثی، وجه حماسی خود را از دست دادند و به اشعار پیش پا افتاده و سخیف بدل گشت. از این رو کسانی که در مجالس عزاداری سالار شهیدان شرکت میکنند، هنگام خروج از آن مجلس، غالباً به زیور آگاهی و ایمان و تدبیر، آراسته نمی شوند.
بدیهی است این جریان نامیمون، باید به صورتی عاجل مورد نقد و بررسی قرار گیرد و اصلاح شود. انجام رفتارهای مغایر با شأن مسلمانان و به ویژه مکتب شیعه که سرشار از زیبایی، تناسب، وقار، تفکر و اندیشه مکتبی است باید به صورتی جدی و با صلابت هر چه تمامتر خاتمه پیدا کند. قمه زدن، سینه زدن با بدن برهنه در جایی که احتمال گناه می رود، زنجیر زدن به شکلی که به بدن صدمه قابل اعتنا برسد و رفتارهایی از این دست، شایسته ملت مقاوم و مومن و اندیشمند ایران اسلامی نیست. پایین آوردن مراسم عزاداری سالار شهیدان در این سطح، کاری است که هرگز به عقل دشمنان دین و خصمان همیشگی سالار مردان عاشورا هم خطور نمی کند و ما به نام عزاداری و به هزینه خود کاری را می کنیم که دشمنان دین و عزت ما با دهها برابر هزینه هم از پس آن بر نمی آیند.
اشعار مداحان
بیان واژه های نابجا و بی مورد، در محتوای برخی نوحه ها، که گوینده و سراینده آن ها بدون پشتوانه فکری و معرفتی الفاظی را بر زبان جاری می سازد که شأن و منزلت این واقعه عظیم از دید شنونده کاهش مییابد، بیان واژه های بیمحتوا و سبکی چون «نوکرتم» «قربونتم»، «داداش جونم»، « میخوامت خیلی زیاد» «قربون چشمان قشنگت»، «شاه حسین»، «اعلیحضرت حسین»، «اعلیحضرت ابوالفضل»، « کلب رقیه»، «کلب الحسین»، «سگ توام» عوعو کردن و صدای پارس سگ درآوردن به همراه قلاده بستن به گردن مداحان و نوحه سرایانی که با حرکات نمایشی اسیر احساسات زودگذر خویش شده و به هر قیمتی صِرف بازارگرمی و گریاندن مخاطب به سمت اشعاری رفته اند که نه صِبغه تاریخی دارند و نه شور و شعور حسینی، اشعاری که امامان شیعه مانند معشوق وصف میشوند و از «چشمان سیاه» و «لب های غنچه ای» «بازوان پهن» و ... سخن ها به میان میآید به حدی که پا را از خطوط قرمز فراتر مینهند و این چنین موسیقی تحریف مداحی را می نوازند.
با ورود افراد بی اطلاع، ناتوان و بی سواد به جرگه مدّاحان و ذاکرین اهل بیت(ع)، آسیبهای جدی به ارزشهای معنوی و آئین های عاشورائی وارد آمده و این مصداق زنگ خطر است، زنگی که در صورت عدم پالایش و مقابله جدّی، با تحریفات، خرافات، بدعت های نامتعارف خطرات فرهنگی- مذهبی جبران ناپذیری در میان عموم به بار خواهد آورد و به قول استاد شهید مرتضی مطهری، امروزه باید به دروغ ها و تحریفاتی که وارد دستگاه عزاداری حضرت حسین(ع) شده باید گریست نه بر مصیبت حسین و شمشیرهائی که روز عاشورا در دشت خونین کربلا به پیکر شریفش وارد شد. ایشان درکتاب «تحریف های عاشورا» مینویسد: « امروز باید عزای حسین را گرفت، امّا برای حسین در عصر ما یک عزای جدّی است که در گذشته نبوده و آن هم دروغهائی که درباره حادثه کربلا گفته میشود، هیچکس جلوی این دروغها را نمیگیرد و به این مصیبت حسین بن علی(ع) باید گریست».
بیش از ربع قرن از انقلاب اسلامی می گذرد و هنوز هیچ نهاد و سازمانی مسئولیت اداره و هدایت این جریان عظیم را به عهده نگرفته است. تعداد آثار موسیقایی ساخته شده درباره ی عاشورا از شمار انگشتان دست بیشتر نیست و تازه در میان آنها هم نمی توان آثار شاخص و متقن و قابل دفاع چندانی را پیدا کرد.
هنوز هم اشعار اندکی که درباره این رویداد عظیم سروده شده اند، در هیچ رسانه ای خوانده نمی شوند و اگر به مناسبتی خوانده شوند، چنان در میان هیاهوی آثار سخیف گم می شوند که راه به جایی نمی برند. سال ها از خلق قصیده محتشم کاشانی می گذرد و هنوز کسی توان و جرأت جایگزینی و یا دست کم همنشینی غزل و قصیده ای نه بهتر از آن که همسنگ با آن را هم ندارد.
هنوز مداحان ما تحت آموزش صحیح قرار نگرفته اند که هر چیزی را نخوانند و به هر شکلی نخوانند. هنوز از میان ضجههای مداحان، نغمههای ترانه های فلان خواننده قدیم و جدید به گوش می رسد و به نام عزاداری اباعبدالله(ع)، مخاطب را به دنیایی می برد که مورد تنفر سیدالشهدا(ع) و هر انسان صاحب دردی است. هنوز در عزاداریها شاهد حرکات و رفتارهایی هستیم که عزاداری اباعبدالله(ع) را تبدیل به یک کارناوال توهین آمیز می کند و در آنها نه تنها شعارهای اصلی عاشورا مورد غفلت قرار می گیرند که به شکلی تلویحی و یا حتی صراحتاً شعارهای مد روز و اینترنتی و شاد کننده دل دشمنان مطرح می شوند. پیدا کردن نمونههایی از این عزاداری های سوپر مدرن، چندان دشوار نیست.
نکته مهم دیگر نصب شمایلهای توهین آمیزی است که در محرم سال گذشته در گوشه و کنار شهر دیده میشد و وجود مبارک حضرت عباس و سیدالشهدا(ع) را در قالب تمثالهایی که بیشتر توصیف کننده پهلوان پنبههای سینمای هالیوود است به رخ می کشید. بدن برهنه آن دو بزرگوار با عضلات پیچیده به سبک قهرمانان پرورش اندام، نه تنها شور و حماسه را در ذهن مخاطب پدید نمی آورد که این رویداد و سردمداران بزرگوار آن را تا حد قهرمان فلان فیلم اکشن تنزل می داد.
استفاده از موسیقى مبتذل
چند سالی است که تحریفات و خرافه ها وارد دستگاه عزاداری حسین(ع) شده، بطوری که مداحی و نوحه خوانی به شیوه های تازه با موسیقی های مبتذل و بسیار سخیف اجرا میشوند که غالباً حرمت کلام را شکسته و با بیان و اشاعه واژههای نا مناسب و دور از شأن خاندان پیامبر جایگاه اهل بیت (ع) و سوگوارانشان را پائین آورده است. آنچنان که در اغلب مراثی و مداحیها، جوهره حقیقی حماسه عاشورا و پیام های انسان ساز آن مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته و مدح ها و نوحه ها با الگو های نامتعارف، وجه حماسی و تأثیرگذاری در تقویت بینش و ایمان شنونده، القاء پیام عاشورا و ابعاد معنوی خود را که میبایست مخاطب را به تفکر و اندیشه وا دارد، از دست داده و در مقابل به اشعار بسیار نازل و نامناسب آن هم با آهنگ و ریتم موسیقیهای «جاز، پاپ، راک، رپ، متال» و نیز ملودی ترانه های فارسی قدیم، ترانه های استانبولی، هندی، عربی و لس آنجلسی تبدیل شده است بطوری که محتوای نوحه ها فقط گریاندن مخاطب و جذب جوانان و کسب شهرت و پول به نام عزاداری است و این تأثیرپذیری به حدی شده است که در جاهائی احساس میشود حتی نسبت به مقدّسات توهین صورت میگیرد. علاوه بر استفاده از آلاتی چون نی و طبل، بسیاری از سازهایی که ما آنها را سازهای غربی مینامیم در مداحیها و مراسمهای مربوطه به محرم و سایر مراسمهای مذهبی مورداستفاده قرار میگیرد. گاهی در لوحهای فشرده موسیقیهایی به گوش میرسد که یادآور آهنگهای غربی خوانندگان ایرانی خارج از کشور است و در بعضی اوقات شدت و ملودی این نوحهها به اندازهای است که متن آهنگ مفهوم شعر را در خود گم میکندو ذهن را از حال و هوای سوگواری کاملا به دور میسازد.
سخافت بسیاری از اشعاری که توسط مداحان خوانده می شوند، به کارگیری موسیقی های مبتذل برای بیان این اشعار، تمثالهای وهن آلود، درگیری بر سر دریافت غذاهای نذری و سرو صدای قابلمه و دیگ و دشنام، حرکات سخیف در هنگام سینه زنی، بزرگتر شدن علم و کتلها و شاخ و شانه کشیدن پهلوان پنبه ها برای نمایش تن و بدن و زور و مردانگی و انجام اعمالی از این دست، متأسفانه عزاداری اباعبدالله (ع) را به رغم ظاهری پر طمطراق و پر آب و رنگ، از محتوا تهی ساخته و نسل درمانده و بینوا را در قرنی که بیش از هر زمان دیگری به شهدای کربلا و پیام کربلا نیاز دارد، تنها و سرگردان باقی گذاشته است، بیایید برای محرم کاری کنیم.
عشق به مولایمان، حضرت اباعبدالله، حسین بن علی(ع) قرن هاست که در دل شیعیان زبانه می کشد و چون گذشته عاشقان خود را واله و شیدا نموده و پیر و جوان، زن و مرد، بزرگ و کوچک را همچون کهربا به سوی خود جذب می کند، همه ساله در ایام محرم نیز، این دلدادگی به اوج خود رسیده و عاشقانش با راه اندازی دسته های عزاداری، ارادت خود را بر سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش عرضه و تقدیم می دارند، ولی چندی است که ترس از بدعت در دین، اذهان را آشفته و مشوش می کند!
از زمانی که عزاداری ایام محرم الحرام با به روی کار آمدن آل بویه در ایران رونق گرفت و عزاداران حسینی بی واهمه و دغدغه بر مولای خویش آزادانه گریسته و سوگوارانه بر سر و سینه خود زدند، فرهنگ عاشورا نیز رفته رفته در میان شیعیان ایران تجلی یافت و زیبایی خود را روز به روز افزایش داد. در ابتدا نوحه سرایی بر واقعه عاشورا چنان حزن و اندوهی را در میان شیعیان ایجاد می کرد که دل هر سینه سوخته ای را می سوزاند، ولی هر چه بر سالهای عزاداری افزون گردید رنگ بدعت فزونی یافت.
نظر مراجع تقلید درباره استفاده از آلات موسیقی در عزاداری سید الشهدا
از مراجع عظام تقلید پرسیده شده است که: استفاده از آلات موسیقى مانند ارگ در مراسم عزادارى چطور است؟مقام معظم رهبرى آیتالله العظمى خامنهاى فرمودهاند: استفاده از آلات موسیقى مناسب با عزادارى سالار شهیدان نیست و شایسته است مراسم عزادارى به همان صورت متعارفى که از قدیم متداول بوده برگزار شود.
آیتالله العظمى بهجت فرمودهاند: آنچه موجب وهن عزادارى است باید اجتناب شود. استعمال آلات موسیقى در عزادارى خالى از اشکال نیست.
آیتالله العظمى تبریزى: استفاده از آلات موسیقى در عزادارى حرام است.
حضرات آیات صافی گلپایگانی،مکارم شیرازی و وحید خراسانی در دیدارهای جداگانه ای که مسئولان شورای هیئات مذهبی سراسر کشور با ایشان داشتند،بر لزوم حفظ شأن مجالس عزاداری تأکید کرده و خواستار آن شدند تا دستجات حسینی در مراسمهایشان از ابزار آلات موسیقی، رفتارهای شرک آلود و مداحی های وهن آمیز بپرهیزند.
مرحوم شیخ اعظم انصارى مىفرماید: «الا ترى انه لایجوز ادخال السرور فى قلب المؤمن و اجابته بالمحرمات آیا نمىبینى که جایز نیست شاد کردن مؤمن و اجابت دعوت او با محرمات باشد». اسلامى که مىگوید قرآن را حق ندارید با لحن اهل فسق بخوانید قطعاً این اسلام اجازه نمىدهد که از آهنگ هاى حرام در عزاداریها استفاده شود. نبى اکرم(ص) فرمود:"اقرأ و القرآن بالحان العرب و اصواتها و ایاکم و لحون اهل الفسق و اهل الکبائر» قرآن را با لحن عربى بخوانید و از لحن هاى اهل فسق و گناهان کبیره بپرهیزید. و یا در بعضى عزاداری ها دیده مىشود بهجاى آنکه نوحه خوانى شود تنها آهنگ مىنوازند و زنجیر مى زنند، اینها بىتردید تحریف عزادارى است و مورد رضاى سالار شهیدان نیست.
علی تارم