عاشورا، صحن مطهری بود که اذن دخول آن، خون عباس است و توسل به باب الحوائج، کلید ارتباط با فلسفه عاشورا
کد خبر: ۸۹۲۷۸۳۷
|
۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۵
به گزارش خبرگزاری بسیج از کردستان، منش عباس، خلاصه مکتبی است که تعلیم دلدادگی و خلوص را در صحنه سرخ نینوا، از گفتار، به عمل رساند.


از تو که می‌نویسم، تمام کلمات خیس اند و در سکوت یاد تو، چیزی جز دریا نمی‌گذرد.‌ای ایستاده‌ترین دریا! مشک خالی ات، اشتیاق تمام آب‌های جهان را برانگیخته است تا قطره قطره تو را فریاد کنند.


امروز، کتاب عاشورا را که ورق می‌زنی، با مقدمه عباس آبرو می‌گیرد تا بلندترین شعر خون، به نام تو سروده شود و به امضای حسین علیه السلام برسد.


بوسه می‌زنم بر دستانی که از مسیر فرات برگشت تا نمایش وفا را در قلب هر مسلمان، به تعزیه بنشیند؛ از آن روز، تمام رود‌ها سراسیمه پی تو می‌گردند.



امان نامه همه به دست توست

در سوگ تو، فراتی از گریه بر دیده ام جاری است؛ بیا و تصویر بلند ماه رخسار خویش را بر فراتِ جانم بینداز که دستانم از دامانت بریده است. تو، حکایت دستان بریده را می‌دانی.


گناهانم، آب چشمه حیات را به روی جانم بسته اند و تو تشنگی را می‌فهمی؛ جز تو چه کسی را امان نامه می‌دهند تا روز محشر، شفیع تشنگی حال زارمان باشد؟!


به منزلتت سوگند، در‌های روشنی را به روی تیرگی مان بگشای تا، چون تو، در صراط مستقیم حسین علیه السلام قدم بگذاریم و مشک تیرخورده قلبمان را با اشک دیدگان خود، از فرات یادت پر کنیم!‌ای قمر بنی هاشم؛‌ای هنرمند کربلا! نگارگری دلاوری‌های تو، سیاهه نویسی هرچه شمر و یزید را نقش بر آب کرده است. تو با به دندان گرفتن مشک، خواستی بگویی که رسم وفا نمی‌میرد و جفا در حق لب‌های تشنه، روا نیست.



تو، «چگونه موج برداشتن» را به آب‌ها آموخته ای؛ «چگونه جاری شدن» را به چشمه‌ها و «چگونه سیراب کردن» را به جویبارها.



خون سرخ تو، نه تنها زمین خشکیده کربلا، که لب‌های خشکیده قهرمانان تاریخ را آبیاری کرده است.


نشان‌ها و بازوبندها، تأسی به نام تو می‌جویند. نام تو، نخستین نامِ نامور قهرمانی است. نگارگری‌ها و نقشینه‌های رزم، تأسی به نام تو می‌جویند. تو با ماه چهره ات، با فدا کردن دست هایت، زیبایی بخ
 
انتهای پیام/7727
ارسال نظرات