یادداشت/ عباس نورزائی
انقلاب ایران بر خلاف سایر انقلاب ها، مداوماً نو به نو می شود
انقلاب اسلامی ایران برخلاف سایر انقلاب ها نه تنها کهنه و بی اثر نمی شود بلکه به طور مداوم نو به نو می شود
به گزارش خبرگزاری بسیج از سیستان و بلوچستان؛ نظریههای جامعه شناسان، عمدتاً بر انقلابهایی تبیین شده است که غیردینی بوده است.
واضع نظریهی انقلاب اسلامی ما امام خمینی (ره)، آن را استمرار حرکت انبیاء میداند و معتقد است این انقلاب را پیامبر عظیم الشأن اسلام آغاز کرده و امامان ما ادامه داده اند، در دوران غیبت کبری نیز «ولی فقیه»، آن را رهبری میکند تا به قائم یعنی قیام کنندهی آل محمد (ص) تحویل شود.
جامعه شناسان میگویند هر انقلابی، یک «چرخهی حیات» دارد؛ به وجود میآید، رشد میکند به بلوغ میرسد و آنگاه افول میکند، یا به تعبیری دورههای کودکی، جوانی، میانسالی، پیری و افول را طی میکند.
همینها از «تئوری نسل ها» یاد میکنند و به ترتیب نسل اول را «بنیانگذار انقلاب»، نسل دوم را «مباشر»، نسل سوم را «مقلد» و در نهایتاً نسل چهارم را «منهدم کننده» انقلاب میدانند.
در وسط دههی نود و نزدیک به چهل سالگی انقلاب؛ شهر تهران ام البلاد بی در و پیکری که از برهم ریختگیش همه وحشت دارند، برای تشییع یک شهید ۲۵ سالهی دههی هفتادی که برای حفظ سوریه از اسقاط توسط داعش یا النصره، در وسط بیابانهای مرزی عراق و سوریه شهید شده است، تعطیل میشود.
همهی نشانههایی که مدتها روی آن تبلیغ شده است برای تخطئهی رفتار یک نظام سیاسی، یکجا جمع شده است، اما خبری از تخطئه نیست، انگار یک علامت آمده است پشت پرانتز و همهی نشانهها مثبت شده اند.
ماجرا چیست؟ تئوری این انقلاب، منحصر به فرد است، این انقلاب، «انقلاب اسلامی» است، حیاتش جاودانه است، این انقلاب، در جریان است، به عنوان یک پدیده و جریان و موجود اجتماعی؛ در میان همهی این ناکامیها و کامرواییها حرکت میکند و راهش را باز میکند.
انگار حواس مان نیست ۱۴۰۰ سال است اسلام با معجزهی یک خون شریف، حفظ شده است، چرا این انقلاب نشود؟
همین میشود که وسط گردباد بنیان برافکن ماهواره و تلگرام و ناکارآمدیهای ساختاری و حتی فساد و بعضاً ظلم، غوغا به پا شده و محشری از تجمع انسانها برپا میشود، چون ریشهها یکی است، ریشهها همان رشتههای بیرق سیدالشهدا است.
حرفم یک جمله است، انقلابیهای جوانی که با توهم و گمان و خیال انقلابی گری، بدون آنکه بدانند متوقف شده اند حواس شان باشد، که این قطار توقفی ندارد، با همینهایی که شاید بی دین و غیر انقلابی بدانید، یا با همان بعضاً فساد ساختاری، با زیاد و کمش با حاج قاسم و حججیها دارد مسیرش را میرود. فقط باید به معجزه اش ایمان داشت که فرمود: یا ایهاالذین آمَنوُا؛ آمِنوا.
چون ممکن است در میان راه، خستهها پیاده شوند ...
توای انقلابیِ نسل اول و دومی و توای جوان انقلابی باید بدانید هنوز انقلاب در نیمهی راه خود است، هنوز بیرق ظلم ستیزی جهانی، نهضت مستضعفین علیه مستکبرین، مبارزه با فساد به ویژه فسادهای ساختاری و مبارزه با توطئهها و دسایس دشمن به پایان نرسیده است، باید نسل به نسل، در صحنه بود و این عَلَمی که دست به دست از سرداری به سرداری دیگر رسیده است، به فرمانده، رهبر و حجت خدا بر روی زمین، تحویل داد.
واضع نظریهی انقلاب اسلامی ما امام خمینی (ره)، آن را استمرار حرکت انبیاء میداند و معتقد است این انقلاب را پیامبر عظیم الشأن اسلام آغاز کرده و امامان ما ادامه داده اند، در دوران غیبت کبری نیز «ولی فقیه»، آن را رهبری میکند تا به قائم یعنی قیام کنندهی آل محمد (ص) تحویل شود.
جامعه شناسان میگویند هر انقلابی، یک «چرخهی حیات» دارد؛ به وجود میآید، رشد میکند به بلوغ میرسد و آنگاه افول میکند، یا به تعبیری دورههای کودکی، جوانی، میانسالی، پیری و افول را طی میکند.
همینها از «تئوری نسل ها» یاد میکنند و به ترتیب نسل اول را «بنیانگذار انقلاب»، نسل دوم را «مباشر»، نسل سوم را «مقلد» و در نهایتاً نسل چهارم را «منهدم کننده» انقلاب میدانند.
در وسط دههی نود و نزدیک به چهل سالگی انقلاب؛ شهر تهران ام البلاد بی در و پیکری که از برهم ریختگیش همه وحشت دارند، برای تشییع یک شهید ۲۵ سالهی دههی هفتادی که برای حفظ سوریه از اسقاط توسط داعش یا النصره، در وسط بیابانهای مرزی عراق و سوریه شهید شده است، تعطیل میشود.
همهی نشانههایی که مدتها روی آن تبلیغ شده است برای تخطئهی رفتار یک نظام سیاسی، یکجا جمع شده است، اما خبری از تخطئه نیست، انگار یک علامت آمده است پشت پرانتز و همهی نشانهها مثبت شده اند.
ماجرا چیست؟ تئوری این انقلاب، منحصر به فرد است، این انقلاب، «انقلاب اسلامی» است، حیاتش جاودانه است، این انقلاب، در جریان است، به عنوان یک پدیده و جریان و موجود اجتماعی؛ در میان همهی این ناکامیها و کامرواییها حرکت میکند و راهش را باز میکند.
انگار حواس مان نیست ۱۴۰۰ سال است اسلام با معجزهی یک خون شریف، حفظ شده است، چرا این انقلاب نشود؟
همین میشود که وسط گردباد بنیان برافکن ماهواره و تلگرام و ناکارآمدیهای ساختاری و حتی فساد و بعضاً ظلم، غوغا به پا شده و محشری از تجمع انسانها برپا میشود، چون ریشهها یکی است، ریشهها همان رشتههای بیرق سیدالشهدا است.
حرفم یک جمله است، انقلابیهای جوانی که با توهم و گمان و خیال انقلابی گری، بدون آنکه بدانند متوقف شده اند حواس شان باشد، که این قطار توقفی ندارد، با همینهایی که شاید بی دین و غیر انقلابی بدانید، یا با همان بعضاً فساد ساختاری، با زیاد و کمش با حاج قاسم و حججیها دارد مسیرش را میرود. فقط باید به معجزه اش ایمان داشت که فرمود: یا ایهاالذین آمَنوُا؛ آمِنوا.
چون ممکن است در میان راه، خستهها پیاده شوند ...
توای انقلابیِ نسل اول و دومی و توای جوان انقلابی باید بدانید هنوز انقلاب در نیمهی راه خود است، هنوز بیرق ظلم ستیزی جهانی، نهضت مستضعفین علیه مستکبرین، مبارزه با فساد به ویژه فسادهای ساختاری و مبارزه با توطئهها و دسایس دشمن به پایان نرسیده است، باید نسل به نسل، در صحنه بود و این عَلَمی که دست به دست از سرداری به سرداری دیگر رسیده است، به فرمانده، رهبر و حجت خدا بر روی زمین، تحویل داد.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار