خبرهای داغ:
شهید شوشتری در وصیت نامه خود نوشت: ... دیروز از هر چه بود گذشتیم؛ امروز از هر چه بودیم می‌گذریم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز؛ دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود؛ جبهه بوی ایمان می‌‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌‌دهد...
کد خبر: ۸۹۳۸۱۳۹
|
۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۲۰:۲۵

به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، حکایت روحبخشی و دم مسیحایی در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، حکایتی وسیع و پُر دامنه است، آنجا که شهید بروجردی به عنوان مسیح منطقه کردستان شناخته می‌شود و البته برخی مناطق دیگر هم، مسیحانی برای خود داشته و دارند.

در این زمینه، عنوان "مسیح سیستان و بلوچستان" هم یکی از عناوینی است که برای یکی از شهدای سرافراز تاریخ انقلاب و دفاع مقدس برگزیده‌اند؛ فرمانده ای که در بخشی از وصیت نامه اش اینچنین نوشته است:

" ... دیروز از هر چه بود گذشتیم؛

 امروز از هر چه بودیم می‌گذریم.

 آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز؛

 دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود؛

جبهه بوی ایمان می‌‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌‌دهد؛

آنجا بر درب اتاقمان می‌‌نوشتیم یا حسین، فرماندهی از آن توست؛ الان می‌‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید!

الهی! نصیرمان باش تا بصیر گردیم؛ بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم؛

آزادمان کن تا اسیر نگردیم ... ."

سخن از "نورعلی" است؛ متولد سال 1327 در روستایی از توابع نیشابور.

سالها در همان زادگاهش به کشاورزی مشغول بود و در عین حال، اوضاع و احوال زمانه را به ویژه در دوران جوانی و پس از آن، پیگیری می‌کرد.

نورعلی البته مدتی را هم به کار پیمانکاری پرداخت و با وضعیت مالی خوبی که پیدا کرد، توانست یک دستگاه مینی بوس برای آسایش بیشتر اهالی روستا تهیه کند؛ امری که توانمندی‌های وی را بیشتر به مردم شناساند تا آنان، وی را به عنوان عضوی از اعضای شورای روستا بپذیرند و برگزینند.

اما حکایت اصلی این ماجرا مربوط به دوران پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی است، آنجا که وی، عاشقانه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به این امر افتخار کرد.

وی در رخدادهای کردستان و گنبدکاووس در سال‌های 1358 و 1359، رزمنده ‌ای بود که کیلومترها دورتر از خانه خود، خط مقدم انقلاب را تقویت و از تمامیت ارضی و امنیت انقلاب تازه تأسیس  کشورش دفاع کرد.

این رشادت‌ها البته به حضور در عرصه دفاع مقدس و مقابله با تجاوز دشمن منتهی شد، آنجا که وی از نخستین نیروهایی بود که به جبهه‌ها شتافت تا به همراه سایر همرزمانش، از مرزهای این آب و خاک پاسداری کند.

این حضور مستمر او در ایام دفاع مقدس و در کنار رزمندگان دیار خراسان، روز به روز بر تجربیاتش افزود تا فرماندهی گروهان و گردان و مانند آن را هم به وی بسپارند.

شاید همین حضور همیشگی در صحنه در کنار مجاهدت‌ها و جانفشانی‌ها بود که فرماندهان ارشد جنگ را به تأسیس تیپ و سپس لشکر 5 نصر سوق داد تا نورعلی، توفیق فرماندهی تیپ و لشکر را هم به دست آورد.

وی در عملیات‌های متعددی مانند فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، کربلای پنج و همچنین مرصاد، حضور پُر رنگی به همراه نیروهای تحت امرش در سپاه داشت و در عین حفظ صبوری، آرامش و خونسردی،  ضربات سنگینی به نیروهای دشمن وارد آورد.

فرمانده نورعلی حتی در آن روزها، به جنگ تن به تن با برخی فرماندهان لشکر دشمن و از جمله سرهنگ جاسم – پسرخاله صدام معدوم و از فرماندهان لشکر بعثی – هم روی آورد تا این جنگ سر نیزه‌ها، روحیه جدیدی هم بر کالبد مجاهدان راه حق و حقیقت بدمد.

فرماندهی قرارگاه‌های نجف و حمزه، از مسؤولیت‌های دیگر این فرمانده والامقام دفاع مقدس مردم ایران است؛ شخصیتی که در طول هشت سال دفاع مقدس، حداقل هفت بار هم مجروح شد و به درجه جانبازی نیز نائل آمد.

پایان دفاع مقدس و چهل سالگی این فرمانده، اوج تجربه وی بود که سبب شد تا سردار احمد کاظمی به عنوان فرمانده نیروی زمینی سپاه، وی را به عنوان جانشین خود منصوب کند.

و اما پس از شهادت شهید احمد کاظمی و در اوایل سال 1388،  باز هم عرصه خدمت دیگری برای نورعلی شوشتری مهیا و از وی خواسته شد تا برای تحقق وحدت و امنیت بیشتر، فرماندهی قرارگاه عملیاتی قدس جنوب شرق کشور را بپذیرد.

او نیز چنین کرد و به منطقه رفت. نگاه این سردار بزرگ دفاع از حریم مرزهای میهن، این بود که برای رسیدن به امنیت بیشتر منطقه سیستان و بلوچستان، باید به خدمت رسانی به عموم مردم و عدالت محوری در منطقه جنوب شرق روی آورد، این بود که خود، همین رویه را برگزید و به نشستن پای درد دل‌های مردم منطقه و تلاش جدی برای رفع مشکلات آنان و افزایش خدمت رسانی عمومی به آنان روی آورد.

او در آن روزها و البته مانند همیشه، از پشت میز نشینی دوری می‌کرد و بیشتر به میان مردم و عشایر می‌رفت تا از نزدیک، با مسائل آنان آشنا شود.

سردار نورعلی شوشتری حتی در فرآیندی ریسک پذیر – که ممکن بود علیه خودش مورد استفاده قرار گیرد - ، به مردم و جوانان منطقه اعتماد می‌کرد و اسلحه همراه با آموزش در اختیارشان قرار می‌داد تا در شرایط لازم و برای مقابله با گسترش گروه‌های تروریستی تکفیری و انحرافی، از آن بهره گیرند.

این مجاهدت‌ها بیشتر از هفت ماه توسط اشرار و تروریست‌های منطقه و به‌ویژه گروه انحرافی عبدالمالک ریگی، تحمل نشد تا سرانجام وی در چنین روزهایی، یعنی در آخرین روزهای مهر ماه سال 1388 هجری شمسی و در جریان برگزاری همایش وحدت اقوام و مذاهب سیستان و بلوچستان، به همراه بیش از 42 نفر از فرماندهان سپاه و عشایر منطقه جنوب شرق، مورد حمله قرار گیرند و لباس شهادت بر تن کنند.

پس از آن بود که رهبر مجاهد و جانباز انقلاب اسلامی هم، شهادت این جمع و بویژه سردار شوشتری را به ملت رشید ایران تسلیت گفتند و البته با حضور در منزل آن شهید والامقام، یاد و نام او را گرامی داشتند.

حضرت آقا در آن دیدار، این جملات را هم خطاب به 6  فرزند به یادگار مانده از او بیان فرمودند:

"فکر نکنید محاسن سفید پدرتان، از سن و سال ایشان است؛ محاسن ایشان در این اواخر سفید شده است؛ وقتی مستضعفین را می‌‌دیدند و  وقتی مشکلات را می‌‌دیدند ... ."

شایسته است تا پایانِ این گفتار هم، مزیّن به نام مبارک بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت روح الله (ره) شود، آنجا که وقتی سردار شوشتری، خبر موفقیت عملیات مرصاد را تلفنی به یادگار امام، حاج سید احمد آقا اطلاع داد؛ از پشت تلفن شنید که امام می‌فرمایند:

"اگر قابل باشم؛ در روز قیامت شوشتری را شفاعت خواهم کرد ... ."

صاحب یزدانی فائز

ارسال نظرات
پر بیننده ها