خبرهای داغ:
یادداشت / رضا نباتي - دانشجوي دكتراي تعليم و تربيت اسلامي
حمله به آموزش تعليمات ديني و قرآن وزارت آموزش و پرورش و در خواست حذف آن از برنامه هاي درسي و آموزشي مدارس در حالي انجام مي شود، كه بحث اجراي سند تحول بنيادين وزارت آموزش و پرورش آن هم با رويكرد « شكوفايي فطرت الهي » دانش آموزان مورد تأكيد متوليان نظام است.
کد خبر: ۸۹۳۸۳۶۳
|
۰۲ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۸

به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،حمله به آموزش تعليمات ديني و قرآن وزارت آموزش و پرورش و در خواست حذف آن از برنامه هاي درسي و آموزشي مدارس و انتقال آن به مساجد و امام زاده ها در حالي توسط يكي از اعضاي هيئت علمي دانشگاه فرهنگيان (!) انجام مي شود، كه بحث اجراي سند تحول بنيادين وزارت آموزش و پرورش آن هم با رويكرد « شكوفايي فطرت الهي » دانش آموزان مورد تأكيد متوليان نظام است.

اين كه در برنامه زاویه شبكه چهار 19 مهر ماه با موضوع « بررسی سند تحوّل بنیادین آموزش و پرورش؛ کارآمد یا ناکارآمد » فرصتي براي نقد و بررسي مباحث تربيتي فراهم مي شود، كاري نكو و ارزشمند است. اما اين كه به بهانه تبيين سند تحول، عليه مباني اسلامي و انقلابي نظام كه برگرفته از قرآن و سنت و ديدگاه هاي امام امت و نيز سياست هاي ابلاغي مقام معظم رهبري مطالبي مطرح مي شود، به دور از منطق عقلي است. ارائه مغالطات با هدف توصيه به حذف آموزش دين و قرآن از آموزش و پرورش و انتقال آن به مساجد و امام زاده ها ادبياتي توهين آميز است كه در لواي « آزادي انسان » مطرح مي شود. اين نوع ادبيات قرون وسطايي در حالي مطرح مي شود كه هنوز از بحث سند 2030 فاصله چنداني نگرفته ايم.

آقاي دكتر اسدالله مرادی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان (!) به عنوان مهمان برنامه زاويه در حالي به طرح اين مطالب مي پردازد كه خود در زمينه آسيب شناشي تعليم و تربيت ديني مصاحبه ها و كتاب هاي متعددي را به سفارش شوراي عالي آموزش و پرورش انجام داده و منتشر كرده است. او قطعاً با عواقب و پيامدهاي چنين اظهار نظرهايي خوب آشنا هستند و اين كه در يك شبكه عمومي بي پروا به شبهه افكني و زير سؤال بردن اركان نظام تعليم و تربيت جمهوري اسلامي ايران اقدام مي كنند، جاي شگفتي و نيز تأمل بسيار دارد.

لازم به ذكر است نه نويسنده اين نقد و نه نظام اسلامی نباید به هیچ وجه از ظهور افراد شکاک و منتقد ناراحت شود و از انتقاد و گروه های مخالف به خود هراس راه دهد؛ زیرا این انتقادها و تشکیک ها باعث افزایش تقابل فکری و تضارب آرا شده و در نهایت چهره اسلام ناب را نمایان تر خواهد كرد. اما نبايد هم اين نوع صحبت ها و سخنان عليه مباني نظري و برنامه هاي عملي بي جواب بماند.

با هم بخشي از نظرات و مطالب ايشان كه در برنامه تلويزيوني زاويه در تاريخ 19 مهر 1396 از شبكه چهار به صورت زنده طرح و پخش شد را مرور مي كنيم :

  • مهم‌ترین ساحت دین، امر قدسی است و آوردن امر قدسی در مدرسه کاری خطرناک است. نباید امر قدسی را در مدرسه آورد .
  • نگاه دولتمردان به آموزش باید تعدیل یابد و نباید در مدرسه کار مسجد و حوزه و امامزاده انجام شود.
  • در مدرسۀ رسمی و اجباری وقتی بچه را به زور در کلاس دینی می‌نشانید، چگونه می‌تواند حتی یک آیه قرآن را بیاموزد ؟
  • اگر یکی بگوید من نمی‌خواهم دینی یاد بگیرم، چون اختیاری است، آن چه ؟! آیا مدرسه اجازه می‌دهد ؟
  • من می‌گویم نمي شود بگوییم انسان آزاد و سپس از التزام عملی به حکومت حرف بزنیم؛ این قدرت است نه آزادی.
  • در اهداف کلان سند در قسمت بالا آمده « انسان آزاد » اما در خروجی آنچه گفته شده اعتقاد و التزام به مثلاً x است. آیا این متعارض نیست؟
  • بنده نمي‌دانم كه در حكومت و نظام ما منظور از استقلال، آزادي جمهوري اسلامي چيست ؟

     

در نقد اين اظهار نظرها، بيان چند نكته ضروري است :

  1. ظاهراً ايشان يا مباني نظري سند تحول را خوب مطالعه نكرده و در نتيجه با فرا فكني مباحث، سعي در فرار از پرداختن به جزئيات داشتند. و يا بنا نداشتند كه با محوريت سند احول بنبادين آموزش و پرورش صحبت كنند. از اين رو به جاي حركت در مسير بحث، سعي در انكار كلي آن داشتند.

به ايشان توصيه مي شود به جاي طرح آرزوهاي خود، ضمن مطالعه دقيق بخش اول مباني نظري كه در باب فلسفه تربيت ( در مفهوم عام ) و در بخش دوم فلسفه تربيت رسمي و عمومي و نيز در بخش سوم رهنامه نظام تربيت است، در برنامه هاي بعدي در داخل موضوع صحبت بفرمايند.

  1. لنگرگاه و محوريت سند تحول بنيادين، نظريه هاي اسلامي تعليم و تربيت كه برآمده از متن قرآن كريم و سيره و سنت افعالي و اقوالي پيامبر اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام و نيز قرائت امام خميني ره و رهبري از دين اسلام است، صورت گرفته و لذا ناديده گرفتن مثلاً آموزش دين و قرآن در اين سند نقض غرض و بلكه خيانت آشكار است. پس طرح اين موضوع از اساس باطل و غير قابل قبول است. چرا كه اصل سند تحول مورد تأييد و تصويب مقامات و ارگان هاي ارشد نظام است؛ و لذا مباحث بايد بر موضوعاتي كه با اين مفروض سنخيت و در راستاي تبيين مباني آن نقش دارد استوار باشد؛ به نحوي كه زمينه تحقق آن را فراهم آورد. نه آن كه اصل سند با طرح مغالطات گوناگون مورد شبهه قرار گيرد.

  2. مفهوم « آزادي » در اسلام با آن مفهوم آزادي كه ايشان مطرح فرمودند، تفاوت هاي عمده اي دارد. آزادي در اسلام نه تنها با امور قدسي منافات ندارد بلكه در اسلام، آزادي خود امري قدسي و ارزشي است.  حضرت سيد الشهدا عليه السلام هم براي همين آزادي انسان، فداكاري كرد. درست است كه در اسلام هم آزادی به همان « عدم مانع » معنا شده، اما با مقدم دانستن آزادی معنوی، آزادی هاي فردی و اجتماعی و اخلاقي و سیاسی، معنا و بروز و ظهور مي يابد. مبانی آزادی در اسلام در اصولي مانند  اختیار  فطرت، عقل، اراده انسان مطرح مي شود. آزادي در تعامل با دين، به تقوای اراده محور و نه شهوات تمایل محور معنا مي شود. ( شهيد مطهري )

ولایت فقیه و رهبری نيز در جهت تأمین همين نوع از آزادی گام بر مي دارد. در چنين حکومتی اسلامیّت با آزادی و جمهوریّت منافاتي ندارد و به معنای نفی آزادی مردم و تأیید خودکامگی نیست.

  1. يكي از مغالطات ايشان اين است كه « در مدرسۀ رسمی و اجباری وقتی بچه را به زور در کلاس دینی می‌نشانید، چگونه می‌تواند حتی یک آیه قرآن را بیاموزد ؟ »

اولاً - امر آموزش امري قدسي نيست. بلكه اين خود دين و قرآن است كه قدسي است. لذا آموزش ديني و قرآن يك امر قدسي نيست.

ثانياً – طبق نظر شما هر اجباري خطرناك و باعث دين گريزي است ؟ آيا فقط در امور مربوط به آموزش دين چنين تلقي وجود دارد و يا در ساير دروس هم يه همين منوال است ؟ به چه دليل نبايد در آموزش الزام وجود داشته باشد ؟ قرآن كريم درباره نماز مي فرمايد : « وَ امُر اَهلَكَ بِالصَّلاهِ ، وَ اصطَبِر عَلَيها » ( سوره طه آيه 132 ) پس طبق نظر شما در اين جا نبايد امر به نماز مطرح شود؛ چون خطرناك است ؟!!!

ثالثاً – ظاهراً به نظر شما احكام، اعتقادات، اخلاقيات و خواندن و فهميدن قرآن نيازمند آموزش نيست و به همين دليل بايد به مسجد و امام زاده منتقل شود !!! آيا واقعاً اين تلقي همه است و يا فقط شما ؟

رابعاً - دين مبين اسلام تنها ديني است كه معجزه اش كتاب ( علم ) است، اوليت دستورش « بخوان » ( اقرأ ) و بزرگ ترين رسالت پيامبرش تعليم و تربيت ( و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه ) آيا در چنين پارادايمي مي توان آموزش دين و قرآن را از نظام تعليم و تربيت آن حذف كرد؟!

خامساً - از منظر قرآن و سنت آغاز تربيت از آموزش قرآن و معارف ديني شروع مي شود. چه آن لحظه كه در گوش طفل اذان و اقامه گفته مي شود و چه زماني كه به سن رشد و يادگيري مي رسد. امير كلام عليه السلام در نامه 31 نهج البلاغه به امام مجتبي عليه السلام مي نويسند : « وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ لَا أُجَاوِزُ ذَلِكَ بِكَ إِلَى غَيْرِهِ » رأي من بر اين شد كه ابتدا كتاب خدا و تأويلش را به تو بياموزم، و قوانين و احكام اسلام و حلال و حرامش را به تو تعليم دهم، و به غير آن توجه ننمايم.

  1. با آن كه آقاي دكتر اسدالله مرادی عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان هستند، اما از ايشان خواهشمندم به جاي طرح مباحث قرون وسطايي و طرح افكار پوزيتيوستي، كه تنها به شبه افكني در بين ساده انديشان مي شود؛ قدري هم از منظر آموزش و پرورش تطبيقي نگاهي هم به وضعيت آموزش هاي ديني در كشورهاي اروپايي و امريكايي داشته باشند تا ببينند كه آموزش هاي ديني و اخلاقي و مذهبي تا چه حد در بين دروس رسمي قرار دارد و تا چه اندازه با قرن پنجم تا شانزدهم ميلادي در اروپا متفاوت است.

سخن پاياني آن كه بنده نيز منكر آن نيستم كه سند تحول بنيادين خالي از اشكال است و نبايد آن را نقد و بررسي كرد؛ اما به عنوان يك دغدغه مند عرصه تعليم و تربيت اسلامي معتقدم سند تحول و مباني آن از پشتوانه هاي بسيار محكم و استوار اعتقادي، علمي و فرهنگي برخوردار بوده و مي تواند فصل الخطاب اختلاف نظر و عمل دست اندركاران تعليم و تربيت قرار گيرد. اميد است همه ما از فرصت هاي ناب حيات در نظام مقدس جمهوري اسلامي براي اجرايي كردن سند تحول بنيادين آموزش و پرورش حداكثر استفاده را بنماييم .

 


ارسال نظرات