متن این یادداشت به شرح زیر است:
« در سالهای حاکمیت کارگزاران بر دستگاه اجرایی با محوریت هاشمی رفسنجانی، مذاکراتی جهت حل «سوء تفاهمات!!» با کشورهای اروپایی با پیشنهاد ایران شروع شد. روش مذاکرات به این صورت بود که اروپاییها باید سوالات خود را مطرح میکردند و ایران پاسخ میداد. این مذاکرات ده سال طول کشید و سوالات آنها هیچگاه تمام نشد و هیچگاه از جوابهای ایران راضی نشدند و در واقع سوالات آنها بیشتر شبیه خواسته بود تا سوال...
حال همان فردی که در آن مذاکرات از نزدیک ماجرا را رصد میکرد و به هاشمی مشاوره میداد، بر صندلی ریاست دستگاه اجرایی تکیه زده با تجربه همان مذاکرات ده ساله و نیز مذاکراتی در دوران خاتمی که صنعت هستهای را برای دوسال (مذاکرات سعد آباد) در مقابل هیچ عایدی به تعطیلی کشاند و سپس در همین چند سال پیش در مقابل یک برجام، همه چیز را مجددا تعطیل کرد و تقریبا هیچ چیز نگرفت. ضمن اینکه باید یادآوری کنیم که مذاکرات سعد آباد به همان جا ختم نشد؛ چهار ماه پس از توافق تهران و در حالی که نتیجه ملموسی از این توافق به دست نیامده بود، شاهد توافق دیگری در تاریخ 23 فوریه 2004 (4 اسفند 1382) در بروکسل هستیم که به «تفاهمنامه بروکسل» معروف شد.
در این توافقنامه، طرف ایرانی قبول کرد که علاوه بر ادامه اجرای پروتکل الحاقی و تعلیق غنیسازی، مواردی همچون تعلیق مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها و همچنین تعلیق ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژها را به تعلیقهای قبلی اضافه شود.
حسن روحانی در تیر 1383 میگوید: «به اعتقاد من مذاکرات بروکسل بسیار موفق بوده تا جایی که آمریکاییها را عصبانی کرد! وی در ادامه میگوید: ما با اروپاییها سالهاست داریم مذاکره میکنیم. وزارت خارجه حدود 15 سال است که دارد با اروپا در مسائل مختلف از جمله حقوق بشر مذاکره میکند، هنوز چیزی حل و فصل نشده و باز هم مذاکره ادامه دارد! آقای روحانی در ادامه میگوید: پروتکل الحاقی در واقع برای این است که به جامعه جهانی اعتماد داده شود که غنیسازی در مسیر صلحآمیز است»!
در تاریخ 14 مرداد 1384 (5 اوت 2005)، اروپاییها بالاخره پس از مدت زمان طولانی توقف تمامی فعالیتها توسط ایران، خواسته اساسی خود را که همان توقف دائمی فعالیتهای چرخه سوخت هستهای بود، در قالب طرح 5 اوت به ایران ارائه کردند.
به دنبال آن در تاریخ 20 مرداد 1384، هفتمین قطعنامه پیشنهادی کشورهای اروپایی در شورای حکام علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران، به تصویب رسید و از ایران خواسته شد که به تعلیق غنیسازی همچنان ادامه دهد.
با همه این تجارب روحانی در جریان مذاکرات هسته ای، دولت میداند که بار روانی نابودی رسمی برجام بسیار بدتر از نتایج تقریبا هیچ فعلی است و ممکن است به سقوط احتمالی دولت نیز منجر شود لذا به هر قیمتی میخواهد اسم برجام را ولو در مقابل نقضهای فاحش آن، زنده نگه دارد.
اروپاییها و آمریکاییها هم این را فهمیدهاند و بازی جدیدی شروع کردهاند. غربیها میخواهند هم تحریم بماند و هم نظارتها، و دولت روحانی هم برای حفظ نام برجام که شده آن را پذیرفته، اما با توجه به این عملکرد دولت ایران، بازی جدیدی توسط غربیها کلید خورده است.
سناتور «باب کورکر»، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در خصوص تحریم های اقتصادی و استراتژی های جدید دولت امریکا میگوید: «کارهای دولت امروز به وضوح ثابت می کند که رئیس جمهور ترامپ کاملا متعهد به مواجه با تهدید از سوی ایران از راه های استراتژیک و موثر بوده است. ماهیت غیر الزام آور توافق هسته ای و طرز عملکرد کنگره برای تحمیل مجدد تحریم های هسته ای به دولت اجازه می دهد تا به سرعت به نقض مفاد قرارداد توسط ایران در هر زمان پاسخ دهد.»
تا قبل از سال 2008 بانکهای ایرانی با واسطه بانکهای خارجی (مانند بانکهای سوییسی) از چرخه دلار استفاده میکردند. این نوع همکاری در نظام بانکی با عنوان «U-Turn» شناخته میشود. به عبارت دیگر بانکهای ایرانی بدون داشتن ارتباط مستقیم با سیستم بانکی آمریکا و با استفاده از بانکهای دیگر از خدمات دلاری بهره میبردند. چرا که هرگونه استفاده از دلار در نظام بانکی در هرکجای جهان نیازمند اخذ مجوز لازم از نظام بانکی آمریکاست. "تحریم دلار" تا به امروز برداشته نشده و از آنجایی که "تحریم دلار" تحریم غیر هسته ای بوده، با برجام نیز این تحریم برداشته نمی شود و عملا تحریم های اقتصادی همچنان پا برجا هستند.
این مسئله نشان میدهد تحریمهای اقتصادی که مربوط به حوزه دولت میشد با توجه به عملکرد روحانی و تیمش هیچگاه برداشته نشد و با توجه به مطالب بالا،دولت هم آنچنان اعتراضی نکرد، اما سه-چهار سال دیگر موعد پایان محدودیت های تسلیحاتی است که صراحتا در برجام ذکر شده است و دیگر طرف این مسئله دولت نیست بلکه نیروهای مسلح ایرانند و قطعا مانند دولت، در مقابل نقض آن کوتاه نخواهند آمد و اگر آن تحریمها برداشته شود جهش عظیمی در توان دفاعی ایران رخ خواهد داد.
حالا اروپاییها به بهانه مذاکرات بر سر توان موشکی در چارچوب مذاکراتی خارج از چارچوب برجام، میخواهند نقششان در مذاکرات ده ساله در زمان هاشمی را مجددا احیا کنند و حداقل امتیاز ممکن یعنی به تعویق انداختن بند برجامی مربوط به برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی به بهانه به سرانجام نرسیدن مذاکرات موشکی ایران و اروپا، برای سالیانی نامعلوم را حصول کنند.
البته باید گفت از داخل کشور هم چراغ سبزهایی نشان داده شده است. نمونه اش سخنان ظریف در مورد عدم افزایش برد موشکها.»