همسر شهید حججی اخلاص را یکی از خصوصیات همسر خود عنوان کرد و گفت: آقا محسن درکارش اخلاص داشت چیزی که در افرادی که نگاه کردم جدیدا کمتر میبینم و برای رفتنش به سوریه نذر کرده بودم که اسمشان در لیست مدافعان حرم و در نهایت شهدای مدافع حرم قرار بگیرد.
کد خبر: ۸۹۵۲۶۰۸
|
۰۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۴

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج هرمزگان به نقل از شبکه اطلاع رسانی هرمز؛زهرا عباسی، همسر شهید حججی در همایش مردان بی ادعا در بندرعباس ضمن تبریک حلول ماه ربیع و تقارن آن با شکست و برچیده شدن سفره جولان شجره خبیثه داعش، اظهار کرد: شهید محسن ححجی متولد ۲۱ تیرماه سال ۷۰ در استان اصفهان شهرستان نجف آباد به دنیا آمد و در سال ۹۱ با هم آشنا شدیم و ازدواج مهدوی صورت گرفت.

اخلاص یکی از خصوصیات شهید محسن حججی بود

همسر شهید حججی در ادامه افزود: ثمره ازدواج ما فرزندی پسر به نام علی است که هم اکنون یکسال و هفت ماهه دارد که ان شاالله راه پدرش را ادامه بدهند و ۵سال در کنار هم زندگی کردیم و در تاریخ ۱۶ مرداد ماه سال ۹۵ اسیرشدند و ۱۸ مردادماه سال ۹۶ به شهادت رسیدند.

عباسی گفت: تا قبل از شهادت آقا محسن، میگفتم شهدا زنده اند این را حس می کردم اما درک نمی کردم بعد از شهادت همسرم قطع به یقین پیدا کردم که درست است و شب هایی که از خستگی یادم می رفت پتو روی پسرم بندازم و موقعی نگاه می کردم پتو روی پسرم می دیدم و این ها چیزهایی هستند که با چشمان خودم دیدم.

وی با اشاره به دیگر خاطرات خود، اضافه کرد: شب هایی بود بیدار می شدم متوجه می شدم فرزندم بازی می کند و می خندد و بوی عطر محسن را حس می کردم و همیشه کنارمان است و هر خوابی دیدم تاکید کردند که من در کنارتان هستم و دوستتان دارم پس شهدا زنده اند.

صبری که من دارم دست حضرت زینب(س) روی قلب من و لطف خداوند است

همسر شهید حججی با بیان اینکه این صبری که بنده دارم دست حضرت زینب(س) روی قلب من و لطف خداوند است، تصریح کرد: وقتی فکر می کنم همسرم زنده است حتی بیشتر از قبل حضور دارد قلبم را آرام می کند و باعث صبر می شود.

عباسی، اخلاص را یکی از خصوصیات همسر خود عنوان کرد و گفت: آقا محسن درکارش اخلاص داشت چیزی که در افرادی که نگاه کردم جدیدا کمتر میبینم ، مهم نبود که چه کسی کاری را که انجام می دهد میبیند یا اینکه کار کوچک است یا بزرگ، برایش مهم مفید بودن کار و اینکه خدا میبیند و مهم این بود دلش همراه آن کار و فقط و فقط برای رضای خدا انجام دادن بود.

شهید محسن حججی نمازش اول وقت بود

وی بیان کرد: آقا محسن فقط احترام به پدر و مادر و به همسر نبود او همه نکات خوب را با هم داشت، نمازشان اول وقت بود، گناه کمتر می کردند و واجبات و ترک محرمات برایشان مهم بود همه مثل پازل کنار هم قرار گرفت و معامله ای که با خدای خودش کرد باعث شد آقا محسن نشان داده شود.

همسر شهید حججی به بیان دیگر خاطرات خود پرداخت و گفت: روزی که ازدواج کردم به ایشان قول دادم در مسیر سعادت تا شهادت کمک شان کنم و مانعشان نباشم و تمام تلاشم را انجام دادم تا به خواسته خود برسد.

عباسی در ادامه یادآور شد: برای رفتنش به سپاه خیلی باهم صحبت کردیم چرا که این کار را خیلی مقدس می دانستم و حتی لباس هایشان را با احترام و بوسه زدن اتو می کشیدم و میشستم و میگفتم تا این لباس تن شماست و تا وقتی به این ها دست می زنم به خدا نزدیک تر هستم و سعی داشتم مانعشان نباشم و در این راه کمکش کنم.

برای رفتنش به سوریه نذر کرده بودم

وی با بیان اینکه برای رفتنش به سوریه نذر کرده بودم که اسمشان در لیست مدافعان حرم و در نهایت شهدای مدافع حرم قرار بگیرد، اظهار کرد: میگفتم آقا محسن سفره ای پهن شده، نکند جا بمانی و رزقت را از سفره بر نداری، چون زمان زود می گذرد و خیلی دعا می کردم.

همسر شهید حججی اضافه کرد: آقا محسن از من پرسیدند اگر روزی مرا اسیر کردند و همان لحظه شهید نشدم چی؟اون موقع جواب دادم خیلی برایم سخت است و نمی توانم الان به این موضوع فکر کنم و با هم فکر کردیم که اگر اسیر شدم زنده بر نگردم و شهید شوم و فکر کردند و گفتن انگشتر در نجف دستم کنم که نشان دهد من شیعه امیرالمومنین(ع)هستم و تا لحظه آخر بگویم آقای من امام علی(ع) است.

وی ادامه داد: وقتی انگشتر را برایشان هدیه خریدم خیلی خوشحال شد و انگشتر را دستشان کرد بعد از چند روز گفتن شاید متوجه نشوند این انگشتر در نجف است پس یا زهرا روی انگشتر حک کنیم چون از مادر سادات حضرت زهرا(س) کینه به دل دارند که این کار برایشان انجام دادم و بعد از مدت کوتاهی راهی سفر عشق شدند.

عباسی در ادامه بیان کرد: روزی که میرفتند لباسی که از دفعه قبل داشتند استفاده کرد و گفتند چون لباس دارم نیازی نیست از بیت المال دوباره لباس بگیرم و همان را آماده کردم و اتکت جان خادم المهدی(عج) را برایش نصب کردم و راهی سفرش کردم.

در دیدار اول با حاج قاسم سلیمانی استرس داشتم

وی با اشاره به اینکه دفعه اول که قرار ملاقات با حاج قاسم سلیمانی بود استرس داشتم، افزود: به دلیل شدت علاقه ای که به ایشان دارم نمیدانستم چطور باید برخورد کنم و این استرس را در دیدار بار اول با امام خامنه ای هم داشتم اما وقتی آقا را ملاقات کردم آرامش خاصی گرفتم که تا الان تجربه نکرده بودم و احساس فرزند و پدر داشتم و به قدری باهاشون راحت بودم که تمام سوالات و حرفهای دلم را با ایشان مطرح کردم.

همسر شهید حججی در ادامه گفت:نسبت به حاج قاسم همین احساس را شاید کمتر داشتم. حس احترام و اینکه مثل فرزندشان هستم و خیلی خوشحال از اینکه ایشان فرمانده همسرم و تمام مدافعین هستند و برای من باعث افتخار بود این مرد شجاع، بزرگ، فرمانده ایشان بودند.

اگر فرمانده بزرگ جبهه مقاومت و صبوری خانواده های شهدا نبود شکست داعش امکان پذیر نبود

عباسی با بیان اینکه قطعا اگر این فرمانده بزرگ جبهه مقاومت و صبوری خانواده های شهدا و همسران مدافعان حرم نبود شکست داعش شاید امکان پذیر نبود، خاطر نشان کرد: اگر آقا محسن کار حسینی کرد ان شاالله ما بتوانیم کار زینبی کنیم و رسالتی که باید انجام دهیم را به خوبی انجام دهیم و عهد کردم راهشان را ادامه دهم.

آقا محسن موقعی وارد خانه من شدند به عنوان پسر بنده آمدند

عباسی، پدرهمسر شهید حججی در مراسم مردان بی ادعا در بندرعباس با اشاره به خاطرات خود با شهید محسن حججی، اظهار کرد: روزی که به بنده گفتند چهل شب جمکران برویم، چون ارادت خاصی به آقا امام زمان(عج) داشتند قرار گذاشتیم بلا استثنا چهل شب دو نفری به جمکران بریم و غیر از اینکه داماد و فرزند بنده بودند رفیق هم بودیم و ارادت خاصی نسبت به هم داشتیم و تمام زندگیم در آقا محسن بود، جدای از اینکه از نظر دنیوی داغ سنگینی بر من وارد شد اما از نظر اخروی به مسیر و نیتی که میخواست رسیدند.

پدرهمسر شهید حججی در ادامه بیان کرد: آقا محسن هر چهل شب را رفتند و بنده چند شب آخر را نتوانستم همراهیشان کنم و بعد متوجه شدم که ایشان از قم از حرم حضرت فاطمه معصومه(س) ماشین را می گذاشتند و پیاده به جمکران می رفتند و البته مواقعی که همراهش بودم به دلیل احترام پیاده نمی رفتند.

برای ازدواج از ایشان قواره حفظ کل قرآن مجید گرفتم

عباسی اضافه کرد: آقا محسن موقعی وارد خانه ما شدند به عنوان پسر بنده آمدند چون فقط دو دختر دارم و به ایشان گفتم از مال دنیا هیچی نمی خواهم چون موقع خواستگاری دوماه بود از سربازی برگشته بود و حتی کار هم نداشت و چون شناخت دارم نسبت به ایمان و تقوایی که داری اگر قبول میکنی پسرم باشی بسم الله که الحمدلله قبول کردند و برای ازدواج هم از ایشان قواره حفظ کل قرآن مجید گرفتم.

آقا محسن در وصیت نامه اش بنده و همسرم را پدر و مادر دوم خودش خطاب کرده است

وی با بیان اینکه آقا محسن در وصیت نامه اش بنده و همسرم را پدر و مادر دوم خودش خطاب کرده است، افزود:من به این افتخار می کنم و از نظر احترام هر چه بگویم کافی نیست، ایشان حتی جلوتر از من یکبار نشد وارد خانه شوند یا پا جلوی من دراز کنند حتی موقع سفره تا بنده نمی آمدم سر سفره نمی نشست و میگفتن اول بابا و این رفتارها باعث احترام متقابل می شد.

آقا محسن احترام خاصی به همسر و فرزندش می گذاشت

پدرهمسر شهید حججی تصریح کرد: رابطه بین آقا محسن و فرزندشان به گونه ای بود که وقتی از محل کار می آمد با تمام خستگی اول با علی صحبت و بازی می کرد تا خستگی از تنش بیرون می رفت و احترام خاصی به همسر و فرزندش می گذاشت و خودم و همسرم اینقدر علاقه به ایشان داشتیم که هر روز سراغشان می گرفتیم و هر روز بلا استثنا خانه دعوتشان می کردیم و محال بود یک روز همدیگر را نبینیم.

عباسی گفت: آقا محسن قولی که داده بود مثل فرزند ما باشد حق فرزندی را ادا می کرد و بعد از شهادتشان هم یک پسر برایمان یادگار گذاشت که خیلی برایمان عزیز است و حتی امام خامنه ای فرمودند مواظب ایشان باشیم و مسئولیتی که داریم این قول را دادم.

آقا محسن ارادت واقعی نسبت به مقام معظم رهبری داشتند

وی خاطر نشان کرد: آقا محسن ارادت واقعی نسبت به مقام معظم رهبری داشتند و به طوری که در وصیت نامه گفتند من به یقین رسیده ام که اما خامنه ای نائب بر حق امام زمان(عج) هستند.

ارسال نظرات