خبرهای داغ:
حجت الاسلام خسروپناه گفت:تحول علوم انسانی، بحث سلبی نیست بلکه بحثی ایجابی است و قائل بدین هستیم که با ظرفیت حکمت اسلامی و مبانی اسلامی و قرآنی می‌توانیم به تولید علوم انسانی اسلامی بپردازیم.
کد خبر: ۸۹۵۵۹۸۷
|
۰۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۱

به گزارش خبرگزاری بسیج، در همایش چیستی و چگونگی تحول در علوم انسانی از دیدگاه آیت الله خامنه ای که ۲۴ و ۲۵ آبان ماه در دانشگاه شیراز برگزار شد، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، به سخنرانی پرداخت که متن آن در ادامه می آید؛

در بحث تحول علوم انسانی، چیستی، چرایی و چگونگی تحول علوم انسانی، سه پرسش مهم این حوزه به شمار می آیند. آقای دکتر حدادعادل در باب چیستی تحول علوم انسانی، اشاره کرده است که روزآمدی علوم انسانی، بومی سازی علوم انسانی و اسلامی سازی علوم انسانی مربوط به چیستی تحول علوم انسانی است. بدین معنی که معنای تحول علوم انسانی اسلامی، به هیچ وجه تعطیلی علوم انسانی موجود غرب نیست و نباید به طور مثال روان‌ شناسی با مکاتب مختلفش تعطیل شود.

برای تحول علوم انسانی، بایستی آخرین نظریه ها و دستاورد های غرب را بدانیم

در واقع در تحول علوم انسانی، بایستی آخرین نظریه ها و دستاورد های غرب را بدانیم. حقیقتاً زمانی که از فلسفه اسلامی یاد می کنیم، بدین معنا نیست که فلسفه غرب تعطیل شود. هم اکنون، هم فلسفه غرب قاره ای و هم فلسفه غرب تحلیلی را دارا هستیم، پس مقصود از تحول علوم انسانی یا اسلامی سازی علوم انسانی این نیست که علوم انسانی دیگری که در جای دیگر و در ذیل مکاتب دیگر تولید می شود، تعطیل شود و یا در دانشگاه های ما تدریس نشود، بلکه ما نیز که به عنوان مدعی اسلامی سازی علوم انسانی هستیم از آموزش گروه های روانشناسی و جامعه شناسی با برنامه های سی سال گذشته که آخرین دستاوردهای غرب را نمی شناسند، شکایت داریم.

تحول علوم انسانی، سلبی نیست

بحث تحول علوم انسانی، بحث سلبی نیست؛ بلکه به طور کل بحثی ایجابی است و قائل بدین هستیم که با ظرفیت حکمت اسلامی و مبانی اسلامی و قرآنی می‌توانیم به تولید علوم انسانی اسلامی بپردازیم و نه اینکه اگر نظریه های دیگری موجود است تعطیل و ناگفته بماند به عنوان مثال، فیلسوفانی همانند فارابی، ابن سینا، خواجه نصیر و ملاصدرا بالندگی فلسفه اسلامی را به همراه داشتند.

اسلامی سازی علوم انسانی انگیزه سیاسی ندارد

در بحث چرایی تحول علوم انسانی این مهم بسیار آشکار است که مخالفین تحول آن را به صبغه سیاسی ربط می دهند. مخالفان، ادعای اسلامی سازی علوم انسانی را حمل بر انگیزه های سیاسی می کنند ولی در حقیقت هیچ انگیزه سیاسی در این امر وجود ندارد، بلکه این انگیزه همان انگیزه بشری است.

به نظر بنده این امر بدیهی است که اگر کسی تصوری از علوم انسانی داشته باشد، تصدیق نیز خواهد کرد؛ چرا که انسان فردی و اجتماعی پیوسته در حال تحول و تغییر است و نظریه ها ناظر به انسان ثابت و متغیر متفاوت است و در واقع انسان متغیر نظریه های متغیر می طلبد.

نظریه های علوم انسانی، مبتنی بر مبانی فلسفی است

اگر کسی روانشناس یا جامعه شناس و یا حتی دانشمند مدیریت باشد، امکان ندارد این مهم را نپذیرد که نظریه های علوم اجتماعی مبتنی بر مبانی فلسفی است و اگر مبانی فلسفی تغییر یابد، محتمل است که منشا تغییر در نظریه های علوم اجتماعی شود.

به نظر بنده تحول در علوم انسانی با تصور موضوع و محمول، تصدیقش بدیهی است و از این زاویه نیز چرایی این مسئله روشن می شود. در باب چگونگی تحول علوم انسانی، بنده نگاشته ای با عنوان «گفتارهایی در فقه و فلسفه علوم انسانی» دارم که در آینده ای نزدیک منتشر می شود که در آنجا به تفصیل در این باب سخن گفتم.

سه راهکار روان شناختی، مدیریتی و فلسفی

من در این جلسه برای چگونگی تحول علوم انسانی سه راهکار روان شناختی، مدیریتی و فلسفی را تبیین می کنم: راهکار روانشناختی این است که معلمان علوم انسانی باید روحیه تعبد معللانه خود را به روحیه مدللانه تغییر دهند؛ بدین معنی که جسارت نقد را کسب کنیم و اگر با نظریه های علوم اجتماعی روبه رو شدیم اگر بخواهیم تعبدانه معللانه با آن برخورد کنیم، هیچ گاه تحول در علوم انسانی رخ نخواهد داد ولی اگر پذیرش و نقدمان، مدللانه باشد و پشتوانه استدلال و منطق داشته باشد، موجب تحول می شود.

در راهکار مدیریتی و ساختاری می توان گفت ساختارهای علوم انسانی در دانشگاه ها و حوزه های کشور ما، ساختار لازم برای مولد و تحول علوم انسانی نیست.

ارسال نظرات
پر بیننده ها