خبرهای داغ:
سالهاست که سینما راه خود را گم کرده و به نوعی از پیکره نظام جدا شده است. سینما محلی شده برای تولید انواع فیلم های عشقی با برچسب جوان پسند و اجتماعی كه طی سالهاي اخیر رشد قارچ گونه ايي داشته است.
کد خبر: ۸۹۵۶۱۰۵
|
۰۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۴

به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج، معصومه طاهری - همگان به خوبی می دانیم که وجوه صنعتی و تجاری سینما بستر مناسبی برای تحقق اهداف و آرمان صاحبان ثروت بوده است و متقابلا بسیاری از دستاوردهای تفكیكی و تكنولوژیكی هنر، صنعت و سینما هم زاییده خوی و خصلت كلان سرمایه داران برای جلب و كشاندن هر چه بیشتر مردم به سالن های سینما بوده است؛ مسئله ای که در باره سینمای ملی جمهوری اسلامی می بایست بیشتر و عمیق تر به آن پرداخته شود چه اینکه با وجود دشمنی های غرب و شرق که هر باردامنه تحریمها را علیه ایران تنگ تر می کنند سینمای باید در راستای تقویت بن مایه های ملی و دینی باشد و قدرت کشورمان را در حوزه های مختلف به تصویر بکشاد اما متاسفانه با این وجود نه تنها وجود چنین المان هایی در سینما خالی است، بلکه آثار سطحی و كم مایه و گیشه محور را در سینما شاهدیم که نشان از راه جداگانه سینما را نظام را دارد.

 

با انقلاب اسلامی در ایران و تحولات عمیق فرهنگی و اجتماعی، سینما هم به مثابه رسانه ای برای ارتقاء و رشد منزلت آدمی مورد توجه قرار گرفت و ساخت آثار ارزشمند و تأثیرگذار، آرام آرام نشانه های دستیابی به سینمایی هم شأن با فرهنگ بومی و اسلامی را معلوم می کرد اما در اثر اجرای برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی – اجتماعی از اواخر دهه 60 و تغییر تدریجی ارزشهای مادی و تشدید شكاف طبقاتی ، سینما هم از این عارضه مصون نماند؛ و با وقوع تغییراتي در عرصه فرهنگی و هنری كشور طي سالهاي اخير مشی انقلابی در سینمای ملی از بین رفت.

حالا سالهاست که سینما راه خود را گم کرده و به نوعی از پیکره نظام جدا شده است. سینما محلی شده برای تولید انواع فیلم های عشقی با برچسب جوان پسند و اجتماعی كه طی سالهاي اخیر رشد قارچ گونه ايي داشته است و نمود سطحی نگری در سینما را دارد.

 

این سطحی نگری در سینما جای بررسی دارد و در این راستا عوامل متعددی تاثیرگذار هستند. اولا: نگاه سطحی در طرح و داستان؛ نبود نوآوری درمرحله طراحی داستان (توالی منطقی رویدادهای داستان براساس رابطه علت و معلولی) به یكنواختی و سطحی بودن روایت داستان می انجامد. درگیر نشدن حسی و فكری مخاطبان با اثر، ناشی از بی تدبیری و ساده انگاري فیلمساز در مرحله خلق داستان است. چنانچه به جلب تماشاچیان عامی و آسان پسند و متقابلاً گریز مخاطبان فهیم و با ذوق منجر خواهد شد.

ثانیا: سطحی نگری در پرداخت داستان؛ فیلم های داستانی خوب و تأثیرگذار، با شخصیت های قوی و جاندارشان در ذهن تماشاچی ماندگار می شوند، هر قدر به ابعاد وجودی اشخاص اصلی داستان در درگیری با موانع موجود اهمیت داده شود ، ویژگیهای بیشتری از آنها آشكار شده و درام، جذابیت و كشش بیشتری پیدا خواهد كرد لذا تاثير پذيري آن نيز به مراتب بيشتر مي شود. در اعمال و رفتار شخصیت های فاقد عمق و قوت كمتر می توان رد پای انگیزه و مقاصد باطنی را جستجو كرد.

ثالثا: سطحی نگری در انتقال پیام؛ تحریك احساسات و هیجانات آنی تماشاچیان نتیجه عملكرد گروهی از فیلمسازان است كه به تعبیری « رگ خواب تماشاچیان را در دست دارند » و قادرند به میزان دلخواه عنان احساس مخاطب را در چنگ خود نگه دارند. اصطلاح «میخكوب شدن تماشاچی بر روی صندلی» صفت واقعی این گونه آثار است. اگر فیلم هایی از این دست، عاری از جنبه های تخریبی و بد آموزی باشند، عموماً در زمره آثار سرگرمی آور، سالم و سودمند ارزیابی می گردند. در هر صورت سطحی نگری در بعد محتوایی، حتی بیننده متفكر را به چالش نمی کشاند.

و اما عواملی که در پیدایش و شیوع تولید آثار سطحی مؤثر هستند 

1- تجربه تاریخی در سینمای ایران مؤید این واقعیت است كه گروهی از فیلمسازان همانند عامه مردم متأثر از مد هستند ! استفاده مفرط از موسیقی پاپ و حتی وارد كردن شخصیت های خواننده یا نوازنده در داستان فیلم ، عقب تر بردن روسری بازیگران زن ، استفاده از متلك و شوخی های نا پسند ، بازیگران صرفاً خوش چهره ، طرح قصه های احساسی ، انجام حركات موزون ( بخوانید رقص) و شگردهایی نظیر آن ، كه دقیقاً در متن و لایه های زیرین فرهنگ جامعه جایی ندارند، از جمله اقداماتی است كه برای پایداری و استمرار نمایش چنین آثاری به كار گرفته شده اند .

2-دولتی بودن سینما باعث شده تا سرمایه گذاران و تهیه كنندگان فیلمهای سینمایی برای بازگشت سرمایه ، به دنبال راههایی برای تضمین سود حاصل ازسرمایه گذاری باشند یعنی تا زمانی كه سرمایه گذاری در سینمای ایران با ریسك بالا و اسیب بذیری همراه باشد ، ساخت و عرضه آثار عامه پسند به اشكال مختلف ادامه خواهد داشت.

3 – سینما آیینه ای از افكار، تمایلات و هنجارهای جامعه خود است. برهمین اساس از طریق مطالعه و مشاهده آثار ادبی و سینمایی ، مختصات فرهنگی یك جامعه را ترسیم كنند. در سالهای اخیر انتشار گسترده رمانها و پاورقی های عاشقانه گویای این حقیقت است كه شرایط اجتماعی ظرفیت احساسی جوانان را به مصرف چنین فرآورده هایی نازل و سرگرم كننده سوق داده است. عمیق تر شدن فاصله طبقاتی ، ترویج متظاهرانه ادا و اطوار سرمایه داری به تقلید از فرهنگ غرب، میل به خودنمایی و خود آرایی ، تغییر الگوی مصرف و پوشش، گسترش بی ضابطه روابط دختران و پسران جوان در معابر عمومی و ... در نتیجه كمرنگ شدن ارزشهای معنوی در مقایسه با سالهای گذشته ، در مجموع فضا و موقعیتی را ایجاد کرده است كه بعضی رفتارها در اثر تكرار به تدریج شكلی از رفتار قاعده مند را به خود بگیرد . در چنین شرایطی دسته ای از نویسندگان و هنرمندان ، به صورتی كاملاً منفعلانه تحت تأثیر تغییرات اجتماعی با ادعای واقعگرا بودن، قصه های كم مایه و بی خاصیت را دستمایه ای برای فروش فیلمهای خود قرار می دهند. علاوه بر این انتقال الگوهای رفتاری از طریق هنر و با زبان احساس، منجر به درونی شدن رفتار و یا هنجار می گردد، به گونه ای كه بازیگران سینما فراتر از دنیای فیلم ذهن و ضمیرمخاطب را تسخیر می كنند. توزیع عكس و پوستر بازیگران جوان مرد بین دانش آموزان دختر و ریختن پوستر بازیگران زن در مدارس پسرانه ، شاهد گویایی برای این ادعاست كه بازیگران سینما مدتهاست به گفته جامعه شناسان به عنوان گروه مرجع جوانان مطــــرح شده اند .

4- به دلیل تمركز نهادهای فیلمسازی و اقامت بیشتر فیلم سازان در تهران به طور طبیعی ، موضوع اغلب فیلمها گرفته شده از مسایل و اتفاقات زندگی در این شهر است. درآشفته بازاری كه متأسفانه حركت عمومی جامعه، متأثر از برنامه های اقتصادی و اجتماعی ، به سوی رفاه بیشتر كسب درآمد و احراز موقعی های برتر اجتماعی تغییر یافته است، تولید آثار احساسی در قالب فیلم و موسیقی و در پاسخ به نیازهای روانی و عاطفی شهروندان حسرت زده، از جایگاه ویژه ای برخوردارمی شود. اهمیت نیازهای جسمی آدمی و تأثیر آن بر رفتار فردی و اجتماعی به حدی است كه مازلو در تبیین نیازها و اولویت بندی آنها، نیازهای جسمی را در بالا قرار می دهد و بعد از ارضاء نیازهای جسمی، نیاز به ایمنی سپس روابط و بعد احترام ، تا بالاخره نیاز متعالی به تفكر در باره معنی و محتوی (به خود رسیدن ) مطرح می شود

البته نظریه مازلو تحلیل جامعه شناختی طرح روابط عاشقانه در سینمای ایران را به عنوان گونه ای از سطحی نگری ، به سوی نظریه روانشناسی اجتماعی سوق می دهد و جا دارد صاحبنظران از این منظر به وضعیت سینمای ایران هم بپردازند.

بررسی معضل سطحی نگری سینمای ملی و مصادیق آن از جنبه های مختلف، این مزیت را به همراه دارد كه از غفلت نسبت به سایر عوامل مؤثر در پیدایش « پدیده اجتماعی اشاعه فیلم های عاشقانه » جلوگیری بشود . اما از این نكته هم نباید غافل شد كه نمایش مستمر آثار كم مایه با موضوعات عشقی ، علاوه بر تخریب ارزشهای اجتماعی وکم رنگ کردن باورهای مذهبی و سنن ملی ، جایگزینی هنجارهای جدید در روابط دختران و پسران حتی روابط زناشویی همسران جوان، آرام آرام به تغییر و انحراف ذایقه مخاطب انجامیده و زمینه را بر میدان داری فیلم هایی با نگرش عمیق انسانی و فرهنگی تنگ تر خواهد كرد.

 

بنابراین به نظر می رسد اگر مدیریت سینمای كشور در مقام دفاع از آثار سطحی بر آیند و یا حداقل با سكوت خود مؤید آن باشند و هر گونه اعمال محدودیت بازنگری در شرایط پدید آمده را تضییع حقوق شهروندی سینماگران و مخل روح آزاد منشی آنان پندارند، هیچ امیدی به اصلاح و بهبود این معضل نیست و ادامه روند كنونی به جلوه گری فرهنگ منحط غربی و مظاهر مغایر با هویت ایرانی – اسلامی در قاب سینما منجر خواهد شد. در ابتدا ضروری است مسئولان با هدف توجیه و اقناع منطقی فیلمسازان ، مراتب ناخشنودی خود را از رواج فیلم های نازل خیابانی و اتوبوسی ! ابراز داشته و سپس در عمل به تخفیف درجه كیفی چنین آثاری و قطع هر گونه حمایت و یارانه ، نگاه خود را معطوف به مؤلفه های بومی و فرهنگی سازند .

در پایان ذكر این نكته خالی از فایده نیست كه چرا صاحبنظران و كارشناسان تربیتی ، مشاوران و مربیان آگاه كشور در قبال فرهنگ سوزی كه موریانه وار، كالبد سینمای كشور را در معرض نابودی قرار داده است و متعاقب آن ، سالن سینماهای كشور را از حیث انتفاع برای استفاده ساقط خواهد كرد ، با زبان منطق شیرین خود، درصدد آسیب شناسی فیلــــــــــمها بر نمی‌آيند؟! و دغدغه‌ها و نگرانی های خویش را به خاطر آسیب های ناشی از تماشای بعضی از فیلم ها به روح و روان جوانان و نوجوانان ، مطرح نمی سازند ؟! شیوه درست کار این است که فیلمسازان با تولید فیلمهای مناسب با مضامین تربیتی، همراه با صاحبنظران و مشاوران تربیتی باشند. زیرا بیان نافذ و غیرمستقیم در بسیاری از مسایل، در قالب داستانهای جذاب ، به مراتب تأثیرات ماندگارتری را برای مخاطب باقی خواهد گذاشت.

 

 

 
ارسال نظرات