به گزارش خبرگزاری بسیج، «می خواهید در آینده چکاره شوید؟» یکی از موضوع انشاهای آشنا برای همه در دوران مدرسه است. موضوعی که اکنون نه نظر خنده دار می آید اما ریشه در باوری عمیق داشت.
شکل گیری بینش و علایق در بستر خانواده صورت می گیرد. هرچند عوامل شخصیتی نیز در آن دخیل هستند اما همین شخصیت و سایر باورها تحت تاثیر خانواده و محیط است. بر همین اساس اگر دانش آموزی در موضوع انشای خود شغل دیگری بجز پزشکی و مهندسی یا چند شغل مطرح دیگر را برای خود در نظر می گرفت ممکن بود مورد تمسخر سایر همکلاسی های خود قرار گیرد.
یک دانش آموز نوجوان بر چه اساسی شغل آینده خود را حداقل در حد باور و علاقه، پزشکی و مهندسی و ... انتخاب می کند؟
مسلم است که یک نوجوان تحت تاثیر تبلیغات و حرف و حدیث های محیط خود تصویری از یک شغل در ذهن خود می سازد و ممکن است همین تصویرسازی به باور عمیقی تبدیل شود که وی را به ادامه راه انتخابی خود راغب کند و این وسط ممکن است علاقه و استعدادی سرکوب شود.
اما سوال مهمتر این است که دیدگاه بزرگسالان نسبت به یک شغل و آینده فرزندان چگونه و تحت تاثیر چه عواملی شکل می گیرد؟
بزرگسالان باتوجه به حضور در جامعه و درک واقعیات تلخ و شیرین آن تحت تاثیر شکست ها و موفقیت های همنوعان خود قرار می گیرند و در این میان بالطبع آرزوهای دست نیافته خود را در فرزندان خود جست و جو می کنند و بر همین اساس در دوران طلایی انتخاب رشته تحصیلی در مدرسه و ادامه آن در دانشگاه پافشاری می کنند. چه بسیار مواردی که دانش آموز و دانشجو از عدم علاقه قلبی خود به رشته تحصیلی سخن می گویند و همین سرخوردگی یک روز جریان علم آموزی شخص را ثابت خواهد کرد.
اما یکی از مهمترین دلایل پافشاری خانواده ها برای انتخاب رشته تحصیلی و شغل موردنظر، میزان انتظار از موفقیت و کسب درآمد است و یک مقایسه ساده میان میزان تلاش و درآمد در ازای آن نشان می دهد که با یک انتخاب آگاهانه در دوران تحصیل می توان آینده ای با درآمد بالا در اقتصاد ایران داشت در حالی که در بیشتر کشورهای پیشرفته دنیا عناوین شغلی به نسبت زحمتی که کشیده می شود درآمد متناسبی دارد.
تفاوت رشتههای با عنوان شغلی پردرآمد در ایران و دنیا
بازار شغلی و نحوه دستیابی و پیشرفت در آن در ایران و جهان تفاوت عمده ای دارد. در این میان شاید ایراد را باید در سیستم آموزشی کشور جستوجو کرد یا شرایط بد اقتصادی که جوانان به جای دست یافتن به علایق خود و موفق شدن در آن، این روزها به دنبال یافتن شغل فقط برای کسب درآمد بیشتر هستند؛ این در حالی است که مسئولان مربوطه بارها به عدم توانایی و مهارت دانشجویان فارغالتحصیل اشاره کردهاند و میگویند شاه کلید اشتغال، مهارت است. در این زمینه طرحهایی همچون کارورزی رقم خورد که سرنوشت آن نامعلوم بوده و عدهای در این خصوص نیز انتقاداتی را مطرح کردهاند. در این میان میتوان به رشتههایی اشاره کرد که در ایران به نوعی درآمد بیشتری از طریق آنها کسب میشود و برخی این مشاغل را پیشنهاد میدهند. البته با نگاهی به لیست مشاغل درآمدزا در سایر کشورهای جهان میبینیم که تفاوت زیادی میان مشاغل پول ساز در ایران با سایر کشورها وجود دارد.
رشتههای دانشگاهی به اصطلاح پولساز در سایر کشورها
بازار شغلی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان به گونه ای نزدیک به شایسته سالاری است. به طوری که دستمزد در قبال زحمت پرداخت می شود و البته که ارزش پولی دانش بیشتر از کار یدی است. برای مثال در کشورهای اروپایی، مهندسان هستهای میتوانند در زمان مبتدی بودن و نداشتن سابقه کار، حدود ۶۷ هزار دلار و در زمان نیمهحرفهای بودن ۱۱۷ هزار دلار درآمد داشته باشند. پیادهسازی نظریهها، تست محصولات مختلف، طراحی منابع تغذیه و کارهایی از این قبیل، کارهای رایج این مهندسان است. بیشتر رشتههای پردرآمد در شاخه مهندسی هستند. به این ترتیب پردرآمدترین رشتههای دانشگاهی که میتوانند هزینه صرف شده در تحصیلات را به شما برگردانند، شامل مهندسی نفت با ۱۶۰ هزار دلار درآمد، متخصصان ریاضیات آماری با ۱۲۰ هزار دلار درآمد، مهندسی هستهای با ۱۱۷ هزار دلار درآمد، مهندسی شیمی با ۱۱۶ هزار دلار و مهندسی هواوفضا با ۱۰۹ هزار دلار درآمد میشوند. البته این رشتهها و درآمد آنها بسته به منطقه زندگی ممکن است کمی متفاوت باشد اما در مجموع برخی رشتهها با مقدار ساعت کاری کمتر و فعالیت سبکتر در بیشتر مناطق زمین، درآمد بهتری دارند و به همین دلیل به عنوان پردرآمدترین رشتهها در جهان معرفی شدهاند. اگر چه درآمد یک رشته نباید تنها دلیل انتخاب آن رشته دانشگاهی باشد اما آشنا بودن با این رشتهها میتواند کمک زیادی به انتخاب رشته افراد کند.
درآمد طلایی
این که چه رشتهای برای تحصیل در دانشگاه میتواند درآمدهای آتی را افزایش دهد، تصمیم بزرگی به نظر میرسد. در این میان میتوان شکاف درآمد پنج سال پس از فارغ التحصیلی بین دانشآموزانی را که بیشترین و کمترین حقوق را دارند، مورد بررسی قرار داد. برای مثال فارغالتحصیلان پزشکی و دندانپزشکی به طور متوسط به ۴۶ هزار و ۷۰۰ پوند دست پیدا میکنند، در حالی که افرادی که رشته آنها اقتصاد بوده، ۴۰هزار پوند به دست میآورند. این ارقام دو برابر دستمزد متوسط فارغ التحصیلان هنرهای خلاق (۲۰ هزار و۱۰۰ پوند)، کشاورزی (۲۲ هزار پوند) و ارتباطات جمعی (۲۲ هزار و ۳۰۰ پوند) است. البته این شکاف درآمد در برخی موارد بزرگتر میشود، زمانی که دانشگاه معتبرتر و نمرات دانشجویان نسبت به یکدیگر متفاوتتر یا بالاتر باشد. با این وجود یکی از نشریههای انگلیسی زبان، فهرستی از پولسازترین مشاغل دنیا را در سال میلادی جدید منتشر کرد که در صدر آن رشتههای مدیریت، علوم ارتباطات، علوم کامپیوتر، طراحی و گرافیک، مهندسی نفت و مهندسی مکانیک جا خوش کردهاند. طبق آمار، پول سازترین رشته های دنیا در ایران بیکارترین ها هستند.
پردرآمدترینها در ایران
اینک برای مقایسه منطقی تر به سراغ درآمد در ایران می رویم و از پردرآمدترین رشتههای کالجهای دنیا فاصله میگیریم. در این دوره از تاریخ که ما روزگار میگذرانیم، پولدار شدن مهمترین دلیل دانشآموزان ایرانی برای رفتن به دانشگاه و انتخاب پردرآمدترین رشتههای دانشگاهی است. دکتر یا مهندس شدن، آرزوی بسیاری از دانشآموزان است. متاسفانه امروز تنها مهندسی، دکتری و وکالت جزو رشتههای پردرآمد در ایران به حساب میآیند و رشتههایی همچون فنی و حرفهای و بیشتر رشتههای علوم انسانی به فراموشی سپرده شدهاند که به عقیده جامعه شناسان، این نیاز جامعه نیست بلکه اولویتهایی است که دولتمردان برای جامعه تعریف کردهاند؛ برای مثال اگر دولتمردان به تکتک افراد جامعه اهمیت میدادند و برای مسائل اجتماعی به دنبال راه حلهای ریشهای بودند، حالا رشتهای همچون روانشناسی جزو رشتههای با اهمیت و باارزش به حساب میآمد و رغبت دانشآموزان و جوانان برای کشش به سمت این رشتهها بیشتر میشد.
درد آنجاست که بسیاری از رشته های علوم انسانی و سایر رشته ها هم بازار شغلی ضعیفی دارند و هم به نسبت آن درآمد کمتری را اخذ می کنند. به طوری که متاسفانه باتوجه به اینکه رشته های پردرآمد متقاضیان زیادی دارد و رقابت بر سر تصاحب آنها زیاد است به نسبت سایر رشته ها دانشجویان کمتری دارند و سایر دانشجویان پس از فارغ التحصیلی با اشباع بازار ضعیف کار و تعداد رقبای زیاد مواجه می شوند و این مازاد نیروی کار میزان حقوق پرداختی توسط کارفرما را نیز کاهش می دهد چرا که متقاضی با توقع پایین در بازار زیاد است.
مهندسی و پزشکی در صدر
به این ترتیب هنوز رشتههای پزشکی و مهندسی جزو پولسازترین رشتهها محسوب میشوند. دانشآموزانی که در دبیرستان معدل بالاتری دارند با فکر پوشیدن لباس سفید دکتری و گذاشتن کلاه ایمنی مهندسی، جذب رشته های علوم تجربی و ریاضی و فیزیک میشوند؛ آنها نیز که انتخابی جز علوم انسانی در رشتههای نظری برایشان باقی نمیماند، عزمشان را برای وکالت جزم میکنند. از رشتههای فنی حرفهای و کار و دانش نیز در این سالها آنگونه که باید و شاید استقبال نشده و همچنان رشتههای نظری، بیشترین حجم داوطلبان کنکور را دارند و از این فارغ التحصیلان بهرهوری نمیشود. آنها صندلیهای دانشگاه را پر میکنند اما پس از خروج از دانشگاه، دیگر جایی برایشان در نظر گرفته نشده است.
البته باید در نظر گرفت که در دوره های اخیر در ایران بازار مشاغل مهندسی نیز با افت چشمگیری مواجه بوده و نسبت به تلاش و دانشی که فعالان این رشته ها در طول دوران تحصیل دارند میزان درآمد آنها رضایتبخش نیست اما هرچه که باشد در این بازار مستاصل ایران بهتر از رشته های انسانی است.
تاثیر شرایط اقتصادی ایران
در این میان، عدم رونق برخی رشتههای دانشگاهی به عقیده برخی کارشناسان، وضعیت اقتصادی و نیاز بازار کار است اما آنگونه که مشهود است، وضعیت اقتصادی و واردات بیش از اندازه در این بخش نیز بیتاثیر نبوده، به گونهای که کارخانهها و واحدهای تولیدی از رونق افتادهاند و به همین دلیل فارغالتحصیلان فنی حرفهای و کار و دانش در کشور ما خریداری ندارند. چه بسا اگر رونق به کشور بازمیگشت، شاید این رشته ها مانند سایر کشورها به رشتههای با ارزش و پردرآمد تبدیل میشدند.
وضعیت برخی رشتهها
در ۶۰ سال گذشته و در طول حیات آموزش عالی، داوطلبان توسعه آموزش عالی را جهتدهی میکردهاند وقتی ۱۰۰ نفر یا ۱۰۰۰ نفر اول کنکور، یک رشته خاص را انتخاب میکنند، به طور طبیعی یکی از دلایل آن، کشش بازار کار و درآمدزا بودن آن رشته است. حالا در شرایطی هستیم که ۸۰ درصد جمعیت داوطلبان کشور در ۲۰ درصد رشتهها علاقهمند به ادامه تحصیل هستند که در صدر آن پزشکی، رشتههای مهندسی همچون برق، کامپیوتر، عمران و رشتههای حقوق و روانشناسی قرار دارد. ارزیابی های اولیه نشان میدهد که بازار کار این رشتهها بازار خوب و پرکششی است. برخی رشتهها که در گذشته تصور میشد بازار کارشان بسیار خوب است، امروز به مرز اشباع رسیدهاند؛ از جمله حقوق، روانشناسی و برخی رشتههای مهندسی مانند مهندسی برق.
جریان فرهنگی ورود به دانشگاه
متاسفانه هدایت تحصیلی به گونهای نبوده که متناسب با بازار کار، نیروی متخصص مورد نیاز جامعه تربیت شود و فرهنگ و شناخت دانشجویان در زمینه ورود به دانشگاهها باید اصلاح شود. این هدایت تحصیلی در دوره متوسطه شکل میگیرد و خانوادهها در آن نقش تعیین کنندهای دارند. وقتی خانوادهها، بهویژه قشر تحصیلکرده آن علاقهمند هستند که بچههایشان پزشک یا مهندس شوند، این فرهنگی است که اصلاح آن آسان نیست. امروز خیلی از خانوادهها علاقهمند نیستند که فرزندانشان یک تکنسین ماهر شوند حتی اگر جامعه بسیار در این حوزه کمبود داشته باشد. از طرفی این نگاه وجود دارد که مهندس بیشتر از تکنسین حقوق میگیرد. فهرست اعلام شده در نشریات آمریکایی نشان داده که از جمله رشتههای پردرآمد در کشورهای پیشرفته صنعتی، رشتههایی چون مدیریت و علوم ارتباطات هستندکه در کشور ما پرکشش نیست و جزو ۸۰ درصد رشتههایی است که فقط ۲۰ درصد داوطلبان به آن تمایل دارند. کارشناسان دلیل این موضوع را عدم احساس نیاز جامعه میدانند. به عنوان مثال رشته حسابداری جزو رشتههای پرمتقاضی در کشور است زیرا جامعه نسبت به آن احساس نیاز کرده اما رشتهای همچون فلسفه به دلیل نداشتن بازار کار خوب، تقاضای زیادی ندارد.
قصه پرغصه
داستان غم انگیز عدم تناسب در میان رشته های دانشگاهی در ایران به یک تراژدی تبدیل شده است که با این وضعیت قرار است سالهای سال بر نظام آموزشی و اقتصادی کشور سایه اندازد. اگرچه بحث در این خصوص ساعتها زمان می طلبد تا کارشناسان و سیاسیون دور هم گرد آیند و آسیبها را بسنجند و آینده را در نظر بگیرند اما آنچه که عیان است نبود یک عزم کارشناسی برای اصلاح این ساختار بیمار است. دریغ از حتی یک تصمیم در سطوح پایین تا این نظام آموزشی را ترمیم نماید. نظامی که درد بسیاری از بدنه کشور از همان دمل چرکینی سرچشمه می گیرد که هر روز بزرگ و بزرگتر می شود.
به نظر می رسد که لازم است این بار اصلاح از بالا به پایین صورت بگیرد. با اصلاح سطح دستمزدها می توان انگیزه واقعی و کاذب را در میان دانش آموزان و جوانان معتدل کرد و گرایش اقتصادی را به گرایش استعدادی و علاقه ای سوق داد. اگرچه بسیاری از دانش آموزان پس از ورود به شغل پردرآمد از زندگی شغلی خود تا حدودی راضی هستند اما شواهد نشان می دهد که به نوعی عدم علاقه قلبی به یک رشته تحصیلی می تواند از لذت زندگی و حتی پیشرفت لازم بکاهد.
پس شایسته است که دولتمردان و مدیران ارشد نظام آموزشی و اقتصادی در جهت تعدیل درآمدها گام بردارند تا نوزاد تازه متولد شده دانش و اقتصاد با رشدی متناسب در تمامی بخش ها همراه بوده و چرخ توسعه و پیشرفت کشور را با نیرویی هماهنگ به پیش راند.
منبع : خبرگزاری علم و فناوری