کاروان خدمت
مانده ام چه بگویم!از آرزوها و از کارهایی که باید برای این مردم زلزلهزده انجام داد...
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، مانده ام ازچه بگویم، از آرزوی، آرزو از کمر بسته و پای ورم کرده جهادگری که دست به کمر اجر میداد از کتف آتل بندی شده و دست مجروحی که سیمان را پهن میکرد
از انگشتی با پنج بخیه که در حال انجام کار بود
از دلسوزی برای تعویض پانسمان جای سوختگی بچهها توسط جهادگران
از عینک کودک نابینا که تهیه شد
از جا انداختن پای در آمده جهادگری گمنام
از خوشحالی مخفی مردم زمانی که در مقابل زیاده خواهی و خودخواهی فردی منفعت طلب ایستادگی شد.
از میزبانی مردمی که تمام داشته هایشان را برای میزبانی آماده میکنند
از خبر تهیه سرویس بهداشتی و حمام برای کل مردم روستا
از صبر و گذشت ایثار...
و بازهم از حافظی که درد مردم خود را میبیند و میگوید:"ببخشید اگر کسی شما را ناراحت کرد"
و باید از چهارمین تیم کاروان خدمت گفت:
تیمی که درحال نصب کانکسها هستند
از حسین آقای بزرکار
رانندهی پایه یکی که مشغول بنایی است و نصب کانکس.
بانشاط، شوخ طبع است
با موهای لخت و بلند
به قول خودش بدنش پیچ و مهرهای است و هر روز صبح باید محکم کاری کند
بهش گفته بودند که راننده نیاز نداریم و او آماده بود که خدمت کند هر آنچه که از دستش بر بیایید.
رضا صادقی عضو دیگر گروه است
خیاط است و شرکت تولیدی دارد
به قول خودش فقط اینجا دست به آچار شده است
حسین اکبری جوان ۱۹ سالهای است که برای نصب کانکس روزی حدود ۶۰۰ تا پیچ رو نصب میکند
دیوارهها و سقف کانکسها با هنر او در جای خود آرام و قرار میگیرند
ابوالقاسم نصرتی
استاد بنایی که همه فن حریف است
فقط از گچ کاری بدش میآید
کار حسین و ابوالقاسم عموما در مناطق محروم است
از مهدیشهر گرفته تا روستاهای منطقه خارتوران و بیارجمند
رجب آقای نصرتی
ایشان یک نیروی فنی و حرفه است و انسان باانگیزه، سرسخت و پر تلاش است؛ و آخرین عضو این تیم
عباس آقای شیری از نیروهای بسیج سازندگی سپاه استان است
فردی آرام، متواضع، کم حرف و همراه ...
همه اعضای یک خانواده ایم
از انگشتی با پنج بخیه که در حال انجام کار بود
از دلسوزی برای تعویض پانسمان جای سوختگی بچهها توسط جهادگران
از عینک کودک نابینا که تهیه شد
از جا انداختن پای در آمده جهادگری گمنام
از خوشحالی مخفی مردم زمانی که در مقابل زیاده خواهی و خودخواهی فردی منفعت طلب ایستادگی شد.
از میزبانی مردمی که تمام داشته هایشان را برای میزبانی آماده میکنند
از خبر تهیه سرویس بهداشتی و حمام برای کل مردم روستا
از صبر و گذشت ایثار...
و بازهم از حافظی که درد مردم خود را میبیند و میگوید:"ببخشید اگر کسی شما را ناراحت کرد"
و باید از چهارمین تیم کاروان خدمت گفت:
تیمی که درحال نصب کانکسها هستند
از حسین آقای بزرکار
رانندهی پایه یکی که مشغول بنایی است و نصب کانکس.
بانشاط، شوخ طبع است
با موهای لخت و بلند
به قول خودش بدنش پیچ و مهرهای است و هر روز صبح باید محکم کاری کند
بهش گفته بودند که راننده نیاز نداریم و او آماده بود که خدمت کند هر آنچه که از دستش بر بیایید.
رضا صادقی عضو دیگر گروه است
خیاط است و شرکت تولیدی دارد
به قول خودش فقط اینجا دست به آچار شده است
حسین اکبری جوان ۱۹ سالهای است که برای نصب کانکس روزی حدود ۶۰۰ تا پیچ رو نصب میکند
دیوارهها و سقف کانکسها با هنر او در جای خود آرام و قرار میگیرند
ابوالقاسم نصرتی
استاد بنایی که همه فن حریف است
فقط از گچ کاری بدش میآید
کار حسین و ابوالقاسم عموما در مناطق محروم است
از مهدیشهر گرفته تا روستاهای منطقه خارتوران و بیارجمند
رجب آقای نصرتی
ایشان یک نیروی فنی و حرفه است و انسان باانگیزه، سرسخت و پر تلاش است؛ و آخرین عضو این تیم
عباس آقای شیری از نیروهای بسیج سازندگی سپاه استان است
فردی آرام، متواضع، کم حرف و همراه ...
همه اعضای یک خانواده ایم
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار