به گزارش خبرگزاری بسیج، آيتالله حاج شيخ ابراهيم اميني نجفآبادي از دوستان صميمي و قديمي آيتالله حاج شيخ حسينعلي منتظري است. او به دليل احتياط اخلاقي و البته عمق و گستره اين دوستي، در سالهاي گذشته كمتر حاضر شده است تا درباره علل و زمينههاي عزل آيتالله منتظري از قائممقامي رهبري سخن بگويد. شايد بتوان گفت كه روايت اخير وي در اين باره در گفتوگو با ماهنامه «پاسدار اسلام»، نقطه عطفي در گفتوشنودهاي تاريخي آيتالله اميني است، چه اينكه وي در اين مصاحبه، به صراحت و در قامت شاهدي نزديك، به بيان زمينههاي اين بركناري پرداخته و در اين باره، مستندي مهم و ارجمند در اختيار پژوهشگران قرار داده است. آنچه در پي ميآيد گزارشي تحليلي درباره اين گفتوشنود خواندني است. اميد آنكه مقبول افتد.
نهي امام و پاسخ هاشمي
آيتالله ابراهيم اميني در مقام بيان خاطرات خويش از فرآيند عزل آيتالله منتظري، روايت خويش را از انتخاب وي به قائم مقامي توسط مجلس خبرگان رهبري ميآغازد. او در اين مقام، به نقل قولي از امام اشاره ميكند كه نشان ميدهد ايشان از آغاز با قائممقامي آيتالله منتظري مخالف بوده و خبرگان را از اين انتخاب نهي كردهاند، اما آقاي هاشمي بدون توجه به ديدگاه منفي امام در اين باره، پروژه خود را عملي كرده است:
«مرحوم آيتالله منتظري از شاگردان ممتاز درس فلسفه، فقه و اصول امام و از ارادتمندان مخلص ايشان بود. لذا امام از مراتب علم و دانش ايشان مطلع بودند. به همين دليل از ايشان بهعنوان حاصل عمر خود ياد كردند. مضافاً بر اينكه آقاي منتظري و فرزندش، در دوران مبارزه با رژيم شاهنشاهي زندانها و شكنجه و تبعيدهاي زيادي را تحمل كرده بودند و مراتب قاطعيت و اخلاص و شجاعت آنها بر كسي پوشيده نبود. آقاي منتظري علماً و عملاً به ولايت فقيه اعتقاد داشت و آثار ارزشمندي را در اين رابطه تأليف و براي اثبات اصل ولايت فقيه تلاش كرده بود. با توجه به اين خصوصيات، شايد امام از جهات علمي و سوابق مبارزاتي و از همه مهمتر اعتقاد به اصل ولايت فقيه ايشان را براي اين منصب مناسبميدانستند، اما وجود مديريت، بينش صحيح سياسي و اجتماعي كه در امر رهبري بسيار مهم و حياتي ميباشند، در آقاي منتظري مورد ترديد امام بود. به همين دليل هم با انتخاب ايشان به قائممقامي موافق نبودند و اين تصميم را زودهنگام ميدانستند. در عينحال امام نميخواستند در امور مربوط به خبرگان دخالت كنند. در اجلاس فوقالعاده خبرگان كه درباره انتخاب آقاي منتظري به قائممقامي بحث ميشد، آقاي محمدي گيلاني به من گفتند كه من در جماران بودم و شنيدم كه امام با انتخاب ايشان موافق نيستند. اين را به آقاي هاشمي رفسنجاني هم گفتم و ايشان گفت: امام نهي كه نكردهاند، فعلاً هم اين مطلب را مطرح نكنيد تا ببينيم چه پيش ميآيد! حضرت امام عملاً در برابر يك امر انجام شده قرار گرفتند. ايشان قلباً اميدوار بودند كه اگر آقاي منتظري ضعفي هم دارد، به مرور زمان برطرف شود و صلاحيت ايشان براي رهبري در آينده به اثبات برسد.»
نه تجربه كافي و نه مشاوران و معاشران عاقل و دلسوز
آيتالله اميني در ادامه خاطرهگويي خويش، به رغم اذعان به اينكه امام خميني عملاً قائممقامي آيتالله منتظري را پذيرفت، به نكاتي در رفتار و منش سياسي وي اشاره ميكند كه موجب ازدياد حساسيت رهبر انقلاب و دوستداران نظام اسلامي شد. وي در اين باره ميگويد: « آقاي منتظري بعد از انتخاب، مورد توجه اشخاص و گروههاي مختلف قرار گرفت و همگان از علما و طلاب گرفته تا مسئولان نظام و مخالفان نظام و حتي افراد عادي ميتوانستند با ايشان ملاقات كنند يا از طريق شكايتنامه و عرض حال، مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي يا حتي مشكلات شخصي خود را با ايشان مطرح كنند. لذا مراجعات به ايشان روز به روز بيشتر ميشد. طبيعتاً بين اين مراجعين همه نوع افرادي وجود داشتند و غير از افراد انقلابي و دلسوز نظام، ضدانقلابها و منافقين و كجانديشان هم به ايشان دسترسي داشتند. نظام از داخل و خارج مورد هجمه دشمنان قرار داشت و كشور با انبوهي از مشكلات سياسي، نظامي، اقتصادي، فرهنگي، اداري و... دست به گريبان بود. آقاي منتظري در معرض اين مسائل قرار ميگرفت و طبيعتاً اينها بر روح و روانش تأثير ميگذاشتند. متأسفانه ايشان در اين امور نه تجربه كافي داشت و نه مشاوران و معاشران دلسوز و عاقل و باتجربهاي كه به او در تحليل و درك درست مسائل كمك كنند. اعضاي دفتر آقاي منتظري هم صلاحيت كافي براي ايفاي وظايف خود را نداشتند. از سويي هم، ايشان خود را قائممقام رهبري ميدانست و احساس مسئوليت ميكرد و همين كه اخبار حوادث ناگوار را ميشنيد، سريع برانگيخته ميشد و واكنش نشان ميداد و از روي احساس وظيفه، به امام نامه مينوشت يا در ملاقاتهاي حضوري، صراحتاً مطالبي را كه بعضاً مبناي درستي هم نداشتند، بيان ميكرد. اشكال كار در اين بود كه برخي از مسائلي را كه نبايد، در سخنرانيها و درسهايش هم تكرار ميكرد يا به كساني كه در دلسوزي و وفاداري آنان ترديدهايي وجود داشت، اين مطالب را منتقل ميكرد. بهخصوص در شرايط حساس جنگ، ايجاد بدبيني در مردم نسبت به سپاه و تهيه خوراك تبليغاتي و سوژه براي دشمنان انقلاب، كار خطرناكي بود. قطعاً اينگونه اطلاعات به امام و بيت ايشان هم ميرسيد، ولي ايشان سعهصدر و واقعنگري بينظيري داشتند و پاسداري از اصل نظام برايشان در اولويت بود و طرح برخي از مسائل را كه در مواردي هم واقعيت نداشت در آن شرايط به نفع كشور نميدانستند؛ بهخصوص وقتي چنين مسائلي توسط كسي بيان ميشد كه در مظان رهبري آينده بود و حرفهايش به عنوان قائممقام رهبري وزن خاصي داشت، نظام بهشدت آسيب ميديد و فرصت براي ضد انقلاب و دشمنان نظام فراهم ميشد. به هرحال هرچه زمان گذشت و برخوردهاي غيرهوشمندانه آقاي منتظري بيشتر شد، بر ترديدهاي امام در باب صلاحيت ايشان براي تصدي مقام حساس رهبري افزوده شد.»
تلاش امام براي اصلاح روش و بيت آيتالله منتظري
علاقه شخصي امام خميني به آيتالله منتظري و نيز اقدام خبرگان در برگزيدن وي به قائممقامي رهبري، موجب گشت كه ايشان تمامي سعي خويش را در تعديل رفتار و تعويض اطرافيان قائممقام وقت رهبري به كار گيرد. آيتالله اميني در ادامه گزارش خود از رويداد عزل آيتالله منتظري، به شمهاي از اين تلاشها اشاره دارد:
«امام در آغاز ميفرمودند: اين برخوردها ناشي از القائات برخي از اعضاي دفتر و ليبرالها و نيز معاشران آقاي منتظري است و چنانچه آنها عوض شوند، وضعيت تغيير خواهد كرد. به همين دليل گاهي توصيه ميكردند كه اعضاي دفتر و محافظان ايشان عوض شوند و گاهي هم روي افراد خاص تكيه ميكردند. من روزي خدمت امام بودم و صحبت از آقاي منتظري شد و عرض كردم كه ايشان سوابق مبارزاتي طولاني دارد و اكنون هم در مقام قائممقامي رهبري است. بديهي است كه دشمنان فراواني داشته باشد كه بخواهند با شايعهپراكني و فتنهانگيزي، چهره ايشان را خراب كنند و به نظام صدمه بزنند. امام فرمودند: من اينها را ميدانم. اگر آقاي منتظري اعضاي دفترش را اصلاح كند و مراقب رفتار و گفتار خود باشد، من همه اينها را جبران ميكنم. شما هم به ايشان بگوييد كه افراد آبرومند و خوشسابقه را در دفترش به كار بگمارد تا فضلا و اساتيد برجسته به آنجا رفت و آمد كنند. من به بعضي از محافظين ايشان بدگمان هستم. بهتر است كه اين كار را به عهده مسئولان حفاظت بگذارد. من سخنان حضرت امام را عيناً براي آقاي منتظري نقل كردم و ايشان در پاسخ گفت كه آنها هيچ ايرادي ندارند و ايشان به آنها اعتماد كامل دارد! آماده كردن آقاي منتظري براي قبول مسئوليت سنگين رهبري و تلاش براي تعديل ايشان از طريق اصلاح فضاي دفتر و بيت ايشان تا مدتي ادامه داشت و امام همچنان اميدوار بودند كه به هر شكل ممكن بر رفتار و گفتار ايشان تأثير بگذارند، اما متأسفانه تلاشهاي امام به نتيجه نرسيدند و عملكردها و رويكردهايي كه شديداً به كيان نظام صدمه ميزدند و عرصه را براي دخالت دشمنان مساعد ميكرد، از جانب آقاي منتظري ادامه پيدا كرد.»
ارجاع عزل آيتالله منتظري به مجلس خبرگان از سوي امام
امام خميني پس از مشاهده اصلاحناپذيري آيتالله منتظري و اطرافيانش، به اين نتيجه رسيدند كه راهي جز عزل وي از اين مقام وجود ندارد. از همين روي در آغاز ترجيح دادند كه اين امر، توسط خود برگزينندگان وي، يعني نمايندگان اولين دوره از مجلس خبرگان رهبري انجام گيرد. روايت آيتالله اميني از اين تصميم، به قرار ذيل است:
«در روزهاي اول سال 68، مرحوم آقاي مشكيني به من تلفن كردند و گفتند كه امام از طريق حاج احمد آقا براي هيئت رئيسه خبرگان پيام مهمي فرستادهاند. شما و آقاي مؤمن و آقاي طاهري خرمآبادي هر چه زودتر به منزل من بياييد تا در اين مورد مشورت كنيم. بعد كه به منزل آقاي مشكيني رفتيم، ايشان گفتند كه حاج احمد آقا تلفني به من گفت امام فرمودهاند خبرگان را براي تشكيل اجلاس دعوت كنيد و هيئت رئيسه هم بيايند تا من به آنها بگويم چه كنند. همگي متوجه شديم. منظور امام كاملاً براي ما روشن بود و از عواقب آن بهشدت نگران شديم. سرانجام و پس از مشورت زياد به اين نتيجه رسيديم كه با آقاي هاشمي رفسنجاني تماس بگيريم و مشورت كنيم. همين كار را هم كرديم و به ايشان تلفن زديم و جريان را گفتيم. ايشان گفت كه من در اين مورد حرف دارم، به تهران بياييد تا موضوع را در هيئت رئيسه مطرح و درباره آن مشورت كنيم و تصميم بگيريم. وقتي را براي تشكيل جلسه تعيين كرديم و به آيتالله خامنهاي كه در مشهد بودند، اطلاع داديم تا ايشان هم خود را به تهران برسانند. جلسه در دفتر آقاي هاشمي تشكيل و پيام امام در مورد دعوت خبرگان براي تشكيل اجلاسيه خبرگان مطرح شد. آقاي هاشمي گفت: امام مدتهاست درباره عزل آقاي منتظري تصميم خود را گرفته و يكي دو بار هم به من فرمودهاند كه مسئله آقاي منتظري را تمام كنيد؛ اما من چون از عواقب اين كار بيمناك هستم، با خواهش و التماس از ايشان خواستهام تأمل بفرمايند بلكه راهحل بهتري پيدا شود، اما امام دوباره تأكيد فرمودند: من تصميم خود را گرفتهام و هر چه زودتر قضيه را تمام كنيد!»
تصميم قاطع و شخصي امام براي عزل آيتالله منتظري
امام خميني پس از مشاهده ترديد برخي اعضاي مجلس خبرگان براي عزل آيتالله منتظري، خود به شكلي قاطع وارد اين عرصه گشت و با نوشتن نامه تاريخي 6 فروردين 68، وي را از قائممقامي رهبري عزل نمود. نامه خواندني و عتابآلود امام به منتظري، در آن روزگار و به دلايلي كه در پي ميآيد، مجال نشر نيافت و در دهه 70 منتشر شد:
«در روز 6 فروردين سال 68 خبردار شديم كه امام شخصاً وارد عمل شده و نامه عزل آقاي منتظري را براي آقاي هاشمي فرستادهاند تا ايشان به اتفاق آقاي خامنهاي آن را براي آقاي منتظري ببرند. يك نسخه را هم به صدا و سيما فرستادند كه خوانده شود؛ اما آقاي هاشمي به حاج احمد آقا گفته بود كه بهتر است جلوي خوانده شدن نامه را از صدا و سيما بگيريد تا ما بياييم و حرفهايمان را به امام بزنيم، خواندن نامه دير نميشود! به هرحال در آن جلسه بحثهاي ما چندين ساعت طول كشيد و درباره تمام جوانب امر از جمله انگيزه امام براي مستقيم وارد شدن به موضوع و آثار و عواقب اجتماعي آن، پخش يا عدم پخش فوري نامه، لزوم يا عدم لزوم تشكيل اجلاس خبرگان و امثال اينها بحث شد. نهايتاً تصميم گرفتيم خدمت امام برسيم و نظراتمان را بگوييم و كسب تكليف كنيم. ما در آن جلسه ميخواستيم از امام بخواهيم ولو موقتاً هم شده از عزل ايشان صرفنظر كنند. ديگر اينكه مفاد اين نامه از صدا و سيما پخش نشود. از تشكيل اجلاس خبرگان صرفنظر شود يا دستكم به تعويق بيفتد. لحن نامه هم ملايمتر شود كه دستكم وجهه حوزوي آقاي منتظري محفوظ بماند. با دفتر امام تماس گرفتيم و تقاضاي وقت ملاقات كرديم. حاج احمد آقا گفت كه ديروقت است و امام اين وقت شب به كسي وقت ملاقات نميدهند. گفتيم كه كار فوري و لازمي داريم و ميآييم. من و آقاي هاشمي و آقاي خامنهاي و آقاي مشكيني به سمت جماران حركت كرديم و ساعت 9 شب به آنجا رسيديم. حاج احمد آقا باز هم تكرار كرد كه گمان نميكند امام در اين وقت شب به كسي اجازه ملاقات بدهند، با اين همه به اطلاع ايشان خواهد رساند. بعد هم نسخهاي از نامه امام را به آقاي هاشمي داد و ايشان نامه را خواند. تلخي ناشي از اندوه و عاطفه و حسرت امام و در عينحال لحن قاطع ايشان، چنان تأثير عميقي روي روح و روان من گذاشت كه هنوز هم وقتي خاطره آن لحظه را به ياد ميآورم، بهشدت متأثر ميشوم. حاج احمد آقا برگشت و گفت كه امام براي ملاقات تشريف ميآورند. ساعت حدود 9 و نيم بود كه خدمت ايشان رسيديم. ابتدا آقاي هاشمي با لحن ملتمسانهاي گفت كه ما همواره در هنگام بروز مشكلات بزرگ از شما كمك گرفتهايم، حالا هم فكر ميكنيم انتشار اين نامه و عزل آقاي منتظري براي نظام عواقب ناگواري داشته باشد. حالا هم از شما ميخواهيم در اين باره عجله نكنيد، شايد در آينده راهحل بهتري پيدا شود، براي تشكيل اجلاس خبرگان هم شتاب نكنيد و اجازه بدهيد جوانب امر را دقيقاً بسنجيم و خدمت شما عرض كنيم، بعد از آن هر امري بفرماييد اطاعت خواهيم كرد. بعد هم آقاي مشكيني و آقاي خامنهاي نكاتي را بيان كردند. ايشان در حالي كه آثار اندوه در چهرهشان آشكار بود، فرمودند: من درباره عواقب و جوانب اين امر كاملاً فكر كرده و تصميم خود را گرفتهام و چون و چرا هم ندارد. من گفته بودم كه متن نامه مرا در اخبار بخوانند، اما كوتاهي شد. من از ابتدا با انتخاب ايشان مخالف بودم، اما نخواستم در كار خبرگان دخالت كنم. گفتهام كه در تمام ادارات عكس ايشان را جمع كنند. تشكيل اجلاس خبرگان هم ضرورت ندارد و خودم رأساً ايشان را خلع ميكنم. به هرحال امام ميخواستند مسئوليت اين كار را شخصاً به عهده بگيرند. به آقاي هاشمي و آقاي خامنهاي هم فرمودند كه لازم نيست شما نامه عزل آقاي منتظري را ببريد، ميدهم فرد ديگري ببرد، شما هم ديگر براي ديدار با ايشان به قم نرويد. آقاي هاشمي مجدداً از امام خواست لحن نامه را طوري تنظيم كنند كه به وجهه حوزوي ايشان لطمهاي وارد نشود. امام در پاسخ سخنان تندي فرمودند كه بيان آنها را ضروري نميدانم و به جهت رعايت برخي مصالح از ذكر آنها خودداري ميكنم. جلسه سنگيني بود و در حالي كه همگي مأيوس و نگران بوديم از خدمت امام مرخص شديم.»
واكنش آيتالله منتظري به عزل خويش از سوي امام خميني
آيتالله اميني به دليل سابقه دوستي و علاقه به آيتالله منتظري، پس از اطلاع از تصميم امام خميني مبني بر عزل وي، شبانه به قم ميرود بلكه بتواند قدري شرايط را به نفع وي تعديل كند، اما از اين كار نتيجهاي نميگيرد: «من همان شب به قم برگشتم و فردا صبح به ديدن آقاي منتظري رفتم و جريان نامه امام و ملاقات با ايشان را گفتم و اشاره كردم كه احتمالاً امروز نامه امام به دست ايشان خواهد رسيد. بعد از ظهر آن روز باز به ديدن ايشان رفتم و ايشان گفت كه نامه امام حدود ظهر به دستش رسيده است. نامه را گرفتم و دو سه بار با دقت خواندم. در همين موقع شيخ عبدالله نوري هم آمد و نامه را گرفت و چند بار خواند و گفت: تصور ميكنم اگر اين نامه پخش شود، مردم عكسالعملهاي تندي نشان بدهند. به نظرم بهتر است شما همين الان يك نامه عذرخواهي براي امام بنويسيد و از حوادث گذشته اظهار پشيماني كنيد و بدهيد راديو هم متن نامه شما را اعلام كند. به اين ترتيب اوضاع آرام ميشود. آقاي منتظري گفت: من كار خلافي نكردهام كه عذر بخواهم! من هم با پيشنهاد آقاي نوري موافق بودم، ولي آقاي منتظري زير بار نرفت. به هر حال هر چه اصرار كرديم، نتوانستيم ايشان را متقاعد كنيم. من با يأس و نگراني به خانه رفتم. صبح روز بعد، آقاي شيخ حسن ابراهيمي به من تلفن زد و گفت كه بالاخره آقاي نوري آقاي منتظري را قانع كرد كه نامهاي بنويسد و آن را به تهران برد. در نتيجه امام هم از پخش نامه عزل ايشان از صدا و سيما صرفنظر كردند. اي كاش اين حادثه رخ نميداد و گرفتار عوارض اسفناك آن نميشديم.»
منبع: روزنامه جوان