سید ساجد یعقوبی
گفت‌وگویی با نخبه فرهنگی استان اردبیل:
مددجوی اردبیلی که به علت فوت پدر و مادرش در دوران کودکی با مشکلات بسیاری همراه بود، اینک دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد در رشته جامعه شناسی، مدرس دانشگاه و یکی از خیران به‌نام این استان در رسیدگی به امور محرومان و اقشار بی‌بضاعت جامعه است.
کد خبر: ۸۹۷۰۷۲۴
|
۱۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۶

مددجوی دیروز، خیر امروز

به گزارش خبرگزاری بسیج از اردبیل، بهمن قهرمان‌زادهیکی از نخبگان فرهنگی و برجسته استان اردبیل است که با تدریس در دانشگاه‌های آزاد، پیام نور و جامع علمی کاربردی نقش بسزایی را در توسعه علمی نوجوانان و جوانان ایفا می‌کند.

مددجوی تحت حمایت کمیته امداد استان اردبیل پس از تحمل درد و رنج‌های بسیار زندگی، با مشقت فراوان به تحصیل خود ادامه داد و امروز به عنوان حافظ و قاری قرآن کریم، عضو شورای شهر، عضو هیات امنا و مسئول امور اجرایی مرکزنیکوکاری مسجد جامع، مسئول انجمن حمایت از زندانیان شهرستان گرمی و عضو فعال جمعیت هلال احمر است که از هیچ تلاشی برای رفع مشکلات اقشار آسیب‌پذیر و نیازمندان دریغ نمی‌کند.

وی که روزی به دلیل فوت سرپرستان خانوار و مشکلات زندگی تحت حمایت کمیته امداد قرار گرفت، امروز با توکل بر خدا، تلاش و پشتکار و حمایت‌های این نهاد به فرد موفقی تبدیل شده که همواره پیشگام در کارهای خیرخواهانه است.

 آنچه در ادامه می‌آید شرح زندگی و موفقیت این نخبه فرهنگی است:

 ۳۱ ساله و ساکن شهرستان گرمی از توابع استان اردبیل هستم. شش ساله بودم که پدرم از دنیا رفت و مادرم بار سنگین زندگی را به دوش کشید. نبود پدر و مشکلات روزافزون موجب شد تا نتوانم به موقع به مدرسه بروم و برای مدت کوتاهی از تحصیل باز بمانم.

سال۱۳۷۰ هنگامی که نتوانستیم از پس مسائل زندگی برآییم، تحت حمایت کمیته امداد قرار گرفتیم تا با حمایت‌های این نهاد بتوانیم بخشی از مشکلات خود را برطرف کنیم.

کمک‌ها و حمایت‌های کمیته امداد موجب شد تا چهره‌های غم گرفته ما گشوده شود و لبخند و نشاط جای غصه‌ها را بگیرد. در همان روزها، در مدرسه ثبت نام کردم و برای نخستین‌بار وارد کلاس درس شدم. هنوز هم یاد آن روز، مدام از جلوی چشمانم عبور می‌کند و مرا با خود به روزهای کودکی می‌برد.

مادرم که سرپرستی خانوار را برعهده گرفته بود، با مشاوره مددکاران این نهاد در کارگاه‌های آموزش قالیبافی شرکت کرد و پس از کسب گواهی مهارت، با دریافت سه میلیون تومان وام اشتغال، دار قالی تهیه کرد و با گره زدن تار و پود فرش‌ها، چرخه‌های زندگی را می‌چرخاند.

از طرفی با اینکه مادرم تنها تا پنجم ابتدایی درس خوانده بود، اما همیشه در خانه‌مان کلاس‌های قرآنی برگزار می‌کرد. قرائت و حفظ قرآن از بچگی با ما همراه بود. حتی می‌توانم بگویم امروز بسیاری از مربیان قرآن در شهرستان گرمی، در گذشته در کلاس‌های درس مادرم حاضر می‌شدند که هم‌اکنون در تعلیم و ترویج فرهنگ قرآنی گام‌هایموثری برداشته‌اند.

یکی از کارهای دوست‌داشتنی آن روزها، نشستن در کنار مادرم روی کفه دار قالی بود. وقتی تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش را برای ساختن زندگی بهتر و آینده روشن می‌دیدم، من هم با دستان کوچکم سعی می‌کردم کمکش کنم.

مادرم همیشه مرا به درس خواندن تشویق می‌کرد. خیلی دلش می‌خواست موفقیت فرزندانش را ببیند و آرزو داشت جزو افراد تحصیل کرده در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا باشیم. همیشه او را پشت دارقالی می‌دیدم، صدای بریدن گره‌های فرش هنوز هم در گوش‌هایم طنین‌انداز است.

تلاش و پشتکار مادرم موجب شد که با همه وجود درس بخوانم تا او به آرزویش برسد. با کمک‌های کمیته امداد و خیران کام زندگی‌مان خیلی شیرین شده بود. به آینده امیدوارتر شده بودم و برای دستیابی به موفقیت‌های بسیار آماده می‌شدم. اما مادرم بیمار شد و دیگر نتوانست پشت دارقالی بنشیند. برای مدتی در بیمارستان و خانه بستری شد و در حالی که به ۱۵ سالگی قدم گذاشته بودم، پر کشید.

فوت مادرم مصیبت بسیاری را با خود به خانه آورد. بار دیگر غم و غصه بر چهره و دل‌های ما نشست و همگی غمگین و ناراحت بودیم.

شاید بدترین روزهای زندگی‌ام همان لحظاتی بود که دارقالی را می‌دیدم و جای خالی مادرم را احساس می‌کردم. با هیچ چیزی نمی‌شد جایش را پر کرد. یاد نوازش‌ها و تشویق‌هایش برای یادگیری علم و تحصیل که می‌افتادم، در دلم غوغایی به پا می‌شد.

مشاوران و مددکاران کمیته امداد با ارائه خدمات مختلف تلاش داشتند تا بار دیگر روزنه‌های امید را در بین خواهران و برادرانم ایجاد کنند. ‌

با کسب امتیاز مناسب در آزمون ورودی مجتمع فرهنگی تربیتی غدیر کمیته امداد استان اردبیل، وارد این مجتمع شبانه‌روزی شدم. در آنجا علاوه بر تحصیل، در کارگاه‌های قرآن، احکام، و نهج‌البلاغه و برنامه‌های ملی، مذهبی و ورزشی شرکت می‌کردیم.

با حضور در کارگاه‌های آموزشی و برنامه‌های فرهنگی و ورزشی روحیه مضاعفی پیدا کرده بودم. در کنار درس و تحصیل، به‌صورت حرفه‌ای قرائت و حفظ قرآن کریم را دنبال می‌کردم و از سویی به دلیل علاقه شدید به فوتبال، جزو نفرات برتر مدرسه و مجتمع غدیر کمیته امداد بودم.

۱۷ ساله بودم که در مسابقات قرائت قرآن کریم استان اردبیل شرکت کرده و حائز رتبه نخست شدم و با حضور در مسابقات کشوری در مشهد مقدس، رتبه سوم را کسب کردم. بخش مهمی از به دست آوردن این رتبه‌ها، مرهون تلاش‌های مادرم بود.

از آنجا که خیلی خوب فوتبال بازی می‌کردم، در یکی از مسابقات کشوری توسط مربیان تیم امید داماش گیلان به این تیم فراخوانده شدم و چندبار به میدان رفتم که توانستیم مقام‌های قهرمانی و پیروزی‌های متعددی را به دست آوریم.

سال ۱۳۸۴ پس از شرکت در کنکور سراسری، در رشته علوم اجتماعی وارد دانشگاه پیام نور شهرستان گرمی شدم. با اینکه بخشی از هزینه‌های تحصیلی‌ام توسط کمیته امداد و خیران پرداخت می‌شد، اما با کار و فعالیت در مغازه‌ها و کارگاه‌های مختلف تلاش می‌کردم بخش دیگر هزینه‌های زندگی را خودم تأمین کنم.

در سال ۱۳۸۹با کسب رتبه ۲۳ کشوری و قبولی در کنکور سراسری کارشناسی‌ارشد، بار دیگر وارد دانشگاه شدم تا در رشته جامعه شناسی در شهر تبریز به تحصیل بپردازم. اینک حدود شش سال است که در دانشگاه‌‌های آزاد، پیام نور و جامع علمی کاربردی مشغول به تدریس هستم.

به پاس قدردانی از کمیته امداد که در طول زندگی و تحصیل کمک و یارم بود، در سال ۱۳۹۳ با راه‌اندازی مرکز نیکوکاری مسجد جامع شهرستان گرمی وارد فعالیت‌های خیرخواهانه شدم تا با یاری خیران و آحاد مختلف جامعه بتوانم به بخشی از مشکلات اساسی اقشار آسیب‌پذیر، ایتام و محرومان رسیدگی کنم.

حدود چهار هزار خانوار نیازمند در حوزه مرکز نیکوکاری مسجد جامع شهرستان گرمی قرار دارند که با حمایت‌های بی‌دریغ خیران و نیکوکاران خدمات بسیاری در قالب ساخت مسکن مددجویی، کمک هزینه جهیزیه، کمک هزینه درمانی و دارویی و کمک هزینه‌های تحصیلی به دانش‌آموزان و دانشجویان نیازمند ارائه می‌شود.

از طریق مرکز نیکوکاری، با مجتمع گلخانه‌ای شهرستان گرمی تفاهمنامه همکاری منعقد شد تا شرایط اشتغال ۳۵ نفراز زنان سرپرست خانوار تحت حمایت کمیته امداد فراهم شود که با یاری خیران تلاش داریم برای ۳۰ نفر دیگر از نیازمندان نیز در این مجتمع فرصت شغلی ایجاد کنیم.

با فعالیت‌های اجتماعی، مسئول انجمن حمایت از زندانیان و عضو فعال جمعیت هلال احمر شهرستان گرمی شدم تا در دستگیری از نیازمندان همواره ثابت قدم بوده و همواره برای رفع مشکلات‌شان تلاش کنم.

خداوند را شاکرم که با حمایت‌های کمیته امداد، خیران و تلاش‌ها و پشتکاری که داشتم، مردم شهرستان گرمی با لطف بی‌دریغ خود، مرا به عنوان عضوی از شورای شهر در پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر در سال ۹۶ انتخاب کردند.

ارسال نظرات